📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۱۳ از ۵۰
🔹 استادمطهری در آثار فراوانی به نقد و بررسی مجموع این مدعیات میپردازد و معتقد است که اساس تقسیم فلسفه به فلسفه بودن و #فلسفه_شدن بکلی غلط است و ریشه در بنیانهای معرفتی غلط و اهداف سیاسی و اجتماعی میداند:
«اساس این تقسیم بکلی غلط میشود. پس اینکه ما دو نوع فلسفه داریم: فلسفه هستی و فلسفه شدن، از ایندو یا این راباید انتخاب کرد یا آن را، ارسطو و دیگری آن را انتخاب کردند هگل ومارکس این را؛ نه، فلسفه سومی هم وجود دارد که آن هم اسمش فلسفه هستی است ولی آن فلسفه هستی فلسفهای است که هم شامل ثابت است هم شامل سیال. نه تنها در مقابل اینها قرار نمیگیرد، بلکه هر دوی اینها را در بر میگیرد. ... میگویند شما یا باید منکر شدن باشید و قبول کنید که پس حقیقتْ جاودانی است، ارزشهای اخلاقی هم جاودانی است، یا باید منکر شدن نشوید منکر آن بشوید، از ایندو باید یکی را انتخاب کنید. ما میگوییم هیچ وقت از ایندو یکی را انتخاب نمیکنیم، ما هر دو را قبول داریم، میگوییم آنچه که به طبیعت تعلق دارد شدن است، آنچه که به روح تعلق دارد ثبات است. این است که در عین اینکه ما به اصلِ شدن در طبیعت معتقد هستیم و بلکه ما شدنِ در طبیعت را خیلی عمیقتر از اینها معتقدیم، به آن اشکالات و بن بستها هم گرفتار نمیشویم چون از اول دچار این مشکل نبودهایم.» (فلسفه تاریخ، ج۲، ص۳۶)
🔸استاد مطهری در کتاب #نقدی_بر_مارکسیسم، به نحو مبسوط به نقد ایده #فلسفه_شدن میپردازد و آن را نتیجه یک نوع سطحی اندیشی و غلبهی نگرش اصالت ماهیت بر ذهنیت فلسفی هگل و مارکس در فهم مقوله حرکت میداند و مینویسد: «ریشه فلسفی این مطلب چیست؟ چرا برخی از فلسفهها را فلسفه «بودن» و برخی از آنها را فلسفه «شدن» میدانند؟ اصل مطلب این است که میخواهند بگویند بعضی از فلسفهها هستی را تفسیر میکنند نه بر مبنای حرکت و بعضی هستی را تفسیر میکنند بر مبنای حرکت. حال باید دید که چرا این مطلب را با مقابل قرار دادن دو کلمه «بودن» و «شدن» بیان میکنند؟ اساس این تعبیر از هگل است. کلمات پراکندهای از هراکلیت هم در این زمینه هست که او هم چنین سخنی گفته است ولی سخن او به شکل فرضیهای بوده است بدون اینکه مطلب را تجزیه و تحلیل کرده و یا برای آن برهانی آورده باشد. ... در دوره جدید، هگل بود که آمد و فلسفههایی را که جهان را براساس تغییر وحرکت تفسیر میکنند «فلسفه شدن» نامید و فلسفههایی را که جهان را بر غیر مبنای تغییر و حرکت توجیه میکنند «فلسفه بودن» نامید.
ریشه این فکر و این تقسیمبندی، یک طرز تفکر اصالت ماهیتی است بدون اینکه مسئله اصالت ماهیت و اصالت وجود برایشان مطرح باشد. ولی از آنجا که فکر ابتدائی هر کسی همان طرز تفکر اصالت ماهیتی است لذا این سخن را هم بر آن مبنا گفتهاند. اینها که میگویند فلسفه حرکت فلسفه «بودن» نیست، از این جهت است که تصور میکنند که در حرکت نیستی دخالت دارد، یعنی یک شئ در حالی که حرکت میکند نیست میشود، یعنی «هستی» است که «نیستی» در متن هویتش ظاهر میشود، پس «بود» ی است که «نبود» میشود، ولی بودی نیست که نبود مطلق بشود بلکه بودی است که با نبود ترکیب شده است.» (م.اثار، ج۱۳، ص ۶۷۲ - ۶۷۳)
در تفکر اصالت ماهیتی هگل و مارکسیسم، در هرحرکتی ماهیت شئ ازبین میرود و نوعش تغییر میکند. لذا همه چیز درحال تغییر و دگرگونی است که به نفی خود میانجامد که لازمهی آن انکار روح مجرد، انکار جاودانگی حقیقت ونفی جاودانگی اصول اخلاقی و حسن وقبح ذاتی برای ارزشها و رفتارها است.
🔹در ادامه شهید مطهری بیان میکند که براساس حکمت متعالیه و فلسفهی اصالت وجودی صدرالمتالهین تمام مشکل فلسفهی غرب حل میشود چرا که تبیینی کاملا فلسفی از حرکت در آن ارائه شده است که جنبه سیالیت و تغییر با جنبه ثبات قابل جمع است و از این طریق میتوان حقیقت شدن و صیرورت دائمی طبیعت، انسان و جامعه را تبیین کرد و در مسیر پویایی و پیشرفت حرکت و برنامهریزی کرد. حکمت متعالیه در عین اذعان به حرکت جوهری و شدن دائمی و صیرورت وجودی طبیعت، انسان و جامعه، جاودانگی روح، جاودانگی حقیقت و جاودانگی اصول و ارزشهای اخلاقی اثبات میکند و عقل برهانی میتواند به حقیقت این امور پی ببرد. دست یابی عقل انسان به حقیقت ممکن است و میتوان به حکایتگری معرفت از واقعیت نظر داشت و صدق و کذب قضایا را به دست آورد و همچنین میتوان بر اساس یک جهانبینی و انسان شناسی صحیح به ارزشهای فطری و اصول ثابت اخلاقی پی برد و بر آن اساس زندگی خود را سامان داد. بر اساس همین دستگاه فلسفی، واقعیت ماهیتی توحیدی و سلسله مراتبی دارد و نیاز بشر به دین و شریعت الهی یک امر مسلّم و برهانی و غیر قابل انکاری است.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1869
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۱۵ از ۵۰
🔸 خطر #چپ_اسلامی برای انقلاب اسلامی از جمله دغدغههای مهم استاد شهید مطهری بود که در نوشتهها و سخنرانیها و مصاحبههای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدان توجه داشته و همگان را از نفوذ و رشد این جریانات برحذر داشته است. در کتابهای متعددی همچون علل_گرایش_به_مادیگری، #جامعه_و_تاریخ، #نهضتهای_اسلامی در صد سال اخیر و دو کتاب #پیرامون_انقلاب_اسلامی، #پیرامون_جمهوری_اسلامی (که بعدها با عنوان #اینده_انقلاب_اسلامی نام گرفتند) که از آثار اواخر عمر شریف استاد مطهری است، بارها و بارها به این خاطر بزرگ پرداخته شده است. به همین جهت است که جریانات چپ اسلامی، عموما درصدد حذف یا تحریف اندیشهها و آثار استاد شهید مطهری هستند و با لحنها و فعالیتهای مختلف نسل جوان را از مطالعهی این آثار باز میداشته و میدارند و به همین جهت امام خمینی تمام قامت علیه این توطئه بزرگ ایستادند و حضرت آیت الله العظمی خامنهای همیشه نسل جوان را به این آثار ارجاع میدهند.
«اکنون شنیده می شود که مخالفین اسلام و گروه های ضد انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.» (صحیفه امام؛ ج ۱۲، ص ۱۸۷ - ۱۸۸)
استاد مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری خطر افکار مجاهدین خلق و گروهک فرقان را افشا میکند و در کتاب «نگاهی اجمالی به نهضت های اسلامی در صد سال اخیر) بیش از ۸ ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر نقد افکار چپگرایانه ابوالحسن #بنیصدر از آفتهای انقلاب سخن میگوید.
ابوالحسن بنیصدر در آن زمان یکی از چهره سرشناس و موفق میان دانشجویان و تحصیل کردگان در اروپا بود و استاد از او با عنوان «مرد مسلمان با حسن نیتی» یاد میکند. استاد مطهری در آغاز گزارشی از افکار او در مقاله «روش» ارائه میدهد که توجه به آن جالب توجه است:
«مسئله «حرکت» و «بنیاد» و تبدیل شدن حرکت به بنیاد مطرح شده است که چگونه حرکتها و جنبشها تغییر ماهیت میدهند و به صورت نظامها و قالبها درمیآیند و یک امر پویا تبدیل به یک امر ایستا میگردد. نیروهای اجتماعی ما اگر پیاپی چون موج برمی خیزند و جذب میشوند، به خاطر تبدیل حرکت به بنیاد است، به خاطر قالب پیدا کردن اندیشه و عمل است. پس کار اول این است که قالب یا قالبها را بشکنیم. آنگاه این مسئله مطرح شده است که اسلام دین جوانان است و جوان قالبشکن است، پس اسلام دین قالبشکنی است.» (نگاهی اجمالی به نهضت های اسلامی در سال اخیر، ص۸۰) بنیصدر بر همین اساس علوم اسلامی و رهبری سنتی روحانیت را برای رهبری و ادامه انقلاب کافی نمیداند و تغییر در منطق و روش در رهبری و مدیریت جامعه را پیشنهاد میدهد.
در ادامه استاد مطهری به نقد عالمانهای بنیانهای منطقی و فلسفی این دیدگاه میپردازد که عموما برگرفته از منطق دیالکتیک و اصول #فلسفه_شدن است.
استاد مطهری بعد از بحث مفصل و نقد روش و منطق نویسنده، مینویسد:
«در پاسخ این روشنفکران محترم باید عرض کنیم که اولاً اسلام در ذات خود یک «حقیقت» است نه یک «مصلحت»، یک «هدف» است نه یک «وسیله»، و تنها افرادی میتوانند از این منبع انرژی اجتماعی بهرهگیری نمایند که به اسلام به چشم «حقیقت» و «هدف» بنگرند نه به چشم «مصلحت» و «وسیله». اسلام یک ابزار نیست که در مقتضیات قرن 16 مورد استفاده قرار گیرد و در مقتضیات قرن بیستم به تاریخ سپرده شود. اسلام صراط مستقیم انسانیت است. انسان متمدن به همان اندازه به آن نیازمند است که انسان نیمه وحشی، و به انسان پیشرفته همان اندازه نجات و سعادت میبخشد که به انسان ابتدایی. آن که به اسلام به چشم یک وسیله و یک مصلحت و بالاخره به چشم یک امر موقت مینگرد که در شرایط جهانی و اجتماعی خاص فقط به کار گرفته میشود، اسلام را به درستی نشناخته است و با آن بیگانه است. پس بهتر آنکه آن را به همان کسانی وابگذاریم که به آن به چشم حقیقت و هدف مینگرند نه به چشم مصلحت و وسیله، آن را مطلق میبینند نه نسبی.
ثانیاً اگر اسلام به عنوان یک وسیله و ابزار، کارآمد باشد قطعاً اسلام راستین و اسلام واقعی است، نه هرچه به نام اسلام قالب زده شود. چگونه است که بهرهگیری از هر ابزار و وسیلهای تخصص میخواهد و بهرهگیری از این وسیله تخصص نمیخواهد؟! خیال کردهاید هر مدعی روشنفکری که چند صباح با فلان پروفسور صبحانه صرف کرده است قادر خواهد بود اسلام راستین را از اسلام دروغین بازشناسد و به سود جامعه از آن استفاده نماید؟!
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#نقد
#چپ_اسلامی
#التقاط
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1874
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۱۹ از ۵۰
فصل اول: تاریخ چپ اسلامی در ایران معاصر
(از ۱۳۲۰ تا ۱۳۸۴)
🔸هیچ جریانی در خلأ ایجاد نمیشود بلکه در ادامه نوع خاصی از تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی به وجود میآید که با استفاده از یافتههای فکری و تجارب پیشین، جریان جدیدی به وجود میآید. از اینرو، شناخت هر جریانی متوقف بر تحولات فکری و فرهنگی و جریانات سیاسی و اجتماعی پیشین است که زمینه فکری و عملی را برای آن به وجود آورده است. بنابراین هر فرقه و گروهی در ادامه یک جریان فکری به هم پیوسته به وجود می آید که ممکن است از تطورات مختلف برخوردار باشد و با گذشت زمان و تعیّن در جامعه دارای صورتهای مختلفی شود به نحوی که به ظاهر و در اهداف با هم مخالف و متضاد هم باشند اما از یک سلسله مبانی و اصول معرفتی مشترکی برخوردار باشند.
🔹استاد مطهری در یک بیان فوق العاده مهم مینویسد:
«بعضی از مذاهب ممکن است از نظر شعار بمیرند ولی از نظر روح زنده باشند، کما اینکه برعکس نیز ممکن است مسلکی از نظر شعار زنده ولی از نظر روح به کلی مرده باشد و لهذا ممکن است فرد یا افرادی از لحاظ شعار تابع و پیرو یک مذهب شمرده شوند و از نظر روح پیرو آن مذهب نباشند و به عکس ممکن است بعضی روحاً پیرو مذهبی باشند و حال آنکه شعارهای آن مذهب را نپذیرفتهاند.»(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ص۱۲۱)
🔸البته استاد مطهری در یک کبان مفصلتری این مطلب را توضیح داده و نمونههای آن را در تاریخ اسلام و میان مذاهب متضاد بیان کردهاند که بجهت اهمیت مبنایی آن در ادامه نقل خواهد شد. تا مشخص شود که چگونه یک روح یک مکتب فکری بعد از تحولات و تطورات مختلف به یک جریان فکری و سیاسی حلول میکند در حالی که تضادهای ظاهری و مسلکی میان آنها وجود دارد و حتی بر عناد و دشمنی با آن مکتب اصرار دارد اما روح آن را پذیرفته است.
🔹 بنابراین تاثیرپذیری میان مکاتب و فرق را نباید صرفا تأثیرپذیری آشکار و ادعایی دانست بلکه میبایست با یک تحلیل دقیق تاریخی و جریانشناسانه روح حاکم بر جریانها را شناخت و به طور مستند و دقیق نشان داد که چگونه و از چه راهی از یکدیگر بهره جستهاند.
🔸 بدون شناخت تأثیر فرق و مکاتب بر یکدیگر امکان شناخت جامع یک مکتب و فرقه ممکن نیست. از این رو، لازم داریم تا ابتدا نگاهی به جریانهای چپ و چپ اسلامی در ایران معاصر که بر پایه منطق دیالکتیک و فلسفه شدن به تولید فکر و کنشگری اجتماعی و سیاسی داشته اند داشته باشیم تا میزان تأثیرگذاری آن بر تحولات فکری و فرهنگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی شناخته شود و از این رهگذر امکان پیشبینی پیامدها و نتایج یک جریان و انذار و تذکار به آنها ممکن شود.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1879
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۰ از ۵۰
❇️ تأثیر فرق اسلامی در یکدیگر در بیان استاد مطهری:
🔹فرق مختلف و دستهها هر چند در چهارچوب شعارها از یکدیگر دورند، اما گاهی روح یک مذهب در یک فرقه دیگر حلول میکند و آن فرقه در عین اینکه با آن مذهب مخالف است روح و معنای آن را پذیرفته است. طبیعت آدمی دزد است. گاهی اشخاصی پیدا میشوند که مثلًا سنی هستند اما روحاً و معناً شیعی هستند و گاهی به عکس. گاهی شخصی طبیعتاً متشرع و ظاهری است و روحاً متصوف، و گاهی بر عکس. همچنین بعضی انتحالًا و شعاراً ممکن است شیعی باشند اما روحاً و عملًا خارجی. این، هم در مورد افراد صادق است و هم درباره امتها و ملتها.
🔸و هنگامی که نحلهها با هم معاشر باشند هرچند شعارها محفوظ است اما عقاید و سلیقهها به یکدیگر سرایت میکند، همان طوری که مثلاً قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت، همچون برق در همه جا دوید.
🔹بنابراین باید به روح فرقههای مختلف پی برد. گاهی فرقهای مولود حسن ظن و «ضَعْ فِعْلَ اخیک عَلی احْسَنِه» هستند مثل سنیها که مولود حسن ظن به شخصیتها هستند، و فرقهای مولود یک نوع بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی نه به افراد و اشخاص و قهراً مردمی منتقد خواهند بود مثل شیعه صدر اول، فرقهای مولود اهمیت دادن به باطن [و] روح و #تأویل باطن مثل #متصوفه و فرقهای مولود #تعصب و #جمود هستند مثل خوارج.
🔸وقتی که روح فرقهها و حوادث تاریخی اول آنها را شناختیم بهتر میتوانیم قضاوت کنیم که در قرون بعد چه عقایدی از فرقهای به فرقه دیگر رسیده و در عین حفظ شعارها و چهارچوب نامها، روح آنها را پذیرفتهاند. از این جهت عقاید و افکار نظیر لغتها هستند که بدون آنکه تعمّدی در کار باشد لغتهای قومی در قوم دیگر سرایت میکند. مثل اینکه بعد از فتح ایران به وسیله مسلمین، کلمات عربی وارد لغت فارسی شد و بر عکس کلمات فارسی هم چند هزار در لغت عرب وارد شد. همچنین تأثیر ترکی در زبان عربی و فارسی، مثل ترکی زمان متوکل و ترکی سلاجقه و مغولی، و همچنین است سایر زبانهای دنیا و همچنین است ذوقها و سلیقهها.
🔹طرز تفکر خوارج و روح اندیشه آنان ( #جمود_فکری و #انفکاک_تعقل_از_تدین ) در طول تاریخ اسلام به صورتهای گوناگونی در داخل جامعه اسلامی رخنه کرده است. هرچند سایر فرق خود را مخالف با آنان میپندارند اما باز روح خارجیگری را در طرز اندیشه آنان مییابیم و این نیست جز در اثر آنچه که گفتیم: طبیعت آدمی دزد است و معاشرتها این دزدی را آسان کرده است.
همواره عدهای خارجی مسلک بوده و هستند که شعارشان مبارزه با هر شئ جدید است.
🔸حتی وسایل زندگی را- که گفتیم هیچ وسیله مادی و شکل ظاهری در اسلام رنگ تقدس ندارد- رنگ تقدس میدهند و استفاده از هر وسیله نو را کفر و زندقه میپندارند.
🔹در بین مکتبهای اعتقادی و علمی اسلامی و همچنین فقهی نیز مکتبهایی را میبینیم که مولود روح تفکیک تعقل از تدین است و درست مکتبشان جلوه گاه اندیشه خارجیگری است؛ عقل در راه کشف حقیقت و یا استخراج قانون فرعی بهطور کلی طرد شده است، پیروی از آن را بدعت و بیدینی خواندهاند و حال اینکه قرآن در آیاتی بسیار بشر را به سوی عقل خوانده و بصیرت انسانی را پشتوانه دعوت الهی قرار داده است.
🔸معتزله که در اوایل قرن دوم هجری به وجود آمدهاند- و پیدایششان در اثر بحث و کاوش در تفسیر معنای کفر و ایمان بود که آیا ارتکاب کبیره موجب کفر است یا نیست و قهراً پیدایش آنان با خوارج پیوند میخورد- مردمی بودند که تا اندازهای میخواستند آزاد فکر کنند و یک حیات عقلی به وجود آورند. هرچند از مبادی و مبانی علمی بی بهره بودند اما مسائل اسلامی را تا حدی آزادانه مورد بررسی و تدبر قرار میدادند، احادیث را تا حدودی نقّادی میکردند، تنها آراء و نظریاتی را که به عقیده خود تحقیق و اجتهاد کرده بودند متّبَع میشناختند.
😁این مردم از اول با مخالفتها و مقاومتهای اهل حدیث و ظاهرگرایان روبرو بودند، آنهایی که تنها ظواهر حدیث را حجت میدانستند و به روح و معنی قرآن و حدیث کاری نداشتند، برای حکم صریح عقل ارزشی قائل نبودند. هرچه معتزله برای اندیشه قیمت قائل بودند، آنان قیمت را تنها برای ظواهر میپنداشتند.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#چپ_اسلامی
#خوارج
#اشاعره
#اخباریان
#متصوفه
#صوفیه
#عقل_ستیزی
#جمود_فکری
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1882
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۱ از ۵۰
ادامه کلام استاد مطهری:
🔹معتزله که در اوایل قرن دوم هجری به وجود آمدهاند- و پیدایششان در اثر بحث و کاوش در تفسیر معنای کفر و ایمان بود که آیا ارتکاب کبیره موجب کفر است یا نیست و قهراً پیدایش آنان با خوارج پیوند میخورد- مردمی بودند که تا اندازهای میخواستند آزاد فکر کنند و یک حیات عقلی به وجود آورند. هرچند از مبادی و مبانی علمی بی بهره بودند اما مسائل اسلامی را تا حدی آزادانه مورد بررسی و تدبر قرار میدادند، احادیث را تا حدودی امام احمد حنبل که از ائمه چهارگانه اهل سنت است، سخت با طرز تفکر اعتزالی مخالفت میکرد آنچنان که به زندان افتاد و در زیر ضربات شلاق واقع گشت و باز به مخالفت خویش ادامه میداد.
🔸بالاخره اشعریان پیروز شدند و بساط تفکر عقلی را برچیدند و این پیروزی ضربه بزرگی بر حیات عقلی عالم اسلام وارد آورد.
اشاعره، معتزله را اصحاب بدعت میشمردند. یکی از شعرای اشعری پس از پیروزی مذهبشان میگوید:
ذَهَبَتْ دَوْلَةُ اصحابِ الْبِدَع
وَ وَهی حَبْلُهُمْ ثُمَّ انْقَطَع
وَ تَداعی بِانْصِرافِ جَمْعِهِمْ
حِزْبُ ابْلیسَ الَّذی کانَ جَمَع
هَلْ لَهُمْ یا قَوْمُ فی بِدْعَتِهِمْ
مِنْ فَقیهٍ اوْ امامٍ یتَّبَع
دوران قدرت صاحبان بدعت از میان رفت و ریسمانشان سست شد و سپس منقطع گشت.
و حزبی که شیطان جمعشان کرده بود همدگر را خواندند تا جمعشان را متفرق کنند.
هم مسلکان! آیا آنان در بدعتهایشان فقیه یا امام قابل اتّباعی داشتند؟
🔹مکتب اخباریگری نیز- که یک مکتب فقهی شیعی است و در قرنهای یازدهم و دوازدهم هجری به اوج قدرت خود رسید و با مکتب ظاهریون و اهل حدیث در اهل سنت بسیار نزدیک است و از نظر سلوک فقهی هر دو مکتب سلوک واحدی دارند و تنها اختلافشان در احادیثی است که باید پیروی کرد- یک نوع انفکاک تعقل از تدین است.
🔸اخباریها کار عقل را به کلی تعطیل کردند و در مقام استخراج احکام اسلامی از متون آن، درک عقل را از ارزش و حجیت انداختند و پیروی از آن را حرام دانستند و در تألیفات خویش بر اصولیین (طرفداران مکتب دیگر فقهی شیعی) سخت تاختند و میگفتند فقط کتاب و سنت حجتند. البته حجیت کتاب را نیز از راه تفسیر سنت و حدیث میگفتند و در حقیقت قرآن را نیز از حجیت انداختند و فقط ظاهر حدیث را قابل پیروی میدانستند.
🔹ما اکنون در صدد نیستیم که طرزهای مختلف تفکر اسلامی را دنبال کنیم و مکتبهای پیرو #انفکاک_تعقل_از_تدین را که همان روح خارجیگری است بحث کنیم- این بحثی است که دامنهای بسیار وسیع دارد- بلکه تنها غرض اشارهای به تأثیر فرق در یکدیگر بود و اینکه مذهب خارجیگری با اینکه دیری نپایید اما روحش در تمام قرون و اعصار اسلامی جلوهگر بوده است تا اکنون که عدهای از نویسندگان معاصر و روشنفکر دنیای اسلام نیز طرز تفکر آنان را به صورت مدرن و امروزی درآوردهاند و با فلسفه حسی پیوند دادهاند. (جاذبه و دافعه علی علیهالسلام، ص۱۵۴-۱۵۷)
🔸در ادامه این فصل به معرفی برخی از مهمترین شخصیتها و جریانهایی که از دهه ۳۰ تا سال ۱۳۸۴ در تبیین و ترویج چپ اسلامی مؤثر بودند پرداخت میشود که مهمترین انها عبارتند از:
✔️سید محمود طالقانی
✔️مهدی بازرگان
✔️محمد نخشب و خداپرستان سوسیالیست؛
✔️جلال الدین فارسی؛
✔️کاظم سامی و حزب جاما؛
✔️علی شریعتی و حسینیه ارشاد؛
✔️حنیف نژاد و مجاهدین خلق؛
✔️اکبر گودرزی و گروهک فرقان؛
✔️محمد موسوی خویینیها؛
✔️حمید حمید و الهیات دیالکتیکی شیخی؛
✔️حبیب الله پیمان؛
✔️حبیب الله آشوری؛
✔️علی تهرانی؛
✔️ ابوالحسن بنی صدر؛
✔️محمد منتظری؛
✔️مهدی هاشمی؛
✔️احمد فردید و سوره مهر؛
✔️گروههای هفتگانه و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی؛
✔️میرحسین موسوی و دولت دهه شصت؛
✔️مجمع روحانیون مبارز؛
✔️دفتر تحکیم وحدت.
🔸 انشاءالله در ادامه به معرفی خیلی اجمالی هر یک از افراد و جریانها پرداخته میشود تا پیشنه و زمینه بحث برای جریانهای بعدی فراهم شود.
🔹نکته مهم این اینکه همهی این جریانها در زمان خود از وجاهت و اعتبار اجتماعی و مذهبی برخوردار بودند وعموم مذهبیها و روحانیون مطرح به آنها اعتماد داشتند واز آثار آنها استفاده میکردند وآنها را درجبهه انقلاب واسلام تعریف میکردند واگر هم نقدی به آنها داشتند نقد درون جبههای و درون خانگی محسوب میشد. بنابراین نباید اینگونه احساس شود که التقاط ویا انحراف برخی از این جریانها از همان اول آشکار بود و نیروهای مذهبی و حوزوی با آنها مرزگذاری فکری داشتند بلکه کاملا خلاف این است حتی بسیاری از علما و روحانیون پیش از انقلاب از خطرناکترین آنها که مجاهدین خلق بود دفاع میکردند وتأیید امام خمینی از آنها را هم مطالبه میکردند.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#چپ_اسلامی
#خوارج
#اشاعره
#اخباریان
#عقل_ستیزی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1883
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۲ از ۵۰
🔹پس از آشنایی ایرانیان با تمدن غرب و تحولات فکری و سیاسی غربیان و بخصوص بعد ترجمه آثار متفکران و نویسندگان غربی، به تدریج از میان دغدغهمند آن و کنشگران احتماعی، جریانات و نحلهها و فرقههای مختلفی شکل گرفت و هرکدام سعی میکرد با اتخاذ یک دستگاه معرفتی به تحلیل وضعیت موجود جامعهی ایرانی بپردازد و برای خروج از فروبستهای فکری و اجتماعی و صنعتی راهکاری ارائه دهد.
برخی برای این تحلیل و بررسی به یک یا چند دانش اسلامی روی آوردند و با اعتقاد به درستی و توانایی آن دانشها نظرات خود را عرضه کردند. اما در مقابل این جریان، دو جریان دیگر قرار داشت که نه بر پایه معارف و علوم اسلامی مستقر بلکه بر پایهی مکاتب فکری و فلسفههای غربی به تفکر و پژوهش پرداختند.
🔸برخی از افراد به سراغ مکاتب لیبرالیستی و اندیشههای کشورهای آنگلوساکسون رفتند و بر پایه ریاضیات و علوم طبیعی و تجربی، به تحلیل وضعیت ایران پرداخته و بر مدرنیزاسیون ایران و پیروی از کشورهای غربی و نظریههای لیبرالیستی و سرمایهداری تأکید میکردند. این جریان از قدمت بیشتری برخوردار بود و عموما حاکمان دوران قاجار و پهلوی به آن اقبال نشان میداند و مروجان این افکار را در دربار به کار گرفته و از طرح و برنامهی آنها بهرهمند میشدند. اما عموم این تفکرات و طرحها علیرغم ادعای نوگرایی و ترقی، از یک سو با تفکر اسلامی و ارزشهای فرهنگی ایران اسلامی ناسازگار بود و مهتر اینکه به تثبیت استبداد و تقویت روابط ظالمانه و ناعادلانه اقتصادی و اجتماعی میانجامید و به ایجاد طبقات جدید اقتصادی انجامید اما عموم مردم در فقر به سر میبردند و از ظلم و جور طبقات برتر اقتصادی و مدیران دولتی رنج میبردند.
🔹در واکنش به این وضعیت، به تدریج اندیشههای سوسیالیستی و دیالکتیکی در ایران ترجمه میشد و توسط جمعی از تحصیلکردگان در کشورهای غربی در جامعهی ایرانی ترویج داده میشد و نسخههای وطنی آنها نوشته میشد.
اندیشهی سوسیالیستی و دیالکتیکی نزد بسیاری از جوانان و دانشجویان از ارزش ویژه و اقبال برخوردار بود چون بر عنصر مبارزه، تضاد، تقابل، تغییر و دگرگونی اصرار داشت و این متناسب با وضعیت آن نسل بود، نسل پرشور و پرهیجانی که در سختی و فقر زندگی میکنند و آثار و نتایج روابط ظالمانه را در جامعه احساس میکردند.
🔸 مرحله آغازین تفکر سوسیالیستی در ایران با فتحعلی آخوند زاده، محمد امین رسول زاده، حیدرعموخان اوغلو، و حزب همت قفقاز، انجمن سوسیال دموکرات، حزب عدالت قفقاز و حزب کمونیست و حزب اجتماعیون عامیون پس از مشروطه آغاز شد اما در این دوره صرفا یک جریان سیاسی بود و از بنیانهای فکری و فلسفی قوی برخوردار نبود. تا اینکه دکتر تقی ارانی (۱۲۸۱ - ۱۳۱۶) بعد از تحصیل در آلمان سال ۱۳۰۹ وارد ایران شد و با کمک جمعی از افراد به تألیف و ترویح کتابهای ماتریالیسم دیالکتیک و همچنین انتشار مجله دنیا پرداخت و فضای روشنفکری چپ در ایران را وارد مرحله جدیدی کرد. با دستگیری تقی ارانی و ۵۳ نفر از همفکران او قتل او در زندان توسط دولت رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۶، جریانهای چپ رو به خمودی گذاشت اما بعد از ۱۳۲۰ به تدریج فعالیتهای خود را سامان دادند و در حزب توده و همچنین حزب دموکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشهوری فعال شدند.
🔹 #حزب_توده در ۱۰ مهر ۱۳۲۰ توسط افرادی همچون سلیمان اسکندری، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، انورخامهای، عبدالصمدکامبخش، احسان طبری، خلیل ملکی، فریدون کشاورز، عبدالحسین نوشین، رضارادمنش و رضا روستا اعلام موجودیت کرد. دردوران فعالیت حزب توده، نوعی ادبیات روشنفکری و داستانی در ایران تولید شد وشخصیتهای زیادی راهم جذب کردند که یا عضو حزب شدند یا همکاری فکری وادبی داشتند از جمله جلال آل احمد،هوشنگ ابتهاج. خلیل ملکی ۱۳۲۹ جامعه سوسیالیستها راتأسیس کرد. بعدها «کانون نویسندگان ایران» متشکل از نویسندگان و شاعران سوسیالیست در ۱۳۴۷ ایجاد شد. در ۱۳۵۰ «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» تشکیل شد ونقش سازماندهی به بخشی از نیروهای چپ را برعهده داشت.
🔸برای اطلاع بیشتر از جریانات چپ در ایران به این کتاب مراجعه شود:
حمید احمدی حاجیکلایی، جریان شناسی چپ در ایران، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۸۹.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#حزب_توده
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1886
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۳ از ۵۰
🔸فعالیتهای حزب توده و سایر سازمانها و جریانهای چپ در این سالها کاملا تحت نظارت حزب کمونیسم شوروی و افکار مارکسیستی بود و طبیعتا بیگانه از دین و مذهب بود بلکه عموم اعضای آنها بر تقابل با مذهب اصرار داشتند.
🔹کتابهایی در جامعه آن زمان منسوب به حزب توده منتشر میشد که در تقابل علنی با دین و مذهب بود. مانند کتاب «نگهبانان سحر و افسون».
برخی معتقدند که این کتاب را انگلیس و آمریکا برای بدبین کردن مذهبیها و روحانیت به حزب توده نوشتهاند و از سفارت آمریکا خروج شده است، اما آیتالله مکارم شیرازی در کتاب فیلسوفنماها سال ۱۳۳۳ درباره کتاب نگهبانان سحر و افسون مینویسد:
«رهبران حزب وقتى ديدند انتشار اين كتابچه نه تنها نفعى نداشت بلكه يك حال تنفر مخصوصى هم در اذهان عموم ايجاد كرده، پى به اشتباه خود بردند و ناچار در مقام انكار اصل موضوع برآمدند و گفتند اين كتابچه را امپرياليستها ساخته و به ما نسبت دادهاند! حتى براى گم كردن، به بعضى افراد حزب سفارش كردند كه از تظاهر به امور مذهبى خوددارى نكنند. ... كتابچه نگهبانان سحر و افسون با مندرجات ساير نشريات حزب كمونيست و يا حزب توده ايران چه تفاوتى دارد؟! درست همان مطالبى است كه از مغز «لنين و ماركس و انگلس» و ساير رهبران حزب كمونيست تراوش كرده و در خلال بيانيهها و نشريات مختلف آنان ديده مىشود، براى اطلاع كافى است صفحات 86 تا 98 از كتابچه «ماترياليسم تاريخى پ- رويان» و كتابچه «مذهب در شوروى نوشته س- فردوف» كه در سال 1946 تأليف و در سال 1947 به فارسى ترجمه شده «و اصول مقدماتى ژرژ پوليستر» چاپ دوم صفحه 72- 73 و همچنين گفتههاى دكتر آرانى و احسان طبرى را در شمارههاى مجله دنيا و ماهانه مردم (نشريه تئوريك حزب توده) مطالعه كنيد.
تنها فرقى كه ميان آن نوشتهها و كتابچه «نگهبانان» ديده مىشود اين است كه اين كتابچه همان مطالب را با عباراتى ركيكتر و زنندهتر بيان كرده، و در هر مورد از دشنام و ناسزا نسبت به مقدّسات مذهبى فروگذار نكرده است. البتّه نبايد از اين گونه اشخاص بيش از اين هم توقع و انتظار داشت زيرا كسى كه عقيده دارد: «هر چه به بروز ايجاد انقلاب كمك كند، اخلاق است»! (نقل از كتاب جنگ مختصر فلسفى كوسيوليتر- سال 1941) مسلّماً براى پيشبرد مقصد خود و نيل به انقلاب! از هيچ گونه دروغپردازى و هتاكى پروا نخواهد داشت.»(فيلسوف نماها ص۲۴)
🔸از این رو، از سوی مجامع مذهبی خانوادههای مذهبی، اقبالی زیادی به آنها نمیشد. هر چند چندان مخالفت زیادی هم با اصل افکار و اندیشههای علمی و فکری آنها نمیشد مگر بخش مذهبی آن.
🔹اصولاً عموم ایرانیان به اندیشههای تازه وارد خوشبین هستند هرچند در ابتدای امر با احتیاط با آن روبرو میشوند تا به تدریج یک ادبیات بومی و وطنی پیدا کرد که در آن صورت بدان اقبال نشان میدهند و جمع کثیری بدان میپیوندند و بعد از آن نقد و بررسیها آغاز میشود و به فکر اصلاح و باز تولید آن براساس شرایط وطنی و اقتضائات فرهنگی میافتند و به مهندسی معکوس آن میپردازند.
🔹براساس همین رویهی نانوشته، افکار جریانهای سوسیالیستی و مارکسیستی به عنوان حرفهای جدید، نو و جذاب وارد ادبیات علمی و رسانهای ایرانیان شد و در دهه بیست توسط گروه ۵۳ نفر در شهر تهران ترویج میشد و در برخی مدارس به دانشاموزان معرفی میشد اما عموم مردم با احتیاط با آن مواجه میشدند اما بعد از گشایش فضای فکری و سیاسی از شهریور ۱۳۲۰ به بعد به تدریج بر گستره و نفوذ آن افزوده میشد و به تدریج برخی از روحانیون و روشنفکران مذهبی تلاش کردند تا بتوانند میان اهداف سوسیالیستی و عدالتخواهانهی آن و معارف اسلامی و اقتضائات ربط و نسبتی برقرار کنند و از این طریق به اصلاح اجتماعی بپردازند. از این رو از دهه سی به بعد جریانهای مختلفی با این هدف شکل گرفت و به تدریج بر گستره و تنوع آن افزوده شد. این جریانات یک طیف وسیعی را تشکیل میدهند که علی رغم اشتراکات مختلفی که دارند تفاوتهای قابل توجهی هم دارند.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#حزب_توده
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1887
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۴ از ۵۰
🔸 نکته مهم این است که فهم این جریانات متنوع و متکثر همچنین متوقف بر تلقیهای است که در دهه بیست در شهر تهران از دین و دینداری شکل گرفته بود.
در دوران رضاخان پهلوی در شهر تهران جریانی از روحانیون و نویسندگان دینی فعال بودند که نگاه انتقادی شدیدی به علوم اسلامی و فرهنگ حاکم بر حوزهها و جامعهی اسلامی داشتند و با شعار «بازگشت به قرآن» درصدد نقد و اصلاح علوم اسلامی و فرهنگ اجتماعی تشیع بودند و با الفاظی تند و حتی توهینآمیز نسبت به علوم و فرهنگ مستقر، مؤمنان را به بازسازی فرهنگ دینی و بازگشت به قرآن و دست برداشتن از خرافات و پیرایهها دعوت میکردند. اسدالله خراقاتی، شریعت سنگلچی، تنکابنی و... از جمله این افراد هستند که بعدها نسخه ی رادیکال آن توسط احمد کسروی و علیاکبر حکمی زاده و برخی نویسندگان همچون علی دشتی و صادق هدایت هم تولید میشد و در فرهنگ عمومی منتشر میگشت.
🔹در برابر این جریان فکری و اجتماعی دو واکنش متفاوت از سوی نیروهای مذهبی واقع شد. اولین واکنش متعلق به علمای حوزه علمیه قم بود. به نمایندگی از حوزه علمیه قم ، مدرس بزرگ معقول آن زمان ، حاج آقا روح الله خمینی (امام خمینی) در ۱۳۲۲ به میدان آمد و سعی کرد بنیان فکری این جریان را به طور کامل نقد کند و از علوم اسلامی، منطق اجتهاد و فرهنگ شیعی دفاع کند. در پاسخ امام خمینی اصلا شاهد هیچ گونه همراهی با آن جریان فکری در هیچ موردی نیستیم بلکه در ادامه سنت علمی حوزه و از پایگاه فلسفی و فقهی، به شبهات مطرح شده جریان مذکور پاسخهای عقلی و نقلی داده و طرح خود را هم برای اصلاح امور اجتماعی عرضه داشتهاند. شبیه به این واکنش کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و شهید مطهری در مواجهه با مارکسیسم است که در سال ۱۳۲۹ و بر مبنای حکمت متعالیه تلاش شده است تا بنیادی محکم و مبنایی برای مواجهه فلسفی با تمدن غرب و مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی بدون التقاط فراهم شود. در واقع این اثر نیز از پایگاه علوم اسلامی و دفاع ازفرهنگ اسلامی به میدان آمد وتلاش کرد تاجلوی هرگونه التقاط ومشابهتسازی سطحی اسلام با تمدن غرب گرفته شود وبنیانی حکمی واجتهادی برای پیشرفت جامعه فراهم شود.
🔸واکنش دوم متعلق به برخی از شخصیتهای متدین روحانی و بازاری شهر تهران و شهرهای دیگر همچون شیراز است که علیرغم پذیرش برخی از اشکالات ذکر شده درصدد اثبات هماهنگی اسلام با دموکراسی و مولفههای تمدنی غرب بودند. اما از رفتارهای رادیکال و اندیشههای دینستیزانه این جریان ناراحت بودند و درصدد آشنا سازی نسل جوان با قرآن کریم برآمدند و در عین حال به مشارکت سیاسی در مجلس شورای ملی هم توجه داشتند. از جمله مهمترین این افراد، شیخ محمد خالصیزاده در کاشان، حاج مهدی سراج، سید محمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی در تهران بودند و مرحوم سید نورالدین شیرازی در شیراز هم به شبهات احمد کسروی واکنش نشان داد(که در فصل بعد بیشتر به آن پرداخته میشود).
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#حزب_توده
#کسروی
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1905
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۵ از ۵۰
🔹نقش تهران در دو سده اخیر در عرصهی فکر، فرهنگ و سیاست نقش محوری بوده است. تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی تهران تعیین کننده تحولات سایر استانها و شهرستانها بوده است. از اینرو، برای شناخت زمانه و زمینهی ایجاد #چپ_اسلامی باید به تحولات فکری و فرهنگی تهران توجه کرد. چرا که نویسندگان و علمای تهران در فضایی به نقد مارکسسیم و سوسیالیسم میپرداختند که تحت تأثیر افکار جریانهای قرآن محور و منتقد وضعیت حوزهها و علوم اسلامی بود و بر همین اساس با مارکسیسم مواجه میشدند. توضیح اینکه عمده جریانهای مذهبی تهران در مواجهه با مارکسیسم به نقد بعد ماتریالیستی و دین ستیزی آن توجه داشتند و با شدت با آن مبارزه میکردند. اما به جنبههای اجتماعی و اقتصادی آن کمتر میپرداختند و حتی در بسیاری از موارد نگاههای عدالتخواهانه، ظلمستیزانه و دفاع از طبقه کارگر و اقشار محروم (سوسیالیسم) آنها را میستودند و درصدد تطبیق معارف اسلامی با این جنبههای اجتماعی و اقتصادی جریانهای سوسیالیستی بودند. تا از این طریق جریانهای مذهبی در عرصههای سیاسی و اجتماعی نقش آفرینی بیشتری داشته باشند. این روند به دو جهت روز به روز گستردهتر میشد. اولا تعداد دانشجویان تحصیل کرده در غرب بیشتر میشد و افکار سوسیالیستی و مبارزاتی غرب را با خود میآوردند و به ترجمه کتابها و مقالات و روزنامههای آنها میپرداختند. ثانیا: با قدرت گرفتن محمدرضا پهلوی به تدریج فضای باز سیاسی بسته تر میشد بخصوص بعد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و قدرت گرفتن نهادهای امنیتی و غلبه تفکر سرمایهداری بر سیاستهای دولت.
🔹بر این اساس، در دههی بیست به بعد جریانات فکری و سیاسی مختلفی در شهر تهران به وجود آمد و هر کدام در عرصهای اقدامات مؤثری داشتهاند. (ر.ک: رسول جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی از ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷)
🔸نقش مرحوم سید محمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان در شهر تهران بیمنازع است و ایشان نیز با تأثیرپذیری از جو تهران اصل مدعای «بازگشت به قرآن» و ضرورت اصلاح علوم اسلامی و فرهنگ اجتماعی را پذیرفتند و پایگاه مهمی در شهر تهران به وجود آوردند که بتوانند نسل جوان و تحصیل کرده در علوم طبیعی را با قرآن آشنا کنند. این الگو بعدا در شهر مشهد توسط مرحوم محمدتقی شریعتی و کانون نشر حقایق نیز پیروی شد. تا از این جهت بتوانند نواقص علوم اسلامی و کم تحرکی حوزههای علمیه و جامعهای مذهبی در عرصههای اجتماعی و سیاسی را جبران کنند.
🔹 این جریان فکری دو فعالیت عمده داشت:
۱. تلاش داشت تا با ارائهی تفسیر نوین از قران، معارف قرآنی را با پیشرفتهای علوم طبیعی و مکاتب اجتماعی هماهنگ جلوه دهد تا نسل تحصیل کرده را به دین و دینداری تشویق کند.
۲. با توجه به بیعدالتیها و ظلمها تلاش داشتند در امور سیاسی مشارکت فعال داشته باشد از اینرو، از همان ابتدا به حلقهی یاران مرحوم محمد مصدق و کنگره ملی پیوستند و بعدا بجهت اختلافات مذهبی با عموم اعضای کنگره، نهضت آزادی ایران را در جهت حمایت از برنامههای دکتر مصدق تأسیس کردند (بیانیه بازرگان در تأسیس نهضت آزادی بسیار مهم و در جهت فهم اهداف آن راهگشا است). اعضای نهضت آزادی به فعالیتهای سیاسی و انتخاباتی روی آوردند و البته طعم محاکمه و زندان در رژیم پهلوی را هم چشیدند و همین موجب محبوبیت بیشتر آنها نزد نیروهای مذهبی و انقلابی میشد. براین اساس سعی در ارائه تفسیری اجتماعی از اسلام داشتند تا بر آن مبنا، بتوانند در امور اجتماعی و سیاسی مداخله داشته باشند.
🔸 فعالیتهای علمی آنها بسیار مهم بود و بر نسل جوان و تحصیل کرده شهر تهران و برخی از شهرهای مهم ایران، بسیار تأثیرگذار بود.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#حزب_توده
#چپ_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1906
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۲۶ از ۵۰
🔹آیت الله طالقانی شخصیت قرآنی، عدالتخواه و ظلمستیزی بود و به موضوعات اجتماعی و اقتصادی اسلام و تطبیق آن با شرایط عینی جامعه عنایت ویژهای داشت.
🔸مرحوم طالقانی در قضیه سیطره دموکراتها بر آذربایجان و زنجان تلاش زیادی داشت و به سخنرانی در افسران و دانشجویان پرداخت تا بر محور اصول برهانی خدا پرستی به رد اصول ماتریالیستی و کمونیستی بپردازد.(ملایی تونی، ص۷۴) و با کمک بازرگان و جمع دیگری انجمن های اسلامی دانشجویان را به وجود آورند تا جلوی پیشرفت سوسیالیسم کمونیستی را بگیرند. از اینرو دست به نگارش مقالات و کتابهایی زد. ایشان در سال ۱۳۲۹ در مجلات آن زمان، مقالاتی در باب مالکیت در اسلام منتشر کرد و بعدها در کتابی به همین نام جمع آوری تکمیل شده است. (نسخهای که من دارم چاپ چهارم از این کتاب و متعلق به ۱۳۴۴ از سهامی انتشار است.) همچنین تفسیر پرتوی از قرآن متعلق به ایشان است که جلد اول آن مربوط به سال ۱۳۴۱ است.
🔹در کتاب «مالکیت در اسلام» فصلی مفصل به آرا و اندیشههای اقتصادی و اجتماعی متفکران غرب پرداخته شده است و به طور مبسوط نظرات فیلسوفان و متفکران مختلف و بخصوص مارکس و منطق دیالکتیک توضیح داده شده است. شایددر هیچ کتاب تألیف شده از عالم دینی به این حجم به توصیف نظریات مارکس پرداخته نشده است.
مرحوم طالقانی در مقدمه کتاب و در بیان هدف تألیف کتاب مینویسد:
«آنچه از آرا و نظریات با انتصاب آنها به ارباب نظر بیان شد خلاصهای از رئوس نظریاتی است که از اوایل تحولات صنعتی پدید آمده با توجه به این نظریات و در نظر آوردن اوضاع و محیط اجتماعی و اقتصادی سرزمین غرب این نتیجه قطعی است که همه یا بیشتر این نظریات در زمینههای محدودی از افکار متفکرین روییده است و نمیتوان آنها را مطلق و ابدی دانست چون مقصود این کتاب بیان نظر اسلام درباره مالکیت و روابط آن است. ناچار با مرور مختصری از آنها میگذریم و تحقیق و بررسی آرا و ضد و نقیض و یافتن حق و صلاح در میان آنها به عهده اهل فن و متخصصین است.
شاید صاحب نظران هم بیشتر نظریات خود را کلی و مطلق نمیدانند، این تنها مارکس است مه نظریه خود را بر اصول کلی تضاد طبقاتی قرار داده و آن را به نام شئون و ادوار تاریخی گذشته و آینده تعمیم داده و تاریخ مادی را ابداع کرده و دامنه تضاد و تحرک را تا اصول خلقت و جهان بزرگ کشانده.
از جهت اینکه مارکس نظریه خود را به صورت فلسفی و تاریخی و کلی و عمومی در آورده و در بیشتر کشورها پیروانی یافته که عقاید او را ثابت و همگانی میپندارند و جوامع و حکومتهایی بر پایه آراء وی تاسیس شده لازم مینماید که آرا وی در این کتاب تا آنجا که مقتضی است مورد توجه و بررسی قرار گیرد تا آرایی که نظریات مارکس بر آن بوده و آرایی که متفرع از آن شده مبین گردد نبوغ فکری مارکس در این بوده که توانست آرا و عقاید پراکنده سوسیالیستهای کلاسیک را به صورت مدونی درآورد و نظریات خود را مکمل آنها گرداند و همه را مبتنی بر اصول تضاد تاریخ مادی «دیالکتیک» بسازد و همه جریان جریانات و تحولات طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و دینی را بر این مبنی قرار دهد.»(اسلام و مالکیت، ص۴۹ - ۵۱)
🔸کتاب اسلام و مالکیت در نقد نگرش اقتصاد محور مارکس نوشته شده است و سعی داد نقش عناصر انسانی و ارادی و مؤلفههای فرهنگی و مذهبی را برای مهار آثار سوء مالکیت برجسته کند. اما در عین حال در جای جای کتاب از قدرت علمی و تحقیقاتی مارکس و همچنین شخصیت مبارزهجو و عدالت طلبی او به عنوان «پاره کننده زنجیرهای رسوم و مقررات ظالمانه» تعریف و تمجید شده است.(ص۱۰۶- ۱۱۲)
🔹 بخش دوم کتاب با عنوان «اقتصاد در پرتو ایمان و اعتقاد» تلاش دارد تا چگونگی روابط اجتماعی و اقتصادی و طبقات ترکیبی را که انعکاسی از نفسایات آدمی است را تبیین کند. از این رو، به تبیین چکونگی شکلگیری اجتماع، طبقات اجتماعی و حرکت تاریخ و همچنین توضیح و تفسیر شریعت الهی و نقش دانش فقه در اجتماع و تاریخ میپردازد و از ضرورت تطور و تکامل فقه سخن میگوید و به نقد جمود و رکود در فقه میپردازد.(ص۱۴۲) براین اساس سعی میکند از مباحث قرآنی و حدیثی به ۱۴ اصل محوری اشاره میکند که سازندهی نظام اقتصادی اسلام است. نظامی که نماد آن #ابوذر_غفاری است با قیامی که در برابر رباخواران قریش بود. ابوذر نماینده یک حزب سیاسی بود: «ابوذر و همفکران و همقدمان او میکوشیدند که وضع را بر طبق کتاب و سنت تغییر دهند و عثمان را وادار کنند تا بیت الملل میان مسلمانان از هر نژاد و طبقهای باشند بتساوی تقسیم شود و از گنجینه کردن جلوگیری نماید.»(ص۱۹۶)
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#حزب_توده
#چپ_اسلامی
#طالقانی
بازرگان
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1908
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب
⏹ بخش ۳۰ از ۵۰
🔹بازرگان در تحلیل عشق و پرستش به جمله «انما الحیوة عقیدة و جهاد» تمسک میجوید و آن را کلام امام حسین میپندارد و آن را مؤید مبارزه با ظلم و فساد معرفی میکند(ص۴۳۳) و از شهادت یک تفسیر مادی ارائه مه دهد که عبارت است از تبدیل سرمایههای مکتوم در جسم به انرژی و تبدیل انسان به یک کارخانه است. او شهادت را اختصاص به اسلام و دین نمیداند و معتقد است نمونههای آن را در پارهای از دانشمندان و مبارزین مسلکهای سیاسی و حتی بین گروندگان ادیان باطل وجود دارد.(ص۴۳۵ -۴۳۶)
🔸 مهندس مهدی بازرگان از دهه بیست تا چهل یکی از مهمترین چهرههای تاثیرگذار نواندیشی دینی و چهرههای اسلام اجتماعی و سیاسی است که توانسته بود تفسیری از اسلام ارائه دهد که با علم و اجتماع و مبارزه هماهنگ باشد و اسلام را به عنوان مکتب مبارزه معرفی کند، طرحی که در آذر ۱۳۴۴ در یک سخنرانی پرشور نماز عید فطر ارائه و در قالب کتاب «اسلام مکتب مبارزه و مولّد» در ۱۱۰ صفحه تدوین و تکمیل و منتشر شود.
🔹 بازرگان در مدارس اسلامی، انجمنهای اسلامی و بعدتر در حزب نهضت آزادی ایران، نسل زیادی از نوجوانان و جوانان و دانشجویان را تربیت کرد که عموم آنها شخصیتی رادیکال و مبارزهجو داشتند و به فهم اجتماعی از اسلام و فعالیتهای اجتماعی و انتقادی علاقه وافر داشتند از اینرو، براساس سیره و منش مرحوم طالقانی و منهج و روش علمی بازرگان به مطالعات اسلامی و علمی روی آوردند و هر کدام آثاری را تولید و جریانهای اجتماعی و سیاسیای به وجود آوردند. از جمله آنها این افرادند: محمد نخشب، جلالالدین فارسی، کاظم سامی، علی شریعتی، محمد حنیف نژاد. البته هر کدام از این افراد بر افراد و گروههای دیگری تأثیر گذار بودند.
🔸در ادامه به طور اجمال به برخی از این افراد و جریانها اشاره میشود.
🛑 ادامه دارد ...
#تغییر_و_تغایر
#فلسفه_شدن
#نقد
#چپ_اسلامی
#سوسیالیسم
#بازرگان
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1918