eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.2هزار دنبال‌کننده
463 عکس
131 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۳ از ۵۰ 🔹 استادمطهری در آثار فراوانی به نقد و بررسی مجموع این مدعیات می‌پردازد و معتقد است که اساس تقسیم فلسفه به فلسفه بودن و بکلی غلط است و ریشه در بنیان‌های معرفتی غلط و اهداف سیاسی و اجتماعی می‌داند: «اساس این تقسیم بکلی غلط می‌شود. پس اینکه‏ ما دو نوع فلسفه داریم: فلسفه هستی و فلسفه شدن، از ایندو یا این راباید انتخاب کرد یا آن را، ارسطو و دیگری آن را انتخاب کردند هگل ومارکس این را؛ نه، فلسفه سومی هم وجود دارد که آن هم اسمش فلسفه هستی است ولی آن فلسفه هستی فلسفه‌ای است که هم شامل ثابت است هم شامل سیال. نه تنها در مقابل اینها قرار نمی‌گیرد، بلکه هر دوی اینها را در بر می‌گیرد. ... می‌گویند شما یا باید منکر شدن باشید و قبول کنید که پس حقیقتْ جاودانی است، ارزشهای اخلاقی هم جاودانی است، یا باید منکر شدن نشوید منکر آن بشوید، از ایندو باید یکی را انتخاب کنید. ما می‌گوییم هیچ وقت از ایندو یکی را انتخاب نمی‌کنیم، ما هر دو را قبول داریم، می‌گوییم آنچه که به طبیعت تعلق دارد شدن است، آنچه که به روح تعلق دارد ثبات است. این است که در عین اینکه ما به اصلِ شدن در طبیعت معتقد هستیم و بلکه ما شدنِ در طبیعت را خیلی عمیقتر از اینها معتقدیم، به آن اشکالات و بن بستها هم گرفتار نمی‌شویم چون از اول دچار این مشکل نبوده‏ایم.» (فلسفه تاریخ، ج۲، ص۳۶) 🔸استاد مطهری در کتاب ، به نحو مبسوط به نقد ایده می‌پردازد و آن را نتیجه یک نوع سطحی اندیشی و غلبه‌ی نگرش اصالت ماهیت بر ذهنیت فلسفی هگل و مارکس در فهم مقوله حرکت می‌داند و می‌نویسد: «ریشه فلسفی این مطلب چیست؟ چرا برخی از فلسفه‌ها را فلسفه «بودن» و برخی از آنها را فلسفه «شدن» می‌دانند؟ اصل مطلب این است که می‌خواهند بگویند بعضی از فلسفه‌ها هستی را تفسیر می‌کنند نه بر مبنای حرکت و بعضی هستی را تفسیر می‌کنند بر مبنای حرکت. حال باید دید که چرا این مطلب را با مقابل قرار دادن دو کلمه «بودن» و «شدن» بیان می‌کنند؟ اساس این تعبیر از هگل است. کلمات پراکنده‏ای از هراکلیت هم در این زمینه هست که او هم چنین سخنی گفته است ولی سخن او به شکل فرضیه‌ای بوده است بدون اینکه مطلب را تجزیه و تحلیل کرده و یا برای آن برهانی آورده باشد. ... در دوره جدید، هگل بود که آمد و فلسفه‌هایی را که جهان را براساس تغییر وحرکت تفسیر می‌کنند «فلسفه شدن» نامید و فلسفه‌هایی را که جهان را بر غیر مبنای تغییر و حرکت توجیه می‌کنند «فلسفه بودن» نامید. ریشه این فکر و این تقسیم‏بندی، یک طرز تفکر اصالت ماهیتی است بدون اینکه مسئله‌ اصالت ماهیت و اصالت وجود برایشان مطرح باشد. ولی از آنجا که فکر ابتدائی هر کسی همان طرز تفکر اصالت ماهیتی است لذا این سخن را هم بر آن مبنا گفته‌اند. اینها که می‌گویند فلسفه حرکت فلسفه «بودن» نیست، از این جهت است که تصور می‌کنند که در حرکت نیستی دخالت دارد، یعنی یک شئ در حالی که حرکت می‌کند نیست می‌شود، یعنی «هستی» است که «نیستی» در متن هویتش ظاهر می‌شود، پس «بود» ی است که «نبود» می‌شود، ولی بودی نیست که نبود مطلق بشود بلکه بودی است که با نبود ترکیب شده است.» (م.اثار، ج۱۳، ص ۶۷۲ - ۶۷۳) در تفکر اصالت ماهیتی هگل و مارکسیسم، در هرحرکتی ماهیت شئ ازبین می‌رود و نوعش تغییر می‌کند. لذا همه چیز درحال تغییر و دگرگونی است که به نفی خود می‌انجامد که لازمه‌ی آن انکار روح مجرد، انکار جاودانگی حقیقت ونفی جاودانگی اصول اخلاقی و حسن وقبح ذاتی برای ارزشها و رفتارها است. 🔹در ادامه شهید مطهری بیان می‌کند که براساس حکمت متعالیه و فلسفه‌ی اصالت وجودی صدرالمتالهین تمام مشکل فلسفه‌ی غرب حل می‌شود چرا که تبیینی کاملا فلسفی از حرکت در آن ارائه شده است که جنبه سیالیت و تغییر با جنبه ثبات قابل جمع است و از این طریق می‌توان حقیقت شدن و صیرورت دائمی طبیعت، انسان و جامعه را تبیین کرد و در مسیر پویایی و پیشرفت حرکت و برنامه‌ریزی کرد. حکمت متعالیه در عین اذعان به حرکت جوهری و شدن دائمی و صیرورت وجودی طبیعت، انسان و جامعه، جاودانگی روح، جاودانگی حقیقت و جاودانگی اصول و ارزشهای اخلاقی اثبات می‌کند و عقل برهانی می‌تواند به حقیقت این امور پی ببرد. دست یابی عقل انسان به حقیقت ممکن است و می‌توان به حکایت‌گری معرفت از واقعیت نظر داشت و صدق و کذب قضایا را به دست آورد و همچنین می‌توان بر اساس یک جهان‌بینی و انسان شناسی صحیح به ارزش‌های فطری و اصول ثابت اخلاقی پی برد و بر آن اساس زندگی خود را سامان داد. بر اساس همین دستگاه فلسفی، واقعیت ماهیتی توحیدی و سلسله مراتبی دارد و نیاز بشر به دین و شریعت الهی یک امر مسلّم و برهانی و غیر قابل انکاری است. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1869
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۴ از ۵۰ 🔸 حضرت امام خمینی و حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای همواره بر نقش محوری و مهم استاد شهید مطهری در دفاع از اندیشه‌های اسلامی و تولید مبانی انقلاب اسلامی تأکید داشته اند چون وی توانست توانمندی حکمت متعالیه در فهم عمیق ماهیت جامعه و تاریخ و هدایت و راهبری اجتماع در جهت گسترش توحید و عبودیت خداوند متعال و گسترش صلح و عدالت جهانی را اثبات کند و بر این اساس دستگاه فکری و فلسفی محکمی را برای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به وجود آورد و همین موجب پایداری و بقای انقلاب اسلامی در برابر شبهات مکاتب و فلسفه چپ و راست شده است. 🔹 استاد شهید معتقد بود که: «مسلّماً اگر حکمت الهی همان پیشرفتی که در میان مسلمین کرد در اروپا کرده بود این همه رشته‌های فلسفی متشتّت و متفرق به وجود نمی‌آمد، نه میدان برای خیالبافی سوفسطائیان باز می‌شد و نه برای اظهار نخوت و غرور مادیین، و بالاخره نه‏ایده آلیسم به وجود می‌آمد و نه ماتریالیسم.» (اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۱ ص۳۲) بر همین اساس ایشان به تاریخ و تمدن اسلامی توجه ویژه داشت و علوم اسلامی برآمده در تمدن اسلامی همچون فقه و اصول، منطق و فلسفه و کلام، عرفان و اخلاق را سرمایه بسیار بزرگی برای جامعه اسلامی در مسبر پیشرفت همه جانبه‌ای جامعه و مواجهه عالمانه و حکیمانه با فلسفه‌ها و علوم بشری می‌داند. از این‌رو، مقوله استقلال فکری و فرهنگی یک اصل اساسی برای ایشان است که جز با تکیه بر معارف اسلامی و علوم مستقر در تمدن اسلامی ممکن نیست و از سوی دیگر نسبت به تفکر اسلامی با مکاتب چپ و راست بسیار حساس بودند و آن را برای آینده انقلاب وجامعه اسلامی بسیار خطرناک می‌دانستند: «انقلاب ما وقتی پیروز خواهد شد که ما مکتب وایدئولوژی خودمان را به دنیا معرفی کنیم یعنی جمهوری اسلامی ایران آن وقت موفق خواهد شد که بر اساس یک تز، یک ایدئولوژی که همان ایدئولوژی اسلامی است ادامه پیدا کند. اگر این مکتب و ایدئولوژی، اسلامی محض باشد- یعنی اگر استقلال مکتبی داشته باشیم، واقعا آنچه که از اسلام خودمان است همان را بیان کنیم، خجلت و شرمندگی در مقابل دیگران نداشته باشیم- ما در آینده موفق خواهیم بود. اما اگر بنا بشود که یک مکتب التقاطی به نام اسلام درست کنیم، برویم ببینیم که فلان فرد، فلان گروه، فلان مکتب چه می‌گوید، یک چیزی از مارکسیسم بگیریم یک چیزی از اگزیستانسیالیسم بگیریم یک چیزی از سوسیالیسم بگیریم یک چیزی هم از اسلام بگیریم بعد یک آش شله قلمکاری درست کنیم و بگوییم این است مکتب اسلام، این برای مدت موقت ممکن است مفید واقع شود [ولی برای همیشه نه،] چون در مدت موقت افراد نمی‌دانند؛وقتی که ما مثلا یک فکر مارکسیستی را با رنگ اسلامی عرضه داشتیم، یک فکر اگزیستانسیالیستی را با روکش اسلامی عرضه داشتیم، در ابتدا مردم می‏‌پذیرند ولی این امر برای همیشه مکتوم نمی‌ماند، افرادی پیدا می‌شوند اهل فکر و مطالعه و می‌آیند دزدی‏‌گیری می‌کنند: فلان حرفی که شما به نام اسلام می‌‏زنید مال اسلام نیست؛ این اسلام است، این قرآن است، این سنت پیغمبر است، این فقه اسلام است، این اصول معتبر اسلامی است، این هم حرفی که شما می‏‌زنید؛ این را شما از مارکسیسم گرفته‌اید، یک روکش اسلامی هم رویش کشیده‌‏اید. بعد همین‌هایی که رو به اسلام آورده‌اند با شدت بیشتری از اسلام گریزان خواهند بود. این است که این مکتب‌های التقاطی به عقیده من ضررشان برای اسلام از مکتب‌هایی که صریحا ضد اسلامی هستند اگر بیشتر نباشد کمتر نیست.» (آینده انقلاب اسلامی، ص۹۷) 🔹استقلال فکری و فرهنگی صرفا یک ادعا و شعار نیست چون خیلی از افرادی که ریشه‌ها و مبانی خود را از جریانهای چپ غربی گرفته‌اند نیز ادعای استقلال دارند و بر دشمنی با سرمایه‌داری و لیبرالیسم اصرار دارند حتی ممکن است با مظاهر تفکر سوسیالیستی و دیالکتیکی هم مقابله کنند اما از مبانی آنها ارتزاق کنند بخصوص اگر دو یا سه نسل بر آنها بگذرد و از ریشه‌ها و مبانی فکری استادان خود بی‌خبر باشند. 🔸استقلال فکری و فرهنگی محصول اتصال تاریخی و پیوستگی فرهنگی با علوم و فرهنگی است که درطول ۱۴۰۰ سال گذشته توسط نبی مکرم اسلام ، اهلبیت و صحابه و تابعین آنها و همچنین علمای بزرگ اسلامی تکون وتوسعه یافته است و در رشته‌های مختلف علمی همچون تفسیر و‌ حدیث، فقه و اصول، فلسفه و کلام، عرفان و اخلاق، طبیعیات و ریاضیات، تاریخ و ادبیات تعین علمی و معرفتی پیدا کرده است. این هم به صرف حرف و ادعا و شعار نیست بلکه باید باور قلبی باشد و حقیقتا در این علوم ممحض شد واز همه آنها برای اعتلای جامعه اسلامی و پیشرفت همه جانبه بهره گرفت و الا نگاه شعاری و منبری و همچنین مواجهه‌‌ی گزینشی آفت بزرگی است. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1870
📌 فلسفه از منظر آیت الله العظمی خامنه‌ای ✅ رهبر معظم انقلاب در مواردی برای فلسفه نقش کاشفیت و تقرب نیز بیان کرده‌ است. حجت‌الاسلام دکتر محسن قمی، عضو هیئت مؤسس مجمع عالی حکمت اسلامی و مشاور رهبری: ❓دیدگاه رهبر معظم انقلاب پیرامون فلسفه چیست؟ آیا ایشان نگاهی کاربردی به فلسفه داشته و آن را فقط برای دفع شبهات مفید می‌دانند؟ 🔸به نظر من چنین استنادی به رهبر معظم انقلاب اشتباه است. چراکه کار تبیین هستی یا همان موجود بما هو موجود است و در این میان دفع شبهات یک امر فرعی به حساب می‌آید. اگرچه یکی از کمک‌هایی که فلسفه به ما می‌کند، در همین موضوع است. نگاه کاربردی داشتن به فلسفه یعنی فلسفه را از ماهیت اصلی خود منسلخ و جدا کردن. در حالی که حضرت آقا بارها تاکید کرده‌اند که اگر دین درست تبیین شود، مردم از آن تبعیت می‌کنند و این سخن برگرفته از همان روایتی است که می‌فرماید: «لو علم الناس محاسن کلامنا لاتّبعونا» لذا نگاه ایشان به فلسفه، نگاه تبیین و تعمیق اندیشه دینی است. 🔹لذا کار اصلی فلسفه یک کار ایجابی است، نه سلبی و این‌که منحصر به پاسخگویی به باشد. از این رو ایشان در مواردی برای فلسفه نقش کاشفیت و تقرب نیز بیان کرده‌ و در همان دیدار که به تأسیس مجمع عالی حکمت اسلامی انجامید، فرمودند: «هدف از فلسفه نزدیک کردن انسان به خدا و تعمیق اندیشه‌هاست.» این سخن به خوبی نشان می‌دهد که ایشان چه جایگاهی برای فلسفه قائل هستند. ایشان همچنین تأکید کردند که نباید از مرکزیت و مرجعیت فلسفه بیافتد و باید همچنان قطب اصلی فلسفه اسلامی باقی بماند. https://eitaa.com/hekmat121/1871
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جیغ دختر فلسطینی! این جیغ دنیا را به آتش می کشد روزی کاخ ستم را پست و ویران می کند روزی دود از سرِ چنگیزِ صهیونی برآرد فرعون را با تختش آتش می زند روزی تیغی که درپشتِ چنین جیغی نهان است وحشی ترین جلادها را می کُشد روزی طوفان بر پا گشته در خاک فلسطین بنیاد بیداد و ستم را بَر کند روزی از آهِ جانسوز ستمدیده بترسید کان پشتِ پستِ دشمنان را بشکند روزی روزی فلسطین از قفس آزاد خواهد شد گلبانگ "اَالاسلامُ یعلوا " می رسد روزی از خاک غزّه باز گلهای محبت با پرتوِ خورشیدِ مهدی می دمد روزی این وعدهء حق است نورِ حق سرانجام بر ظلمتِ باطل مسلّط می شود روزی رضا شجری طاهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۵ از ۵۰ 🔸 خطر برای انقلاب اسلامی از جمله دغدغه‌های مهم استاد شهید مطهری بود که در نوشته‌ها و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بدان توجه داشته و همگان را از نفوذ و رشد این جریانات برحذر داشته است. در کتابهای متعددی همچون علل_گرایش_به_مادیگری، ، در صد سال اخیر و دو کتاب ، (که بعدها با عنوان نام گرفتند) که از آثار اواخر عمر شریف استاد مطهری است، بارها و بارها به این خاطر بزرگ پرداخته شده است. به همین جهت است که جریانات چپ اسلامی، عموما درصدد حذف یا تحریف اندیشه‌ها و آثار استاد شهید مطهری هستند و با لحن‌ها و فعالیت‌های مختلف نسل جوان را از مطالعه‌ی این آثار باز می‌داشته و می‌دارند و به همین جهت امام خمینی تمام قامت علیه این توطئه بزرگ ایستادند و حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای همیشه نسل جوان را به این آثار ارجاع می‌دهند. «اکنون شنیده می ‏شود که مخالفین اسلام و گروه های ضد انقلاب درصدد هستند که با تبلیغات اسلام شکن خود دست جوانان عزیز دانشگاهی ما را از استفاده از کتب این استاد فقید کوتاه کنند. من به دانشجویان و طبقه روشنفکران متعهد توصیه می‏ کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه‏ های غیر اسلامی فراموش شود.» (صحیفه امام؛ ج ‏۱۲، ص ۱۸۷ - ۱۸۸) استاد مطهری در کتاب علل گرایش به مادی‌گری خطر افکار مجاهدین خلق و گروهک فرقان را افشا می‌کند و در کتاب «نگاهی اجمالی به نهضت های اسلامی در صد سال اخیر) بیش از ۸ ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر نقد افکار چپ‌گرایانه ابوالحسن از آفت‌های انقلاب سخن می‌گوید. ابوالحسن بنی‌صدر در آن زمان یکی از چهره سرشناس و موفق میان دانشجویان و تحصیل کردگان در اروپا بود و استاد از او با عنوان «مرد مسلمان با حسن نیتی» یاد می‌کند. استاد مطهری در آغاز گزارشی از افکار او در مقاله «روش» ارائه می‌دهد که توجه به آن جالب توجه است: «مسئله‌ «حرکت» و «بنیاد» و تبدیل شدن حرکت به بنیاد مطرح شده است که چگونه حرکتها و جنبشها تغییر ماهیت می‌دهند و به صورت نظامها و قالبها درمی‌آیند و یک امر پویا تبدیل به یک امر ایستا می‌گردد. نیروهای اجتماعی ما اگر پیاپی چون موج برمی خیزند و جذب می‌شوند، به خاطر تبدیل حرکت به بنیاد است، به خاطر قالب پیدا کردن اندیشه و عمل است. پس کار اول این است که قالب یا قالبها را بشکنیم. آنگاه این مسئله‌ مطرح شده است که اسلام دین جوانان است و جوان قالب‏شکن است، پس اسلام دین قالب‌‏شکنی است.» (نگاهی اجمالی به نهضت های اسلامی در سال اخیر، ص۸۰) بنی‌صدر بر همین اساس علوم اسلامی و رهبری سنتی روحانیت را برای رهبری و ادامه انقلاب کافی نمی‌داند و تغییر در منطق و روش در رهبری و مدیریت جامعه را پیشنهاد می‌دهد. در ادامه استاد مطهری به نقد عالمانه‌ای بنیان‌های منطقی و فلسفی این دیدگاه می‌پردازد که عموما برگرفته از منطق دیالکتیک و اصول است. استاد مطهری بعد از بحث مفصل و نقد روش و منطق نویسنده، می‌نویسد: «در پاسخ این روشنفکران محترم باید عرض کنیم که اولاً اسلام در ذات خود یک «حقیقت» است نه یک «مصلحت»، یک «هدف» است نه یک «وسیله»، و تنها افرادی می‌توانند از این منبع انرژی اجتماعی بهره‌‏گیری نمایند که به اسلام به چشم «حقیقت» و «هدف» بنگرند نه به چشم «مصلحت» و «وسیله». اسلام یک ابزار نیست که در مقتضیات قرن 16 مورد استفاده قرار گیرد و در مقتضیات قرن بیستم به تاریخ سپرده شود. اسلام صراط مستقیم انسانیت است. انسان متمدن به همان اندازه به آن نیازمند است که انسان نیمه وحشی، و به انسان پیشرفته همان اندازه نجات و سعادت می‏‌بخشد که به انسان ابتدایی. آن که به اسلام به چشم یک وسیله و یک مصلحت و بالاخره به چشم یک امر موقت می‌‏نگرد که در شرایط جهانی و اجتماعی خاص فقط به کار گرفته می‌شود، اسلام را به درستی نشناخته است و با آن بیگانه است. پس بهتر آنکه آن را به همان کسانی وابگذاریم که به آن به چشم حقیقت و هدف می‌‏نگرند نه به چشم مصلحت و وسیله، آن را مطلق می‌بینند نه نسبی. ثانیاً اگر اسلام به عنوان یک وسیله و ابزار، کارآمد باشد قطعاً اسلام راستین و اسلام واقعی است، نه هرچه به نام اسلام قالب زده شود. چگونه است که بهره‌‏گیری از هر ابزار و وسیله‌ای تخصص می‌خواهد و بهره‏‌گیری از این وسیله تخصص نمی‌خواهد؟! خیال کرده‌اید هر مدعی روشنفکری که چند صباح با فلان پروفسور صبحانه صرف کرده است قادر خواهد بود اسلام راستین را از اسلام دروغین بازشناسد و به سود جامعه از آن استفاده نماید؟! 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1874
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۶ از ۵۰ ثالثاً متأسفانه باید عرض کنم که این روشنفکران محترم کمی دیر از خواب برخاسته‌اند، زیرا متولّیان قدیمی این منبع عظیم حرکت و انرژی نشان دادند که خود طرز بهره‌برداری از این منبع عظیم را خوب می‌دانند و بنابراین فرصت خلع ید به کسی نخواهند داد. بهتر است که این روشنفکران عزیز که هر روز صبح به امید «انتقال» از خواب‏ برمی‏خیزند و هر شب «خلع ید» خواب می‌بینند فکر کار و خدمت دیگری به عالم انسانیت بفرمایند، بگذارند اسلام و فرهنگ اسلامی و منابع انرژی روانی اسلامی در اختیار همان متولّیان باقی بماند که در همان فضا پرورش یافته و همان رنگ و بو را یافته‌‏اند و مردم ما هم با آهنگ و صدای آنها بهتر آشنا هستند.»(نگاهی اجمالی به نهضت های اسلامی در سال اخیر، ص۸۵-۸۶) 🔸در ادامه استاد مطهری به آفات انقلاب اسلامی می‌پردازد که مهمترین آن عبارت است از «نفوذ اندیشه بیگانگان» که گاه توسط دشمن صورت می‌پذیرد اما مهمتر «گاهی پیروان خود مکتب به علت ناآشنایی درست با مکتب، مجذوب یک سلسله نظریات و اندیشه‌های بیگانه می‌گردند و آگاهانه یا ناآگاهانه آن نظریات را رنگ مکتب می‌دهند و عرضه می‌‏نمایند.» استاد مطهری با اشاره به تحولات فکری در جامعه اسلامی و حضور جریانهای مختلف در نهضت اسلامی حدود ۸ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی خطری را مطرح می‌کند که انگار برای ۴۰ سال بعد از پیروزی نوشته شده است. ایشان با تیزبینی و غیرت دینی می‌نویسد: «امروز که نهضت اسلامی ایران اوج گرفته و مکتبها و «ایسم» ها را تحت‌‏الشعاع قرار داده است، هر دو جریان را مشاهده می‌کنیم. هم گروهی را می‌بینیم که واقعاً وابسته به مکتبهای دیگر بالخصوص مکتبهای ماتریالیستی هستند و چون می‌دانند با شعارها و مارکهای ماتریالیستی کمتر می‌توان جوان ایرانی را شکار کرد، اندیشه‌های بیگانه را با مارک اسلامی عرضه می‏دارند. بدیهی است اسلامی که با محتوای ماتریالیستی در مغز یک جوان فرو رود و تنها پوسته اسلامی داشته باشد به سرعت دور انداخته می‌شود. و هم می‌بینیم- و این خطرناکتر است- که افرادی مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتبهای بیگانه، به نام اسلام اخلاق می‌‏نویسند و تبلیغ می‌کنند اما اخلاق بیگانه، فلسفه تاریخ می‌‏نویسند همان طور، فلسفه دین و نبوت می‏‌نویسند همان طور، اقتصاد می‌‏نویسند همان طور، سیاست می‌‏نویسند همان طور، جهان‏بینی می‏نویسند همان طور، تفسیر قرآن می‏‌نویسند همان طور و و و. من به عنوان یک فرد مسئول به مسئولیت الهی، به رهبران عظیم‌‏الشأن نهضت اسلامی که برای همه‌شان احترام فراوان قائلم، هشدار می‌دهم و بین خود و خدای متعال اتمام حجت می‌کنم که نفوذ و نشر اندیشه‌های بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید می‌کند. راه مبارزه با این خطر تحریم و منع نیست. مگر می‌شود تشنگانی را که برای جرعه‏ای آب له‏له می‏زنند، از نوشیدن آب موجود به عذر اینکه آلوده است منع کرد؟! این ما هستیم که مسئولیم. ما به قدر کافی در زمینه‌های مختلف اسلامی کتاب به زبان روز عرضه نکرده‌‏ایم. اگر ما به قدر کافی آب زلال و گوارا عرضه کرده بودیم، به سراغ آبهای آلوده نمی‌رفتند. گر نه تهی باشدی بیشتر این جویها خواجه چرا می‏دود تشنه‌ در این کویها راه مبارزه، عرضه داشتن صحیح این مکتب در همه زمینه‌ها با زبان روز است. حوزه‌های علمیه ما که امروز اینچنین شور و هیجان فعالیت اجتماعی یافته‌‏اند باید به مسئولیت عظیم علمی و فکری خود آگاه گردند، باید کارهای علمی و فکری خود را ده برابر کنند، باید بدانند که اشتغال منحصر به فقه و اصول رسمی جوابگوی مشکلات نسل معاصر نیست.»(نگاهی اجمالی به نهضت های اسلامی در سال اخیر، ص ۹۲ -۹۳) 🔸 در کتاب آینده انقلاب اسلامی که مجموعه سخنرانی ها و مصاحبه‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است استاد همچنان به آفت شناسی انقلاب اسلامی می‌پردازد و خطرات پیش‌رو و نفوذ اندیشه‌های چپ و راست را انذار می‌دهد و در آخر هم جان عزیز خودش را در این راه می‌گذارد و توسط همین جریان‌ها به شهادت می‌رسد. جالب توجه این است که که مهمترین دلیل قاتلین این بوده است که استاد مطهری در بیانیه‌ای اعلام کرده است که افکار و کتابهای دکتر شریعتی قابل نقد است و باید آنها را نقد کرد و افکار صحیح او را از افکار غلط و التقاطی جدا کرد. همین بیانیه مهمترین دلیل گروهک فرقان برای ترور مغز متفکر انقلاب اسلامی بود. تروری که خیلی ها معتقدند که نمی‌تواند بدون دخالت سازمان مجاهدین خلق باشد و حتما آنها پشت این قضیه بوده‌اند. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1875
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۷ از ۵۰ 🔹 از نکات بسیار مهم و قابل توجهی که از مطالعه‌ی عمیق آثار استاد شهید مطهری به دست آمد این است که ایشان در عین حال که با دقت فلسفی به فهم و بررسی فلسفه‌های غربی می‌پردازد و نقدهای جدی و بنیانی به آنها دارد و همچنین به نقد جریان‌های غرب‌گرای راست و چپ می‌پرداخت و را بزرگترین آفت گروه‌ها و جامعه‌ی اسلامی معرفی می‌کرد اما هیچ‌گاه به و منتهی نشد و هیچ گاه حکم به تکفیر و تحریم اندیشه‌های غربی و شرقی صادر نکرد و هیچ شخصی را از مطالعه‌ی عمیق و اجتهادی آثار متفکران و فیلسوفان غربی منع نکرد بلکه مطالعه‌ی بخشی از آن را برای روحانیون، اساتید و طلاب از اوجب واجبات معرفی می‌کرد.(ر.ک: جامعه و تاریخ در قرآن) برخلاف برخی از جریانات چپ اسلامی که علیرغم استفاده حداکثری خود از اندیشه‌های سوسیالیستی و منطق هگلی و مارکسیستی و استفاده از آن در دین‌شناسی و تجدیدنظرطلبی در بنیان‌های حکمی و فقهی، به نفی مطلق غرب و تحریم و تکفیر آن می‌پردازند و طلاب و روحانیون و مسئولان کشور را از مطالعه‌ی هرگونه کتابهای غربی (البته فقط لیبرال و سرمایه‌داری) باز می‌دارند. 🔸اگر به آثار و اندیشه‌های متفکران انقلاب اسلامی به درستی مراجعه شود روشن می‌شود که و موجود در جریانات چپ اسلامی، هیچ نسبتی با اندیشه اسلامی و عقلانیت الهی ندارد بلکه محصول نگرش‌های ستیزه جویانه‌ی سوسیالیستی و منطق دیالکتیکی و‌ کل‌گرایی برآمده از تمدن غرب است که در واقع شورش بخشی از غرب علیه بخش دیگر آن است. 🔹این حس از عقلانیت و اندیشه‌ی متعالی اسلام، بعد از انس زیاد با آثار استاد برای هر انسان هم به وجود می‌آید؛ یعنی به سنت‌ها و علوم اسلامی و هویت و ارزش‌های تاریخی خود باور و اعتماد داری و به هیچ وجه از اصالت‌ها و سرمایه‌های علمی خود دست بر نمی‌داری و به نقد عمیق و اجتهادی غرب می‌پردازی اما با کینه و نفرت، تحریم و تکفیر، توهین و ناسزا با آنها مواجه نمی‌شوی؛ بلکه درصدد بهره‌گیری اجتهادی و حکیمانه خواهی بود. به اعتقاد استاد شهید مطهری، جامعه هم همین گونه است. برخی از جوامع به نحو التقاطی از سایر جوامع استفاده می‌کند و در آن هضم می‌شود، برخی متحجرانه مانع هرگونه ارتباط و بهره‌گیری می‌شوند و به ایستایی و توقف مبتلا می‌شوند، اما برخی از جوامع فعال و پویا به نحو اجتهادی و حکیمانه و منصفانه با سایر جوامع بشری ارتباط سازنده و تبادل فرهنگی دارند و از میراث و تجارب سایر جوامع استفاده می‌کند و به بالندگی و پویایی خود می‌افزاید: «ملاک اینکه ما یک تمدن را التقاطی بدانیم- یعنی ماهیت جداگانه برایش قائل نباشیم- یا اصیل بدانیم چیست؟ هیچ تمدنی نیست که از تمدنهای دیگر استفاده نکرده باشد ولی استفاده کردن‏ها دو جور است. یک تمدن که استفاده می‌کند مثل بعضی از طلبه‏‌هاست که همه معلوماتش محفوظاتی است که از این و آن گرفته است، ولی یک تمدن دیگر خودش مثل یک موجود زنده‌ای است که از مواد موجود تغذیه می‌کند، ممکن است از هزار ماده تغذیه کند ولی بالاخره خودش حیات مستقل دارد و از مواد بیرونی به عنوان ماده غذایی استفاده می‌کند نه اینکه مجموع آنها را کنار هم گذاشته و اسمش شده تمدن؛ و این اختلاف در کیفیت استفاده، بستگی دارد به روح تمدنها. اگر روح تمدنی با تمدنهای دیگر تفاوت داشته باشد ماهیت جداگانه‌ای دارد و اگر نه، نه. در مورد روح تمدنها گفته‌اند مثلاً تمدن یونانی یک تمدن عقلی است یعنی بیشتر به فلسفه بستگی دارد، به هر قسمتش نگاه کنید بالاخره به فلسفه ختم می‌شود. تمدن اسلامی را تمدن مذهبی و معنوی می‌دانند. تمدن روم راتمدن هنری، وهمچنین.» (نقدی بر مارکسیسم،م.آثار، ۱۳، ص۸۰۴) 🔸«در جامعه ما سه طبقه وجود دارد: طبقه‏‌ای که بیشتر اظهار علاقه به دینداری می‌کنند- و در جامعه ما که جامعه اسلامی است بیشتر اظهار علاقه به اسلام می‌کنند- وفکر می‌کنند که لازمه مسلمانی ودینداری این است که به پدیده‌های جدید وتغییراتی که در زمان پیدا می‌شود با نظر بدبینی نگاه کنیم و آنها رابه چشم اموری که بر ضد دین به وجود آمده است ببینیم. ... در نقطه مقابل، یک عده دیگر قرار دارند که به نام تمدن و توسعه علم و مقتضیات زمان پیوند خودشان را با دین و حقایق دینی بریده‌‏اند. اینها از هر چیزی‏ که بوی قدمت بدهد گریزانند و از نظر این طبقه کلمه «قدمت» که به معنی سابقه زمانی بیشتر داشتن است، مساوی است با کهنگی، ... ما دراینجا که خود راپاسدار معارف اسلامی می‌دانیم باید یکی از وظایف خودمان رااین بدانیم که ازروی مبانی دقیق علمی، فلسفی، اجتماعی و مطالعات زیاد تاریخی، این راه را درمیان این دو دسته مفرط و مفرّط، در جامعه مشخص کنیم.»(پانزده گفتار،۳۴-۴۸) 🛑 ادامه دارد... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1876
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۸ از ۵۰ ❇️جمع بندی پیشگفتار 🔸هدف از نگارش این پیشگفتار بیان چارچوب نظری این پژوهش است که از سویی نشانگر منطق جریان شناسی است و از سوی دیگر نشان دهنده چرایی اهمیت جریان شناسی در ایران معاصر است. بخصوص با آمدن افکار وایدئولوژی‌های غربی جامعه ایران نیز بی‌تأثیر نماند و بخش زیادی از نسل جوان از این افکار تاثیر پذیرفت. از جمله بخشهایی از تفکرات غربی که در جامعه‌ای ایرانی بیش از بخشهای دیگر بدان توجه شد افکار واندیشه‌های هگل و مارکس وایدیولوژی مارکسیسم بود که در ایران به عنوان و شناخته می‌شد. 🔹در این پیشگفتار سعی شد افکار این جریان در ایران به روایت فیلسوف انقلاب علامه شهید مطهری ارائه شود تا مخاطبان عزیز مطلع شوند که بسیاری از مبانی و بنیان‌های فکری جریان‌های چپ اسلامی و برخی دیگر همانند دفتر فرهنگستان قم از آثار و کتابهای جریانهای چپ در ایران گرفته شده است. هرچند خود ایشان منکر باشند. بخصوص اینگونه می‌گویند که چگونه یک تفکری که بر تأکید دارد خود از غرب متأثر است؟ 🔸در پاسخ باید گفت که نمی‌تواند نتیجه منطق و حکمت اسلامی و فقاهت و اجتهاد عمیق برآمده از قرآن و معارف اسلامی باشد چنانکه هیچ وقت یک فقیه بزرگ و یا حکیم متضلع را نمی‌توان معرفی کرد که به مطلق روی آورده باشد بلکه این بزرگان همواره بر تأکید داشته اند و میان این دو فرق اساسی قائل بوده‌اند. 🔹 کاملا منطقی است که کسی بر طبل غرب_ستیری بکوبد و تمدن غرب را شیطانی بداند اما از مبانی آن استفاده کند تا حرف خود را اثبات کند. چون در واقع غرب ستیزی محصول تفکرات چپ و سوسیالیستی غربیان علیه نظامات لیبرال سرمایه‌داری است. بنابراین غرب ستیزی ، بخشی از تفکرات غرب (سوسیالیسم) علیه بخش دیگری از غرب (لیبرال سرمایه‌داری) است و نباید این دعوای غربی را به اندیشه اسلامی و جامعه اسلامی سرایت داد بلکه باید بر پایه حکمت و فقاهت اسلامی به فهم درست تمدن و علم و سیاست و فرهنگ پرداخت و حکیمانه و فقیهانه به بهره‌گیری هوشمندانه از هر تمدنی بهره جست. در پایان مناسب است بیانی ازآیت الله العظمی خامنه‌ای درباب شناخت صحیح غرب و نفی سلطه طلبی ذکر شود تا حسن ختام این پیش گفتار باشد: «نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ چنین کاری را نمیکند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله میگویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمیتواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمیکند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت و یک مجموعه ، آن خوبیها را میگیرد، به فرهنگ خودش میافزاید، فرهنگ خودش را غنی میسازد و آن بدیها را رد میکند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که میگویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار میگیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که میتوانیم، باید آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم میخواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپاییها - عیبی دارد که فرهنگ‌های دیگر، تا آن جایی که ما میشناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است.»(بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر۱۳۷۷/۱۱/۱۳) خلاصه در این پیشگفتار مشخص شد که مهمترین مشکل جریان‌های چپ، نفی حجیت عقل و برساخته دانستن آن است. (پایان پیشگفتار) فهرست مباحث بعدی در ادامه ابتدا به معرفی اجمالی جریانهای چپ ازسال ۱۳۲۰ تا ۱۳۸۴ در ایران پرداخته می‌شود. سپس به معرفی دفتر فرهنگستان و دغدغه‌ها و تطورات شخصیتی و فکری مرحوم شیرازی پرداخته می‌شود. در فصل بعد گزارشی از مبانی فکری این جریان براساس منابع اصلی آن ارائه می‌شود. در فصل پایانی نتایج و پیام های آن بررسی خواهد شد. ان‌شاءالله 🛑 ادامه دارد... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1877
❇️ بنیاد شیخ انصاری برگزار میکند: 🔹نشست های تخصصی: «کارآمدی و نوآوری های اصولی امام خمینی (ره)» 🔸اساتید دوره: حضرات آیات و حجج اسلام؛ استاد احمد مبلغی استاد عبدالکریم فرحانی استاد سید مجتبی نورمفیدی استاد سید صادق محمدی استاد سید مهدی موسوی استاد علی فرحانی ✅ این نشست ها در قالب اردوی یک روزه برگزار می گردد. 🗓 تاریخ برگزاری: شنبه 19 خرداد ماه برای ثبت نام به آدرس زیر مراجعه نمایید: 🌐http://B2n.ir/noavariosoli.emam بنیاد شیخ انصاری 📡https://eitaa.com/bsheikhansari
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۱۹ از ۵۰ فصل اول: تاریخ چپ اسلامی در ایران معاصر (از ۱۳۲۰ تا ۱۳۸۴) 🔸هیچ جریانی در خلأ ایجاد نمی‌شود بلکه در ادامه نوع خاصی از تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی به وجود می‌آید که با استفاده از یافته‌های فکری و تجارب پیشین، جریان جدیدی به وجود می‌آید. از این‌رو، شناخت هر جریانی متوقف بر تحولات فکری و فرهنگی و جریانات سیاسی و اجتماعی پیشین است که زمینه فکری و عملی را برای آن به وجود آورده است. بنابراین هر فرقه و گروهی در ادامه یک جریان فکری به هم پیوسته به وجود می آید که ممکن است از تطورات مختلف برخوردار باشد و با گذشت زمان و تعی‍ّن در جامعه دارای صورت‌های مختلفی شود به نحوی که به ظاهر و در اهداف با هم مخالف و متضاد هم باشند اما از یک سلسله مبانی و اصول معرفتی مشترکی برخوردار باشند. 🔹استاد مطهری در یک بیان فوق العاده مهم می‌نویسد: «بعضی از مذاهب ممکن است از نظر شعار بمیرند ولی از نظر روح زنده باشند، کما اینکه برعکس نیز ممکن است مسلکی از نظر شعار زنده ولی از نظر روح به کلی مرده باشد و لهذا ممکن است فرد یا افرادی از لحاظ شعار تابع و پیرو یک مذهب شمرده شوند و از نظر روح پیرو آن مذهب نباشند و به عکس ممکن است بعضی روحاً پیرو مذهبی باشند و حال آنکه شعارهای آن مذهب را نپذیرفته‌اند.»(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ص۱۲۱) 🔸البته استاد مطهری در یک کبان مفصل‌تری این مطلب را توضیح داده و نمونه‌های آن را در تاریخ اسلام و میان مذاهب متضاد بیان کرده‌اند که بجهت اهمیت مبنایی آن در ادامه نقل خواهد شد. تا مشخص شود که چگونه یک روح یک مکتب فکری بعد از تحولات و تطورات مختلف به یک جریان فکری و سیاسی حلول می‌کند در حالی که تضادهای ظاهری و مسلکی میان آنها وجود دارد و حتی بر عناد و دشمنی با آن مکتب اصرار دارد اما روح آن را پذیرفته است. 🔹 بنابراین تاثیرپذیری میان مکاتب و فرق را نباید صرفا تأثیرپذیری آشکار و ادعایی دانست بلکه می‌بایست با یک تحلیل دقیق تاریخی و جریان‌شناسانه روح حاکم بر جریان‌ها را شناخت و به طور مستند و دقیق نشان داد که چگونه و از چه راهی از یکدیگر بهره جسته‌اند. 🔸 بدون شناخت تأثیر فرق و مکاتب بر یکدیگر امکان شناخت جامع یک مکتب و فرقه ممکن نیست. از این رو، لازم داریم تا ابتدا نگاهی به جریانهای چپ و چپ اسلامی در ایران معاصر که بر پایه منطق دیالکتیک و فلسفه شدن به تولید فکر و کنش‌گری اجتماعی و سیاسی داشته اند داشته باشیم تا میزان تأثیرگذاری آن بر تحولات فکری و فرهنگی پس از پیروزی انقلاب اسلامی شناخته شود و از این رهگذر امکان پیش‌بینی پیامدها و نتایج یک جریان و انذار و تذکار به آنها ممکن شود. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1879