eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 غرب‌شناسی اجتهادی بر بنیان‌های حکمت‌متعالیه (مقدمه‌ای بر بررسی نقش استاد شهید مطهری در تحلیل و نقد مدرنیته) 🔹فیلسوف و فقیه انقلاب اسلامی استاد شهید آیت الله مطهری بزرگترین متفکر دوران معاصر است که برپایه معارف اصیل قرآنی و حکمت متعالیه به شناخت عمیق تمدن غرب و بنیان‌های مدرنیته پرداخته است و تلاش گسترده‌ای داشت تا با وجوه مختلف تمدن غرب و مدرنیته آشنا شود و به تحلیل حکیمانه و نقد و ارزیابی منصفانه‌ی آن بپردازد و تا جامعه‌ی اسلامی را از افراط و تفریط در مواجهه با تجدد و مدرنیته و همچنین علم و فناوری باز دارد و بنیان‌های فلسفی و اجتهادی نسبت اسلام با مقتضیات و نیازهای زمان را فراهم کند و اصول فکری نهضت امام خمینی و انقلاب اسلامی را تفسیر و تدوین کند. 🔹 هیچ کدام از آثار ارزشمند و تاریخ ساز استاد شهید مطهری خالی از تحلیل حکیمانه و نقد منصفانه‌ی بنیان‌ها و نتایج تجدد و مدرنیته نیست. از این رو، عموم آثار ارزشمند و مبتکرانه و خلاقانه‌ی ایشان سازنده‌ی در رویارویی فلسفی و نسبت تمدنی با تفکر و تمدن غربی است. ✔️ مقدمات، تعلیقات و پاورقی‌های مفصل ایشان به کتاب وزین که حقیقتا یک شاهکار بزرگ فلسفی در عصر جدید است ✔️ ✔️ و تحلیل فروبست‌های تمدن غرب و مدرنیته براساس نظریه‌ی فطرت ✔️ ✔️ ✔️ و نقد انسان‌شناسی سقراط، رواقیون، هابز، کانت، نیچه، هایدگر ✔️ ✔️ ✔️ ✔️ ✔️و ده‌ها اثر دیگر 🔸توجه فلسفی ایشان به بیکن، دکارت، روسو، هیوم، کانت، هگل، لامارک، کنت، داروین، مارکس، اسپنسر، دورکیم، راسل، نیچه، ویلیام جیمز، فروید، برگسون، سارتر(ر.ک: علی دژکام، تفکر فلسفی غرب از منظر استاد مطهری) و همچنین ارائه‌ی تحلیل‌های انتقادی از لیبرالیسم، ناسیونالیسم، مارکسیسم و اگزیستانسیالیسم از منظر فلسفی، معرفت‌شناسی، فلسفه‌ی دین، فلسفه‌ی اخلاق و فلسفه‌ی اجتماع، تعلیم و تربیت، شخصیتی استثنایی برای ایشان به وجود آورده بود که اعتماد حضرت امام خمینی و علامه‌ی طباطبایی و سایر بزرگان و متفکران انقلاب را در پی داشته است. 🔹بواسطه‌ی همین عمق فکری و گستره‌ی دانشی و تحلیلی ایشان است که حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای ایشان را متفکر، فیلسوف و نظام جمهوری اسلامي ايران معرفی می‌کند و شخصیت او را در این زمینه بی‌بدیل می‌داند و هنوز هم بعد از حدود نیم قرن از شهادت ایشان در تمنای امتداد شخصیت و تفکر استاد شهید مطهری هستند. 🔸اما متاسفانه برخی از اهل منبر و اهل رسانه و تبلیغات که گرایش‌‌های غرب‌ستیزانه دارند و انقلاب اسلامی را در حد نفی مدرنیته و تجدد فرو می‌کاهند به جای مطالعه‌ی آثار و اندیشه‌های استاد شهید و پی بردن به عمق آنها در رسانه‌ها و مکتوبات خود به تفسیرهای غلط و تقلیل‌گرایانه از فیلسوف انقلاب و متفکر جامع ما می‌پردازند و او را در حد یک روشنفکر، پاسخ‌گو به شبهات حزب توده، متکلم مخالف مسیحیت معرفی می‌کنند و به مخاطب طوری القا می‌کنند که دوران فکر و اندیشه‌ی فیلسوف انقلاب و متفکر جامع اسلام، به سر آمده است و باید به افراد دیگری مراجعه کنند تا بتوانند بنیان‌های غرب و مدرنیته را بشناسند و از مکتب انقلاب اسلامی دفاع کنند. 🔹مهمترین کسی که در برابر این جریانات ایستاده‌ است حضرت امام خمینی و آیت الله العظمی خامنه‌ای است که بارها و بارها بر حفظ و مطالعه و ترویج و امتداد آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری تاکید داشته اند. مهمتر اینکه حضرت آقا هر ساله همه‌ی اقشار جامعه از جمله دانشجویان و معلمان، طلاب و مبلغان، اندیشمندان و عالمان را به مطالعه‌ی عمیق آثار و اندیشه‌های استاد شهید مطهری دعوت می‌کند و بسیار کم به دیکر متفکران انقلاب اسلامی ارجاع داده‌اند. چرا که بهترین شارح برای اندیشه‌های امام خمینی و بهترین مفسر و سخنگو برای انقلاب اسلامی استاد شهید مطهری است و منصفانه‌ترین تحلیل‌ها و انتقادات را از بنیان‌های فکری و فلسفی مدرنیته و متفکران تمدن غرب ارائه داده است که نه به و تجددگریزی می‌انجامد و نه به و علم‌زدگی منتهی می‌شود. 🔴 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی https://eitaa.com/hekmat121/1303
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۳ از ۵۰ 🔹 توجه به تحولات علمی و فناورانه‌ی در غرب و آثار فکری، فرهنگی و سیاسی دو مکتب مهم و بر جوامع اسلامی از جمله موضوعاتی بود که در لابه‌لای آثار استاد مطهری، ذهنم را به خود مشغول می‌داشت و روز به روز این پرسش بیشتر مطرح می‌شد که چرا غرب در عین پیشرفت‌های علمی و فناورانه، از خدا و دین، بیشتر فاصله گرفته و به مادی‌گری و الحاد متمایل شده است؟ آیا این الحاد و مادی‌گرایی محصول رشد عقل، علم، سرمایه‌داری و توسعه‌ی فناوری‌هاست یا معلول ضعف در بنیان‌های فکری و فلسفی آنها است؟ 🔸 کتاب استاد مطهری بهترین متن برای پاسخ به این پرسش‌های فلسفی بود. استاد مطهری در این کتاب براساس نظریه به تحلیل فلسفی و اجتماعی تمدن غرب پرداخته‌اند و روشن ساخته‌اند که مجموعه‌ای از علل فکری و فلسفی و عوامل اجتماعی و سیاسی دست به دست داد تا تمدن غرب به دام مادی‌گری بیافتد. 🔹 مقدمه‌ی کتاب با عنوان «ماتریالیسم در ایران» برایم بسیار خواندنی و جذاب بود. چرا که به معرفی جریاناتی می‌پرداخت که سعی داشتند که تراث تمدنی و همچنین اسلامی را با مادی‌گرایی و پیشرفت‌های مادی همسو نشان دهند. اما از این خطرناکتر، جریانی است که بر پایه‌ی منطق دیالکتیک و ادبیات تند انقلابی به دنبال تفسیری از قرآن است تا فرهنگ اسلامی را فرهنگ انقلابی و تضادگرا معرفی کند. استاد از این جریانات با عنوان «ماتریالیسم منافق» یاد می‌کند که حقیقتا برایم بسیار انذار دهنده و نگران کننده بود. با مطالعه‌ی این مقدمه بود که با ریشه‌های انحرافات مجاهدین خلق و گروهک فرقان بیشتر آشنا شدم. (گروهکی که در سال ۱۳۵۸ مغز متفکر انقلاب اسلامی، استاد مطهری را به جرم انتقاد از دکتر شریعتی ترور کردند.) جریان‌هایی که بعدها به مشهور شدند. 🔸 جریانات چپ که به تدریج بعد از مشروطه در ایران شکل گرفت نوعی واکنش علیه جریان‌های لیبرال مسلک بود. جریانات چپ بدون آنکه ریشه در تاریخ و سنت اسلامی داشته باشند برآیند ترجمه‌ی متون سوسیالیست‌های غربی در قرن ۱۸ و ۱۹ است که بر مفاهیمی چون عدالت و برابری تاکید دارند و با نابرابری‌های برآمده از نظامات طبقاتی و سرمایه‌داری سر ستیز دارند. منطق دیالکتیک هگل که بر و و و استوار است بهترین مستمسک فکری برای توجیه ستیز و تقابل با لیبرالیسم و سرمایه‌داری بود. چون بر مبنای این اندیشه «همه چیز از مبارزه به وجود می‌آید...» (نقدی بر مارکسیسم، م.آثار ج۱۳ص۸۳۵) 🔹 با تأکید بر منطق دیالکتیک و تفسیر تضادگرا از هستی و انسان، جامعه و تاریخ به دنبال تفسیری انقلابی و تقابلی از اسلام هستند و از طرح در مقابل دفاع می‌کردند. در خاطرات مختلف از زندگی ایشان خواندم که استاد مطهری معتقد بوده که این جریانات چپ اسلامی، پای منبر برخی از روحانیون و ائمه جماعت تهران و درس تفسیر و نهج‌البلاغه آنان به چنین اندیشه‌هایی روی آورده‌اند. روحانیونی که تحت تاثیر ادبیات برخی از روشنفکران سوسیال مسلک، بودند و قرآن و نهج‌البلاغه را سوسیالیستی فهم می‌کردند و به خورد مخاطبین خود می‌دادند. منشورات سوسیالیستی با قرائت مارکسیستی آن، مثل نقل و نبات در فضاهای روشنفکری و اجتماعی آن زمان وجود داشت و از جذابیت بسیار زیادی برخوردار بود چون برای مقابله با لیبرالیسم و نظام سرمایه‌داری غرب تولید ادبیات کرده بود و به علم انقلاب بدل شده بود. از این‌رو، این مسئله بسیار جذاب می‌نمود که چرا برخی از روحانیون و جوانان مسلمان برای مقابله با نظام سرمایه‌داری و اقامه عدالت به مکتب مارکسیسم و سوسیالیسم پناهنده شدند و درصد جمع میان مبانی منطقی و فلسفی سوسیالیسم با منابع و متون اسلامی افتادند؟ 🔸همین پرسش‌ها میل مطالعه‌ی سایر آثار استاد شهید مطهری را بیشتر می‌کرد تا معلوم شود که جریان‌های به کدام بخش‌های مارکسیسم دل بسته‌اند و بر آن اساس، انسان، هستی، جامعه و اسلام را تعریف می‌کنند. 🔹 این‌گونه احساس می‌کردم که از منظر استاد مطهری واژه و اصل تضاد به همراه مفهوم مهمترین مفاهیم دستگاه فلسفی هگل و مارکسیسم است که در تقابل با حکمت الهی و فلسفه اسلامی است و بنیان همه‌ی تجدیدنظر طلبی‌ها و انحرافات تمدن غرب است و باید وقت زیادی را جهت فهم آنها صرف کرد تا به روح و جوهر جریانات پی برده شود، بدین جهت وقت زیادی را برای فهم این مفاهیم صرف کردم اما همچنان نقاط مبهم و مجهول زیادی وجود داشت. 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1844