🔹 #یادداشت وارده
بسم الله
🔴 حضور فعال
🔸در نحوه مواجهه با فضای مجازی ما قرار نیست که توی فضای مجازی باشیم که باشیم بلکه باید برای تاثیر گذاری باشیم.
🔸در نحوه مواجهه با ابزار و مدرنیته, باید به صورت مدیریت شده با ابزار و مدرنیته رو به رو بشویم و نگاه ما باید از سنخ نگاه باغبانی و #مراقبت باشد ؛ مراقبت از پایه های اصلی که چقدر با آرمان های ما تطبیق دارد نه اینکه من آرمان هایم را با ابزار و مدرنیته تطبیق دهم؛ نظریه مراقبت در برابر ابزار و مدرنیته میگوید که به عنوان باغبان پایه ای داریم به نام درختان و کنار این درختان چیز های دیگری هم هست آن چیز هایی که به درد درخت یا چیز دیگری میخورد از آنها استفاده میکنیم و هر کدام که به درد نمیخورد دور میریزیم .
🔸برای مواجهه با ابزار و مدرنیته باید یک الگو نظری و مدل مفهومی داشته باشیم و بدون الگوی نظری و پیشینی نمیتوانیم با آن مواجههای صحیح و فعال داشته باشیم.
🔸در عرصه های مختلفی نظیر فرهنگ، سینما، هنر ، صنعت و ابزار قبل از نقد و نفی و یا تایید و اثبات، نیاز داریم که دارای یک نظریه باشیم و نسبت خود را با هرکدام از این عرصه ها مشخص کنیم؛ در مرحله بعد صاحب نظریهها را شناسایی کنیم و به حرفها و تحلیلهای توجه جدی کنیم حالا چه هم حزبی و هم گروهی من باشد یا نباشد. سخنان آنها با گوش باز بشنوم و سپس بهترینها را انتخاب کنیم.
🔸برای ورود به هر کدام از عرصههای مذکور به سه عنصر نیازمندیم:
🔹تخصص؛
به این معنا که یک رشته ای را کار کرده باشیم و از منظر رشته خودمان به هر عرصه ای نگاه کنیم و تظر بدهیم ؛ مثلا کسی که رشته اش علوم اجتماعی است وقتی می خواهد در مورد یک فیلم نظر بدهد و نقد بکند ،از منظر رشته خود این کار را انجام بدهد.
🔹مهارت
به دست آوردن مهارتها و تکنیکهای ارتباطی برای انتقال صحیح مطالب و نظریات خود بر اساس اخلاق اسلامی و عقلانیت اجتماعی از دیگر لوازم حضور اجتماعی است.
🔹تیم و گروه هم فکر
کار و ورود به هر عرصهای باید به نحو گروهی و تشکیلاتی باشد.
در این زمینه چهار سبک وجود دارد:
🔺اول:اینکه یک تفکر را محور تشخیص دهیم و بر اساس آن تفکر شروع به کار و تحلیل کنیم.
🔺دوم: اینکه یک کار گروهی و جمعی را راه بیندازیم و بگوییم که هر کدام از ما صاحب نظر هستیم و رای و نظر را به مشورت بگذاریم و بعد به هر نظری که رسیدیم آن را پایه قرار دهیم و طبق آن عمل کنیم.
🔺سوم: اینکه در کار تشکیلاتی یک بار باشیم , یک بار نباشیم , هر جا که حرفم شنیده شد باشیم و هر جا شنیده نمیشد نباشیم .
🔺چهارم: اینکه اصلا کار تشکیلاتی نکنیم.
🔸در مورد نحوه مواجهه با شرایط روز و گروه های فکری و فعالیتهای جهادی و عملیاتی، نباید از حرف زدن و مواجهه با گروه های مختلف بترسیم و یا شرکت نکنیم. باید با گروه ها و مجموعه های مختلف باشیم و کار کنیم تا از نزدیک با آنها آشنا بشویم و از این طریق بتوانیم نقد عالمانه و جدی و مفید داشته باشیم. برای نقد عالمانه و مفید تا از نزدیک یک مجموعه را رصد نکنیم نمیتوانیم ورود صحیح داشته باشیم.
💭 اهم نکاتی از کلاس حضرت استاد موسوی (زید عزه)
نگارش: محمد چیتساز زاده
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
۲ آبان ۱۴۰۱
📌 قواعد عام مقایسهی اندیشهها
قاعده اول:
مقام اندیشه مقام نقد و بررسی آرا و اندیشه هاست نه مقام تایید و یا رد افراد و گروهها؛ گروهبندی و حزبگرایی. بررسی حسن فاعلی افراد و گروهها و همچنین تایید یا تخریب آنها و جبههسازی و حزبگرایی از حوزهی نقد و بررسی اندیشهها خارج است و متعلق به حوزه اخلاق و سیاست است.
قاعده دوم:
نقد و بررسی اندیشهها دو مقام دارد: گاه معطوف به کلیت و نظام یک اندیشه است که به صورت و نحوه چینش اجزا و عناصر معرفتی میپردازد و گاه ناظر به تک تک گزارهها و قضیهها از حیث صدق و کذب. هر کدام از این دو مقام، اقتضائات متفاوتی دارد. البته هیچ کدام نافی دیگری نیستند اما هر کدام کاربست متفاوتی دارند. لذا قبل از ورود به نقد و بررسی میبایست مقام بحث خود را مشخص کرد.
قاعده سوم:
نقد و بررسی یک نظام و شبکهی معرفتی به معنای بسیط بودن و عدم امکان تجزیهی آن نیست آنچنان که برخی ساختارگرایان میگویند. اما باید توجه داشت که اساس یک اندیشه و نوآوری آن، در نوع نظام و نحوهی چینش اجزا و عناصر معرفتی است که به نتایج و تجویزهای بدیعی منتهی میشود. بنابراین برای شباهت سنجی و قرابتسنجی حتما باید ابتدا دو نظامواره را در سطح نظام و هیأت کلی بررسی کرد پس از آن به شباهتها و تمایزها، قرابتها و تباعدهای گزارهای پرداخت.
قاعده چهارم:
ادعای شباهت یک اندیشه با یک اندیشهی دیگر یا ادعای هماهنگی یک گوینده با یک متفکر مشهور، زمانی صحیح است که شباهت و قرابت آن دو در مقام نظام و شبکهی معرفتی اثبات شود نه صرفا برخی شباهتهای جزئی و گزارهای. چرا که هر اندیشهای با اندیشهی رقیب خود اشتراکات معرفتی مختلفی دارد و الا امکان مقایسه وجود ندارد. آنچه شباهت و قرابت را اثبات یا رد میکند مقایسه در سطح نظاموارهی اندیشه است.
قاعده پنجم:
نظامات مختلف اندیشه، در عین اختلاف و تضاد ممکن است مکمل یکدیگر در اثبات یک نتیجه و ظهور یک پدیدهی اجتماعی باشند. به طور مثال، اخلاقگرایی افراطی به معنای نفی فقه و شریعت و همچنین منسکگرایی افراطی با نفی اخلاقگرایی و القای تقابل اخلاق با دین، هر دو در تقلیل معرفت دینی به یک ساحت واحد مشترک هستند. هر دو در القا "غیراخلاقی بودن امر دینی" مشترک هستند.
قاعدهی ششم:
هر نظام اندیشهای و مکتب فکری، حداقل دو سطح دارد: مبانی و مسائل؛ اصول و فروع. قوام هر مکتب و نظام اندیشه به مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی آن است. قرابت و شباهت زمانی میان دو دستگاه فکري و نظام اندیشه برقرار است که از حیث مبانی سهگانهی مذکور، شباهت و قرابت داشته باشند و الا هرچقدر در مسائل و فروع شباهت داشته باشند نمیتوان آنها را یکی دانست و یا در یک خط و مسیر طبقهبندی کرد. بلکه باید تمایزات و اختلافات آنها را به رسمیت شناخت و به بهانههای مختلف سعی در تحمیل یکی بر دیگری نداشت. البته هر کدام از حیث معرفتی محترم هستند و قابل نقد و بررسی.
قاعده هفتم:
علاوه بر مبانی، توجه به شبکه ی مفهومی هر دستگاه فکری بسیار مهم است. اساسا هر گوینده و نویسنده ای، شبکه ای از معانی و مفاهیم به هم پیوسته دارد که از طریق آنها به تصور واقعیت و فهم آن می پردازد. لذا برای فهم معنای دقیق واژگان و مفاهیم به کار گرفته در دستگاه اندیشه ای او باید آن شبکه ی مفهومی را به درستی شناخت. صرف شباهت لفظی و واژگانی در دو دستگاه دلیلی بر اشتراکی معنایی و مفهومی آن واژگان نیست. بخصوص اینکه، شبکه ی مفهومی بر نوعی تفکر استعاره ای و انگاره های تصویری استوار است که حاصل انباشت تاریخی و فرهنگی است که از طرق مختلف وارد ذهن گوینده و نویسنده شده است و در بسیاری موارد ناهشیارانه و غیر آگاهانه است.
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#تفکر_انتقادی
#عقلانیت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
📌ذهن تکساحتی و تضادگرایی اجتماعی
🔹 ذهن تکساحتی همهی ابعاد و عناصر اجتماعی را هم عرض میپندارد و همهی آنها را به یک مقوله تقلیل میدهد که در عرض سایر مقولات و عناصر است. لذا همواره دنبال تنها مقولهی بنیادین و تنها ارزش مطلقی است که آن را تنها ملاک و معيار بپندارد و همهی امور اجتماعی و سیاسی را در حاشیه آن فهم و تفسیر کند و کار دیگران را قضاوت نماید. به طور مثال آنکه گرایشهای آزادیخواهانه دارد "آزادی" را تنها ارزش مطلق میداند و هر مفهوم و ارزش دیگری را امر نسبی و حاشیهای میپندارد. همچنین است وضع فردی که چنین نسبتی را با "عدالت" یا "امنیت" یا "ولایت" برقرار میکند.
🔸 بدین جهت ذهن تک ساحتی، رویکردی تضادگرا دارد و بر نفی اصرار دارد چرا که توجه به هر مقولهی دیگری غیر مقولهی مورد نظر او، بیراهه رفتن است و موجب نفی امر بنیادین و ارزش مطلقی میشود که او میپندارد. از منظر چنین ذهنی برجسته شدن هر مقولهی دیگر و یا تفسیر آن در موقعیتی دوگانه با مقولهی مورد نظر، موجب انکار عقلانیت و نگرش بسیار سطحی است و موجب ندیدن وجوه منظومهای و امر دیالکتیکی مفاهیم و سازهی معرفتی است.
🔹 طبیعی است که چنین تلقیای به تجویز و ترویج رادیکالیسم و اصرار بر نفی و تضاد منجر شود و در #موقعیت_تزاحم تلقی وی از ارزش مطلق با قانون و نظم اجتماعی به نفی قانون و نظم اجتماعی فتوا میدهد و قانون و نظم اجتماعی و سیاسی را فاقد مشروعیت میداند و از ایدهی "انقلاب در انقلاب" و یا دوگانهی تقابل "انقلاب و نظام" دفاع میکند.
🔸 آنچه موجب خروج از این وضعیت تکساحتی و تقلیلگرایی و تضادگرایی میشود گذار از رویکرد منظومهی فکری هم عرض به نظام فکری طولی و تشکیکی است که به کشف روابط طولی و سلسله مراتب و درجات ارزشها در یک شبکهی به هم پیوستهی #چند_لایه در ساحتهای مختلف حیات انسانی است. ولا و وفاق اجتماعی در گرو خروج از نگرش تک ساحتی و اکتساب #ذهن_چند_ساحتی و:#ذهن_چند_لایه است تا بتواند مجموعهی ظرفیتها و همهی کنشگران اجتماعی را در کنار هم جمع و همبسته کند. راز موفقیت حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در بسیج ملت ایران و رهبری انقلاب اسلامی در همین ویژگی مهم نهفته است.
#ذهن_تک_ساحتی
#ذهن_تک_لایه
#ذهن_دوگانه_اندیش
#تضاد
#دیالکتیک
#رادیکالیسم
#عدالت_خواهی
#منظومه_فکری
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
📌نظر عارف واصل حضرت آیت الله بهاءالدینی پیرامون اعلمیت امام خمینی
آیت الله بهاءالدینی چند مرتبه به کاشان به منزل والد بنده آمد.
در یکی از سفرها ، شبی را تا صبح با هم بیدار ماندیم و از هر دری سخن به میان آمد از جمله مسائل اینکه پرسیدم به عقیده شما اعلم علماء کیست؟
ایشان فرمودند:
فقها حرف فقها را میفهمند امّا آقای خمینی حرف ائمه(ع) و امام صادق (علیه السلام) را میفهمد (یعنی در فهم الحدیث از همه قویتر است).
گفتم: پس شما آقای خمینی را اعلم میدانید؟
فرمود:
«حرف من چیزی بالاتر از اعلمیّت را میرساند.»
نقل از آیت الله مبشر کاشانی.
#امام_خمینی
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#مکتب_فقاهتی_امام_خمینی
●➼┅═❧═┅┅───┄
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
۱ آذر ۱۴۰۲
📌 ظرفیت آثار شهید مطهری برای رویارویی خردمندانه با غرب
✍یادداشتهای وارده از استاد حوزه علمیه تهران:
بیش از پانزده سال است که تمام مطالعات حقیر، حول مسئله ی سنت و تجدد متمرکز است.
اگر هم به تاریخ، جامعه شناسی، فلسفه و ... مراجعه کرده ام، در صدد تامین مصالح برای ساختن پروژه ی فکری ام حول این مسئله بوده است.
سالهاست به این نتیجه رسیده ام که خواندن تاریخ بدون نظریه، نتیجه ای جز سرگردانی ندارد.
از سال ۸۴ که با دکتر داوری اردکانی آشنا شده ام، همواره از نظرات ایشان برای فهم غرب بهره برده ام؛ تا جایی که احساس می کردم به رغم برتری بی رقیب استاد مطهری در شناخت اسلام، شناخت داوری اردکانی از غرب، بسی فراتر از شناخت استاد مطهری است.
کار بزرگ طرح #نظام_جامع_اندیشه_اسلامی اما این بود که با تقریر عمیق خود از اندیشههای شهید مطهری و دیگر متفکرین انقلاب از سویی، و با نشان دادن فاصله ی جدی تفکرات فردید و شاگردانش با مکتب فکری امام از سوی دیگر، من را متقاعد کرد که ظرفیت های این مکتب، بیش از اندیشه های مذکور امکان رویارویی خردمندانه با غرب را در اختیار جامعه ی ایرانی می گذارد.
و این کار کمی نبود.
شاید اولین بار است که می خواهم این مطلب را بیان کنم؛
من سالها در فضای فقه زده ی حوزه، از این همه وقتی که در مطالعه ی تاریخ گذاشته بودم احساس خسران می کردم و حتی سعی در کتمان اطلاعات تاریخی داشتم تا متهم به بی سوادی نشوم.
شاید حدود ۵ یا ۶ سال است که تدریجا اعتماد به نفس از دست رفته ی خود را بازیافته ام و هر چه می گذرد بیشتر در درستی راهی که به طور غریزی و اکتشافی رفته ام مصمم می شوم.
بدون تردید اگر ۱۰ سال قبل با فردی چون استاد موسوی آشنا شده بودم، وضعیت امروزم خیلی تفاوت می کرد.
ببخشید مصدع شدم؛ تلک شقشقه هدرت...
#شهید_مطهری
#غرب_شناسی
#جریان_شناسی
#داوری_اردکانی
#عصر_عسرت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2302
۱۸ دی
بسمه تعالی
📌 طرح عملیاتی «رمضان توحیدی، بهار زندگی» ۱۴۰۳
🔸یکی از آثار قلمی آیت الله العظمی خامنهای کتاب «روح توحید نفی عبودیت غیرخدا» است که در عین فشردگی از مفاهیم بسیار بلندی برخوردار است. این کتاب چکیده و عصاره کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» است که توسط خود ایشان در حوالی سال ۱۳۵۳ آن را نوشته شده است، تا منبعی برای تبلیغ طلاب و روحانیت باشد.
این کتاب چند ویژگی خاص دارد:
۱. کتاب به قلم آیت الله العظمی خامنهای نوشته شده است و سخنرانی نیست.
۲. حجم کم کتاب (حدود ۵۰ صفحه جیبی) در عین بسیار ادبی، جذاب و پر مطلب؛
۳. در این کتاب مختصر و کوچک، بیش از ۸۰ آیه قرآن کریم ذکر و تفسیر شده است.
۴. مفهوم «توحید» بسیار برجسته شده است و دلالتهای جامعه سازی آن ذکر شده است.
۵. محکمات معارف اسلامی در قالب ۱۴ قاعده کلان و عملیاتی ذیل مفهوم توحید، در سه بخش ۱. جهانبینی عمومی، ۲. انسانشناسی و ۳. خطمشئ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی صورتبندی شده است.
۶. براساس سیره نبی مکرم اسلام (صلاللهعلیهوآله) به تبیین نقش توحید در جامعه سازی و تحول زندگی اجتماعی و بینالمللی پرداخته شده است.
🔹امروزه نیز با توجه به #ابهامات مردم در موضوعات مختلف، شرایط #پیچیده منطقه و وضعیت #جبهه_مقاومت و مسیر تحولات پرشتاب جهانی، لازم است آن معارف بلند انقلابی و ارزشی به عموم مردم جامعه منتقل شود و براساس آن نظام فکری، به تحلیل شرایط منطقه و اقتضائات زندگی انسان ایرانی براساس #روح_توحید پرداخته شود.
آن مفهومی که میتواند نشاط فکری و معنوی، روحیه حماسی و جهادی را در جامعه زنده کند و پاسخ گوی بسیاری از پرسشهای مردم باشد بدون تردید #توحید است. آن هم توحید در قامت یک دکترین اجتماعی و سیاسی به تفسیری مقام معظم رهبری از آن ارائه دادهاند.
این کتاب #مدخل بسیار خوب و جامعی ب ای ورود به مباحث مفصل طرح کلی اندیشه اسلامی خواهد بود و از طریق آن میتوان مکتب فکری انقلاب اسلامی را قالب یک #نظام_جامع_اندیشه_اسلامی در سطح عمومی جامعه منتشر کرد.
🔸 محور خطابه و فعالیت فرهنگی رمضان ۱۴۰۳
بر همین اساس، میتوان تبلیغ ماه رمضان امسال در شهرستان ؟؟؟؟ براساس این کتاب باشد و همه بیانات و فعالیتهای فکری و فرهنگی مبلغان، سخنرانان، ائمه جمعه و جماعات، به شرح و تبیین معارف توحیدی این کتاب اختصاص یابد.
از طریق این کتاب کوچک، میتوان مباحث مفصل کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی آیت الله العظمی خامنهای و منظومه فکری ایشان را در منبرها و کلاسها تبیین و ترویج کرد و به پرسشها و شبهات نسل جوان پاسخ داد.
🔹مسابقهی بزرگ
همزمان میتوان یک مسابقه بزرگ با جوایز نفیس در سطح شهرستان در چند مرحله برگزار شود.
مرحله اول: سطح مساجد و مدارس
مرحله دوم: سطح منطقه
مرحله سوم: سطح شهرستان
در هر مرحله متناسب با سن و جنسیت و سواد، مسابقه گرفته میشود و به رتبههای برتر جایزه داده میشود و برترین به مرحله بعد راه پیدا میکند.
در مرحله نهایی، بهترینها سفر عتبات عالیات نصیب خواهد شد
🔸 توزیع گستردهی کتاب در سطح شهرستان
طراحی و نشر دیجیتال و مکتوب کتاب «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا» به صورت زیبا، حذاب، جوانپسند و مصور و...
🔹 برگزاری کلاسهای توجیهی و گردهمایی بزرگ مبلغان و مربیان فرهنگی شهرستان جهت هماهنگی.
قبل از ماه مبارک رمضان (از نیمه شعبان به بعد) کلاسهای توجیهی در سطح شهرستان ؟؟؟؟ برگزار میشود و بعد از آن گردهمآیی بزرگی برگزار خواهد تا هماهنگیهای لازم انجام پذیرد.
این جلسه میتواند یک مراسم شیک و جذاب و با حضور یکی از مسئولان کشوری و استانی برقرار شود. انشاءالله
🔹 هماهنگی با رسانهی ملی و سایر رسانهها برای تولید برنامه
این کتاب میتواند محور برنامههای تولیدی صدا و سیما همچون برنامه #محفل و نشستهای تخصصی مذهبی و ... باشد.
❇️ تهیه محتواها:
۱. طراحی جذاب و مصور کتاب روح توحید متناسب با حال عموم مردم جامعه؛
۲. شرح صوتی و تصویری کتاب در ۲۰ جلسه ۲۰ دقیقهای؛
۳. تهیه پاور پوینت کامل کتاب؛
۴. سه شرح مکتوب از کتاب توسط استادان حوزه؛
۵. طراحی پرسشهای برگزاری مسابقه سراسری؛
✍ سید مهدی موسوی
جمعه ۷ دی ۱۴۰۳
#طرح_های_ناکام
#دردهای_اجتماعی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2336
۳۰ دی
📌شناخت اسلام به صورت یک مکتب
🎙آیت الله شهید مطهری:
اولین شرط برای یک نفر مبلّغ شناسایی خود مکتب است، شناسایی ماهیت پیام است؛ یعنی کسی که میخواهد پیامی را به جامعه برساند باید خودش با ماهیت آن پیام آشنا باشد، باید فهمیده باشد که هدف این مکتب چیست، اصول و پایههای این مکتب چیست، راه این مکتب چیست و به کجا میرسد، اخلاق و اقتصاد و سیاست این مکتب چیست، معارف این مکتب چیست، توحید و معاد این مکتب چیست، احکام و مقررات این مکتب چیست. آخر مگر کسی میتواند پیامی را به مردم برساند بدون آنکه خودش آن پیام را شناخته و درک کرده باشد؟! این مثل این است که بگوییم یک نفر مرجع تقلید باشد اما فقه نخوانده باشد. چطور میشود کسی مرجع تقلید باشد و بخواهد براساس فقه فتوا بدهد و فقه نخوانده باشد؟! و یا مثل این است که یک نفر میخواهد طبیب باشد اما پزشکی نخوانده باشد. از اینجا معلوم میشود که برای یک نفر مبلّغ تا چه اندازه وسعت اطلاعات علمی و شناخت اسلام، آن هم به صورت یک مکتب لازم است.
اسلام خودش یک مکتب است، یک اندام است، یک مجموعه هماهنگ است؛ یعنی تک تک شناختن هم فایده ندارد؛ باید همه را در آن اندام و ترکیبی که وجود دارد بشناسیم. ارزیابی ما درباره مسائل اسلامی باید درست باشد. برای یک اندام، یک عضو به تنهایی ارزش ندارد. در اندام انسان، دست، پا، بینی، چشم، گوش، اعضای درونی مثل معده، روده، قلب و مغز هر کدام یک عضو هستند، ولی آیا ارزش این اعضا در این اندام (با اینکه همه لازم و واجب هستند) یک جور است؟ آیا اگر لازم شد ما یک عضو را فدای دیگری کنیم، کدام عضو را فدای عضو دیگر میکنیم؟ آیا اگر لازم شد، قلب را فدای دست میکنیم یا دست را فدای قلب؟ معلوم است که دست را فدای قلب میکنیم چون بدون دست میتواند زنده بماند ولی بدون قلب نمیتواند، بدون کبد یا مغز و اعصاب نمیتواند زنده بماند. اسلام هم این گونه است، که این خودش بحثی است به نام «اهمّ و مهم».
✍ استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص389
#نظام_اندیشه
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#شهید_مطهری
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2382
۳ اسفند
📌 معنای مکتب
🎙استاد شهید آیت الله مطهری:
🔹 «مکتب عبارت است از یک سیستم واحد فکری عملی» یعنی نه یک سیستم فکری صرفا نظری که مربوط به علوم نظری است و نه آنچه باید کرد.
🔸به اصطلاح فلسفه خودمان سیستم فکری نظری یعنی فکر درباره آنچه که هست. فرض کنید میگوییم فیزیک ارسطو یک سیستم فکری نظری است یعنی یک نوع #طرز_تفکر است درباره آنچه هست که چگونه است. و یا میگوییم فیزیک نیوتن یک سیستم فکری نظری دیگری است درباره آنچه هست.
🔹ولی سیستم فکری عملی یعنی یک #نظام_فکری درباره آنچه باید باشد، و در اصطلاح قدما حکمت عملی، که حکمت را به نظری و عملی تقسیم میکنند: #حکمت_نظری یعنی حکمت و درک صحیح درباره آنچه هست و حکمت عملی یعنی درک صحیح و واقعی درباره آنچه باید باشد.
🔹بنابراین مکتب که عبارت است از «یک سیستم واحد فکری عملی» یعنی یک سیستم فکری درباره آنچه باید باشد، طرحی برای اینکه فرد یا اجتماع انسان چگونه خوب است باشد؟ و در تعریف مکتب اجتماعی باید یک کلمه هم اضافه کنیم و این طور بگوییم: مکتب اجتماعی عبارت است از یک سیستم واحد فکری اجتماعی عملی، نه مجموع اندیشههای ناهماهنگ که به صورت یک دستگاه در نیامده باشد که آن مکتب نیست. یک رکن مکتب این است که به صورت یک دستگاه باشد. دستگاه صنعتی چگونه است؟
🔸دستگاه آن است که از یک سری اجزاء تشکیل شده و برای هر جزئی کار و مقام و جای معینی در نظر گرفته شده است. مثلاً یک ساختمان یک دستگاه است چون هر جزء آن وظیفهای را انجام میدهد و مجموع آن یک هدف واحد را تشکیل میدهد و لهذا اندیشههای متفرق، مکتب نیست زیرا یک واحد و یک دستگاه را به وجود نمیآورد.
🔹مجموع اندیشههای هماهنگ که با زندگی عملی یعنی با بایدها و نبایدها بستگی داشته باشد یک مکتب میباشد که بر پایه «اندیشههای نظری» قرار دارد و آن اندیشههای نظری روح آن مکتب به شمار میرود.
🔸 میگوییم «بر پایه اندیشههای نظری» چون گفتیم هر ایدئولوژی بر اساس یک جهانبینی است و خود جهانبینی نظر درباره جهان است آنچنان که هست، ولی ایدئولوژی نظر درباره انسان است آنچنان که باید باشد و باید بشود.
🔹پایه و مایه مکتب همان #روحی است که همه را به صورت یک دستگاه و یک پیکر درآورده است و دیگر چیزها به منزله اعضاء و جوارح رئیسه و غیر رئیسه است و حتی بعضی به منزله موهایی است که بر پیکر میروید یعنی این قدر جنبه غیر اصیل دارد، مانند لازم و غیر لازم و واجب و مستحب و...
❇️ایدئولوژی، هم پایه فلسفی میخواهد و هم پایه ایمانی
تنها اندیشهای میتواند روح یک مکتب را تشکیل دهد که از طرفی پایه جهانبینی آن مکتب باشد یعنی نوعی بینش و دید و ارزیابی درباره هستی باشد، و از طرف دیگر «آرمانساز» باشد و این همان مطلب است که گفتیم ایدئولوژی، هم پایه فلسفی باید داشته باشد و هم پایه ایمانی. از یک سو اساس منطقی داشته باشد تا آنچه هست را بتواند با منطق و استدلال ثابت کند و از سوی دیگر آرمانساز باشد، یعنی بتواند چیزی را عرضه کند که بشود موضوع ایمان و موضوع آرمان قرار گیرد؛ یعنی یک محبوب و معشوق هم به بشر عرضه بدارد و بشر را به سوی آن محبوب به حرکت درآورد. هم فلسفه باشد و هم ایدهآل اخلاقی و هم ایدهآل اجتماعی.
🔸 نیروی محرکه یک جهانبینی آرمانسازی آن است. صِرف یک جهانبینی مادام که آرمان نداشته باشد محرک نمیشود. مثل اینکه بزرگترین مکتبهای ستارهشناسی، مسائل ستارهشناسی را به ما عرضه میدارد و ما فقط درباره یک سلسله چیزهایی که در جهان هست اطلاعاتی پیدا میکنیم، اما دیگر به ما ارتباطی پیدا نمیکند یعنی ستارهها به آن وضع وجود داشته باشند یا نداشته باشند، از نظر زندگی و هدفهای انسان تأثیری ندارد، برخلاف مکتب که چیزی را عرضه میدارد که در آن آرمان بزرگی برای انسان نهفته است.
✍ استاد مطهری، هدف زندگی، ص52
#نظام_اندیشه
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
#شهید_مطهری
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2383
۳ اسفند
📌 دو قاعده کلی در نظام تحصیل:
۱. «پراکندهخوانی به پراکندهگویی میانجامد.»
۲. «متوسطخوانی به متوسطگویی میانجامد.»
به قول شهریار: «متوسط نخوانید که متوسط میمانید.»
#نظام_اندیشه
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2384
۴ اسفند