eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.3هزار دنبال‌کننده
495 عکس
140 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی طلبه و مدرس فقه واصول-دکتری فلسفه علوم اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی (فیلسوفان و متفکران سه نسل انقلاب اسلامی) ✍ سید مهدی موسوی 🔹انقلاب اسلامی محصول و انقلاب درونی ملت ایران بود که ریشه در ارتقای فکر و تعالی اگاهی ملت نسبت به اسلام، جهان، انسان بر محوریت داشت. این ارتقا و تعالی بسبب تلاش گسترده‌ی فکری _ فلسفی و اجتماعی_اجتهادی متفکران انقلاب اسلامی بود. 🔸از ابتدای قرن ۱۴ هجری شمسی با تاسیس حوزه علمیه قم، با همت حاج شیخ عبدالکریم حائری علاوه بر نهضت فقهی و اصولی، یک نهضت فکری و فلسفی قدرتمندی با دعوت از فلاسفه تهران همچون حکیم متاله میرزا علی اکبر یزدی، آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیت الله العظمی شاه‌آبادی آغاز شد که بزرگترین دانش‌آموخته این مدرسه بود که به سرعت ریاست فلسفه و عرفان حوزه علمیه را عهده‌دار شد. 🔹یکی از بزرگترین اقدامات امام خمینی (ره) در رهبری و مدیریت نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت ایران، تربیت و بسیج حکیمان و فقیهان متفکری بود که راهبری جریان فکری و فلسفی انقلاب اسلامی را در مقابل جریانهای چپ و راست برعهده گرفتند تا جامعه را از انحراف و التقاط به مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی حفاظت کنند و را در جامعه بگسترانند. عقلانیت توحیدی، صورتی از آگاهی و معرفت اجتماعی را به جامعه عرضه کرد که بواسطه‌ی آن عموم جامعه به ابعاد زندگی‌ساز دین و رستاخیزبخشی توحید ونظام آفرینی شریعت اسلامی پی بردند. بنابراین و فلسفی امام خمینی مقدم بر نهضت اجتماعی و سیاسی ایشان بود. 🔹 البته نقش علامه‌ی طباطبایی هم در همراهی با نهضت فکری و فرهنگی امام خمینی در حوزه‌های علمیه بسیار موثر بود و توانست حرکت امام خمینی را تقویت و عموم شاگردان ایشان را به دارایی‌های بیشتر فلسفی و قرآنی مجهز کند و مکتب اجتماعی و سیاسی اسلام را صورتبندی معرفتی نماید و از آن در برابر نسخه های وارداتی دفاع کند. 🔸با راهبری کلان امام خمینی و تلاش‌های قرانی و فلسفی علامه طباطبایی، یک نهضت فکری و فلسفی بزرگ و با نشاط در جامعه اسلامی شکل گرفت. پیش‌قراول این نهضت فلسفی استاد شهید آیت‌الله مطهری (ره) بود که به تعبیر مقام معظم رهبری ایدئولوگ نظام اجتماعی و سیاسی اسلام در عصر ماست. 🔹 شخصیت‌های ارزشمند و فیلسوفان فقیه همچون حضرات آیات شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، علامه جعفری، علامه حسن زاده آملی، علامه جوادی‌آملی، علامه مصباح یزدی، آیت الله العظمی سبحانی و جمع دیگر از استادان حکمت و فقاهت نقش بسیار مهمی در نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی داشتند و علاوه بر تبیین بنیان‌های فلسفی و الهیاتی اسلام و جامعه اسلامی، در برابر تلقی‌های اراده‌گرا، دیالکتیکی و سوسیالیستی از اسلام و انقلاب اسلامی ایستادند. 🔸 پس از وفات رهبر حکیم و فقیه بی‌نظیر حضرت ایت‌الله العظمی امام خمینی، زعامت انقلاب اسلامی به حکیم و فقیه نظام‌پرداز حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای رسید که از شاگردان مبرز حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی بودند و از همرزمان سایر حکیمان و متفکران در نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی بودند. آیت الله خامنه ای همچون امام خمینی این نهضت فکری و فلسفی را ارج نهاده و بر گسترش آن و امتداد حکمت متعالیه در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی تاکید داشتند و علی‌رغم دشمنی‌ها و مخالفت‌های چهره‌های معروف با فلسفه و عرفان اسلامی، به حمایت تمام قامت از آن پرداختند. از یک سو به تبیین ابعاد فکری و فلسفی مکتب امام خمینی و انقلاب اسلامی می‌پردازند و از عقلانیت توحیدی آن دفاع می‌کنند و برای آشنایی با مکتب فکری و فلسفی انقلاب اسلامی. همه ساله همه آحاد جامعه اسلامی و بخصوص نسل جوان را به مطالعه‌ی همه‌ی آثار فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید آیت‌الله مطهری سفارش می‌کنند. 🔹 آیت الله العظمی خامنه‌ای با پیشنهاد و پیگیری تاسیس مجمع عالی حکمت در حوزه علمیه قم سنگ بنای بقا و پویایی فلسفه و حکمت را گذاشتند و با معرفی آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی به عنوان استوانه‌های فلسفی انقلاب اسلامی در دوران جدید، ادامه مسیر نهضت فکری وفلسفی انقلاب اسلامی راتثبیت کردند. 🔸 به همت متفکران وفیلسوفان انقلاب اسلامی نسل جدیدی ازفلاسفه ومتفکران انقلابی تربیت شده‌اند که علاوه برتضلع در حکمت اسلامی درصدد گسترش فکر وفرهنگ انقلاب اسلامی هستند ودر خلأ فلاسفه‌ی نسل قبل، اماده‌ی راهبری نهضت فکری وفلسفی انقلاب اسلامی هستند. برخی از معروفترین متفکران وفیلسوفان والاهیدانان نسل جدیدانقلاب اسلامی عبارتنداز: حضرات آیات: استاد غلامرضا فیاضی استاد حمید پارسانیا استاد سید یدالله یزدانپناه استاد علی ربانی‌گلپایگانی استاد محمدرضا عابدینی استاد حسن رمضانی استاد علیرضا اعرافی استاد علی‌اکبر صادقی رشاد 🔹 ان شاءالله در سلسله یاداشت‌هایی معرفی خواهند شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌 جوهره‌ی اتصال جریانی حکمت و اجتهاد ♦️پرسش: عرض سلام و تشکر از استاد عزیز از یادداشت و فلسفی انقلاب اسلامی. نمایش اتصال و پیوستگی جریان حکمت و اجتهاد نقطه‌ی قوت نظریه ی نظام جامع اندیشه اسلامی است که از قضا مخالفین جدی هم در برابر خود دارد. از اینرو علی‌رغم توضیحات ارزشمندتان تاکنون، این نگاه هنوز نیازمند تقویت و مستند سازی است. در وهله‌ی اول سوال از محضرتان این است که جوهرهی اصلی جریان حکمت و اجتهاد که همه‌ی علمای سابق و لاحق را در یک خط قرارداده چیست؟ ممنون می شوم اگر توضیح بفرمایید. ♦️ پاسخ: سلام علیکم از لطف و توجه شما بسیار سپاسگزارم. در پاسخ به پرسش بسیار دقیق‌تان، از مکتب فکری متفکران انقلاب اسلامی این‌گونه استفاده می‌شود: آنچه جوهره‌ی اصلی جریان حکمت و اجتهاد است که همه‌ی علمای سابق و لاحق را در یک خط قرارداده است، است. 🔹توضیح اینکه هر آگاهی و اندیشه‌ای از دو بخش تشکیل شده است: ۱. مصالح ۲. ساختار. ✔️مصالح: اجزا و عناصر محتوایی و معرفتی است که یا اطلاعات جدیدی از واقعیت را به انسان می‌دهد و یا انشاء‌هایی را برای ایجاد فعل و واقعیتی بیان می‌کند. ✔️ساختار: صورت آگاهی و اندیشه را تشکیل می‌دهد که به مصالح و اجزا متفرق و مجزای اندیشه نظم و شکل می‌دهد. 🔸 مصالح اندیشه و آگاهی انسان بسیار متعدد و متکثر است. انسان از راه‌های مختلف (احساسی، عقلي و شهودی) با منابع مختلف معرفت‌زا (مانند طبیعت، وحی، دل، عقل و تاریخ) مواجه می‌شود و اگاهی‌های بسیار زیادی را به دست می‌آورد. همه‌ی این اگاهی‌های از یک اعتبار و اهمیت برخوردار نیست بلکه از جهات منطقی و کارکردی تفاوت زیادی میان آنها برقرار است و انسان فطرتا میل دارد بهترین و کاملترین معرفت را به دست بیاورد چون هم فرصت و امکانات او محدود است و نمی‌تواند همه را به دست آورد و هم فطرتا از کثرت ابا دارد زیرا کثرت، زمینه‌ی تفرقه و تحیر و تردید است و انسان میل به وحدت دارد. بر این اساس، بنیان و مبنای آگاهی انسان است و توحید یعنی یکی کردن بینش‌ها، گرایشات و کنش‌ها و این جز در پرتو اعتقاد به توحید حضرت حق(جل و علا) ممکن نیست. بنابراین مهمترین و بنیادی‌ترین مصالح آگاهی انسان توحید است و همه‌ی اگاهی‌ها و معرفت‌ها در نسبت با توحید معنا و ارزش پیدا می‌کنند. 🔹 براساس مکتب اهلبیت (ع)، ساختار و صورت آگاهی و معارف انسان کاملا هماهنگ با است و انسان بواسطه نیازها و پرسش‌های خود می‌تواند به منابع مختلف معرفت(طبیعت، وحی، دل، عقل و تاریخ) بنگرد و از طریق تامل و تفکر در آنها حقایق جدیدی را کشف و درون نظام معرفت و ساختار اگاهی‌های خود اضافه کند به نحوی که هماهنگ با اگاهی‌های پیشین باشد. 🔸حال دو ارتباط بین توحید و عقل متصور است: ۱. اگر عقل انسان با اندیشه‌ی توحیدی گره بخورد توحید نه صرفا جزئی از مصالح معرفت بلکه سازنده‌ی صورتی از آگاهی است که همه‌ی معرفت‌ها و دانش‌های انسان را سامان و نظامی متفاوت می‌ببخشد و هر حقیقت و معرفتی در پرتو توحید معنا و هویت می‌یابد. از این رو جزئی از یک منظومه‌ی توحیدی است. ۲. همچنین اگر توحید با عقل فهم و تفسیر شود اثبات می‌شود که توحید یک اندیشه‌ی مجرد و بی‌ارتباط با زندگی و عینیت نیست. بلکه طرحی برای زندگی و بنیادی برای همه‌ی کنش‌های شخصی و ساختاری است. محصول این دو طرف نگاه می‌شود . 🔹بر این مبنا، عامل اتصال و پیوستگی دو جریان حکمت و اجتهاد در مکتب اهلبیت(ع) و نزد عالمان ربانی، اعتقاد به است که هم در حکمت و علوم عقلی تشیع حضور فعال دارد و هم در فقاهت و اجتهاد اصولی مبنا و اساس است. عالمانی که به جمع سالم از این دو جشمه‌ی جوشان سیراب شده‌باشند در ادامه یکدیگرند، چرا که حقیقت انسان به جان آدمی است و اگر جان‌های آدمیان از یک چشمه‌ی معرفت سیراب شد اتحاد جوهری می‌یابند و جان آنها بهم پیوسته و متحد می‌شود. جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جانهای شیران خداست. 🔸هرکجا به معنایی که ذکر شد - فهم عقلانی از توحید بنحوی که سازنده‌ی صورتی منسجم و زندگی‌ساز از آگاهی باشد - داخل در این جریان به هم پیوسته است. حال ممکن است برخی بر فلسفه و کلام متمرکز باشند، بعضی در سلوک و شهود مستغرق شوند، برخی در حدیث و اخبار غور کنند و برخی در فقه و اصول جهد و کوشش داشته باشند. اما همه‌ی اینها در یک افق مشترک و خط واحد حرکت می‌کنند و یک جبهه واحد رنگارنگ را تشکیل می‌دهند. البته متفکران و اندیشمندان این جبهه‌ی فکری دارای سلسله مراتب هستند و هر کدام به اعتبار میزان بهره‌گیری از حکمت و فقاهت در مرتبه‌ای به هم پیوسته قرار می‌گیرند. مقصود ادعای عقلانیت توحیدی نیست بلکه وحدت محصول درک واقعیت و باور به یک مدعا است و صرف یک ادعا موجب وحدت نمی‌شود. ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی (فیلسوفان و متفکران سه نسل انقلاب اسلامی) ✍ سید مهدی موسوی 🔹انقلاب اسلامی محصول و انقلاب درونی ملت ایران بود که ریشه در ارتقای فکر و تعالی اگاهی ملت نسبت به اسلام، جهان، انسان بر محوریت داشت. این ارتقا و تعالی بسبب تلاش گسترده‌ی فکری _ فلسفی و اجتماعی_اجتهادی متفکران انقلاب اسلامی بود. 🔸از ابتدای قرن ۱۴ هجری شمسی با تاسیس حوزه علمیه قم، با همت حاج شیخ عبدالکریم حائری علاوه بر نهضت فقهی و اصولی، یک نهضت فکری و فلسفی قدرتمندی با دعوت از فلاسفه تهران همچون حکیم متاله میرزا علی اکبر یزدی، آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و آیت الله العظمی شاه‌آبادی آغاز شد که بزرگترین دانش‌آموخته این مدرسه بود که به سرعت ریاست فلسفه و عرفان حوزه علمیه را عهده‌دار شد. 🔹یکی از بزرگترین اقدامات امام خمینی (ره) در رهبری و مدیریت نهضت اسلامی و انقلاب بزرگ ملت ایران، تربیت و بسیج حکیمان و فقیهان متفکری بود که راهبری جریان فکری و فلسفی انقلاب اسلامی را در مقابل جریانهای چپ و راست برعهده گرفتند تا جامعه را از انحراف و التقاط به مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی حفاظت کنند و را در جامعه بگسترانند. عقلانیت توحیدی، صورتی از آگاهی و معرفت اجتماعی را به جامعه عرضه کرد که بواسطه‌ی آن عموم جامعه به ابعاد زندگی‌ساز دین و رستاخیزبخشی توحید ونظام آفرینی شریعت اسلامی پی بردند. بنابراین و فلسفی امام خمینی مقدم بر نهضت اجتماعی و سیاسی ایشان بود. 🔹 البته نقش علامه‌ی طباطبایی هم در همراهی با نهضت فکری و فرهنگی امام خمینی در حوزه‌های علمیه بسیار موثر بود و توانست حرکت امام خمینی را تقویت و عموم شاگردان ایشان را به دارایی‌های بیشتر فلسفی و قرآنی مجهز کند و مکتب اجتماعی و سیاسی اسلام را صورتبندی معرفتی نماید و از آن در برابر نسخه های وارداتی دفاع کند. 🔸با راهبری کلان امام خمینی و تلاش‌های قرانی و فلسفی علامه طباطبایی، یک نهضت فکری و فلسفی بزرگ و با نشاط در جامعه اسلامی شکل گرفت. پیش‌قراول این نهضت فلسفی استاد شهید آیت‌الله مطهری (ره) بود که به تعبیر مقام معظم رهبری ایدئولوگ نظام اجتماعی و سیاسی اسلام در عصر ماست. 🔹 شخصیت‌های ارزشمند و فیلسوفان فقیه همچون حضرات آیات شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر، علامه جعفری، علامه حسن زاده آملی، علامه جوادی‌آملی، علامه مصباح یزدی، آیت الله العظمی سبحانی و جمع دیگر از استادان حکمت و فقاهت نقش بسیار مهمی در نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی داشتند و علاوه بر تبیین بنیان‌های فلسفی و الهیاتی اسلام و جامعه اسلامی، در برابر تلقی‌های اراده‌گرا، دیالکتیکی و سوسیالیستی از اسلام و انقلاب اسلامی ایستادند. 🔸 پس از وفات رهبر حکیم و فقیه بی‌نظیر حضرت ایت‌الله العظمی امام خمینی، زعامت انقلاب اسلامی به حکیم و فقیه نظام‌پرداز حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای رسید که از شاگردان مبرز حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی بودند و از همرزمان سایر حکیمان و متفکران در نهضت فکری و فلسفی انقلاب اسلامی بودند. آیت الله خامنه ای همچون امام خمینی این نهضت فکری و فلسفی را ارج نهاده و بر گسترش آن و امتداد حکمت متعالیه در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی تاکید داشتند و علی‌رغم دشمنی‌ها و مخالفت‌های چهره‌های معروف با فلسفه و عرفان اسلامی، به حمایت تمام قامت از آن پرداختند. از یک سو به تبیین ابعاد فکری و فلسفی مکتب امام خمینی و انقلاب اسلامی می‌پردازند و از عقلانیت توحیدی آن دفاع می‌کنند و برای آشنایی با مکتب فکری و فلسفی انقلاب اسلامی. همه ساله همه آحاد جامعه اسلامی و بخصوص نسل جوان را به مطالعه‌ی همه‌ی آثار فیلسوف انقلاب اسلامی استاد شهید آیت‌الله مطهری سفارش می‌کنند. 🔹 آیت الله العظمی خامنه‌ای با پیشنهاد و پیگیری تاسیس مجمع عالی حکمت در حوزه علمیه قم سنگ بنای بقا و پویایی فلسفه و حکمت را گذاشتند و با معرفی آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی به عنوان استوانه‌های فلسفی انقلاب اسلامی در دوران جدید، ادامه مسیر نهضت فکری وفلسفی انقلاب اسلامی راتثبیت کردند. 🔸 به همت متفکران وفیلسوفان انقلاب اسلامی نسل جدیدی ازفلاسفه ومتفکران انقلابی تربیت شده‌اند که علاوه برتضلع در حکمت اسلامی درصدد گسترش فکر وفرهنگ انقلاب اسلامی هستند ودر خلأ فلاسفه‌ی نسل قبل، اماده‌ی راهبری نهضت فکری وفلسفی انقلاب اسلامی هستند. برخی از معروفترین متفکران وفیلسوفان والاهیدانان نسل جدیدانقلاب اسلامی عبارتنداز: حضرات آیات: استاد غلامرضا فیاضی استاد حمید پارسانیا استاد سید یدالله یزدانپناه استاد علی ربانی‌گلپایگانی استاد محمدرضا عابدینی استاد حسن رمضانی استاد علیرضا اعرافی استاد علی‌اکبر صادقی رشاد 🔹 ان شاءالله در سلسله یاداشت‌هایی معرفی خواهند شد. https://eitaa.com/hekmat121
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش اول: 🔹۱. هر جامعه‌ای متناسب با بنیان‌های معرفتی و نظام ارزشی و معانی فرهنگی مستقر در بیناذهنیت مردم، به تولید شبکه‌ای از علوم توصیفی، تبیینی و تجویزی دست می‌یازد تا از این طریق بتواند به نیازها و خواسته‌های مردم پاسخ مناسب و به روابط انسانی نظم دهد و در معادلات اجتماعی تعادل و توازن ایجاد کند. هرچقدر نیازها و تمنیّات مردم، پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر باشد به میزان درک عالمان و فرهیختگان جامعه از کمیت و کیفیت آن نیازها و تمنیّات، علوم تولید شده در آن جامعه هم پیچیده‌تر، متنوع‌تر و گسترده‌تر خواهد شد و از روابط شبکه‌های منسجم‌تر برخوردار می‌شود و به همین دلیل عالمان آن جامعه تلاش می‌کنند تا الگویی را برای طبقه‌بندی و ارزش‌گذاری بهتر علوم ارائه دهند تا بهتر به کار بیایند. 🔸۲. تمدن اسلامی براساس بنیان‌های معرفت توحید و درک خاص توحیدی از منجر به تولید نوع خاصی از و دستگاه محاسباتی شد که به ایجاد و استقرار یک نظام ارزشی و شبکه‌ای از معانی فرهنگی خاص و توحیدی شد و براساس این نظام ارزشی و شبکه‌ی معانی فرهنگی، شبکه‌ای از نیازها متنوع، خواسته‌های مختلف و تمنیّات متعالی شکل گرفت و بدین جهت مجموعه‌ای از علوم متناسب تأسیس و تولید و یا اینکه ترجمه و بازتفسیر و بازسازی شد به نحوی که با روح عقلانیت توحید سازگار باشد. با توجه به ویژگی‌های عقلانیت توحیدی همچون جامع‌نگری، رشدمحوری، تشکیکی فهمی، این مجموعه‌ی علوم به هم پیوسته و مرتبطند و در عین حالی که به ساحت های مختلف زندگی انسان ناظرند به ایجاد یک نظم اجتماعی واحد منتهی شده است. از این رو در تمدن اسلامی بر پایه عقلانیت توحیدی، مجموعه‌ای علوم نظری، عملی، ابزاری حضور فعال و بانشاط در تنظیم مناسبات انسانی و تدبیر معادلات اجتماعی دارند که علی‌رغم تفاوت‌ها و حتی تضادهای علمی، در راستای تقویت و گسترش یک فرهنگ خاص بودند. به طوری که تشکیک‌ها و نقدهای یک دانش به دانش‌ دیگر، موجب ارتقا و تکامل آن دانش شده است. 🔹 ۳. از جمله مهمترین دسته دانشی در تمدن اسلامی حکمت عملی و علوم مدنی است که به تحلیل و تدبیر «کنش انسانی» و «روابط اجتماعی» معطوف است. از آنجا که در حکمت قرآنی و فلسفه اسلامی، انسان موجودی ذوابعاد و لایه‌های وجودی و سطوح رفتاری مختلف و متنوع است دانش‌های انسانی متنوعی با رویکردهای مختلفی شکل گرفته است که مکمل یکدیگرند و در عداد هم قرار دارند. مهمترین رویکردهای علوم انسانی در تمدن اسلامی فهرست‌وار عبارتند از: ✔️علوم انسانی حکمی ✔️ علوم انسانی فقهی ✔️ علوم انسانی عرفانی ✔️ علوم انسانی تاریخی پرداختن به تحلیل هر یک از این رویکردها و بررسی نمونه‌های آن به فرصتی مفصل نیازمند است. اما شایسته است به این نکته توجه شود که بدون دقّت تاریخی و نگاه عمیق جریان شناسی به این علوم و میراث ارزشمند، نمی‌توان شناختی از «کیستی خود» و چگونگی حرکت در مسیر تولید علوم انسانی، جامعه پردازی و تمدن سازی داشت. 🔸۴. بدون تردید نمی‌توان دانش فقه را از علوم انسانی جدا کرد و یا از علوم انسانی سخن به میان آورد اما به فقه نپرداخت. هرچند نمی‌توان علوم انسانی را هم به فقه تقلیل داد و از سایر رویکردها و دانش‌های معرفتی در علوم انسانی بحث نکرد. برخلاف برخی که یا فقه را از دایره علوم انسانی خارج می‌دانند و یا علوم انسانی را به فقه تقلیل می‌دهند. 🔹 ۵. لکن دانش فقه به عنوان یکی از مهمترین و گسترده‌ترین و عملیاتی‌ترین دانش‌های انسانی در تمدن اسلامی بسیار پر اهمیت است. دانش فقه بر پایه‌های حکمت و کلام نظری و عملی توحیدمحور و انسان‌شناسی کرامت‌محور استوار است و حداقل به ۵۲ عرصه‌ از عرصه‌های حیات انسانی ورود مستقیم دارد و علاوه بر تحلیل‌های عمیق از اعتبارات انسانی همچون حق و تکلیف، عبودیت و مسئولیت، کفر و شرک، مصلحت و مفسده، صحت و فساد، ملکیت و مالیت، زوجیّت و محرمیّت، طهارت و نجاست، غصب و ترخیص، و ده‌ها اعتبار انسانی و اجتماعی دیگر به تجویز احکام وضعی و احکام تکلیفی مرتبط با کنش‌های انسانی می‌پردازد. 🛑 ادامه دارد... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌از علوم انسانی تا فقه الاجتماع ✍سید مهدی موسوی 🛑 بخش دوم: 🔸 ۶. دانش فقه همچون سایر دانش‌های مستقر در تمدن اسلامی بر عقلانیت توحیدی استوار است و به میزان ظرفیت زمانه و شرایط محیطی و تمدنی، این عقلانیت در آن تبلور یافته است و روز به روز بر عمق و گستره‌ی آن افزوده شده است. عقلانیت توحیدی را می توان در لایه‌های مختلف دانش انسانی فقه و در نحوه تعامل آن با سایر دانش‌ها مطالعه کرد. به طور نمونه به این موارد می‌توان اشاره کرد: ✔️ در مبانی و مبادی فلسفی کلامی؛ ✔️ در منابع و ادله؛ ✔️ در روش‌ها و شیوه‌های تحلیل متون و کشف حکم؛ ✔️ در موضوع شناسی؛ ✔️ در نتایج و دست‌آوردها. نکته مهم این است که این عقلانیت در همه مقاطع تاریخی مثل هم نبوده است لذا با نگاه جریان شناسانه از تطورات فقه، کمیّت و کیفیت آن را در دوره‌های مختلف می‌بایست به مطالعه و بررسی مراحل رشد و توسعه عقلانیت توحیدی در فقه پرداخت. 🔹 ۷. دانش انسانی فقه در تمدن اسلامی گاه به صورت یک منظومه مفصل و در قالب ۵۲ باب مرتبط و هماهنگ مطرح شده است و به تجویز احکام ختم شده است؛ اما گاهی به صورت تخصصی و راهبردی هم ظاهر شده است و در یکی از ساحت‌های حیات انسانی تفصیل یافته و به بیان راهبردها و خط‌مشی‌های اجتماعی پرداخته است به طور مثال آثاری همچون «احکام السلطانیه» یا «آیین‌نامه‌های امور حسبه و شهرداری‌ها» و «خراجیه» و یا «رسائل مشروطه و حکومت اسلامی» از جمله این موارد است. 🔸 ۸. پرداختن دانش انسانی فقه به بیان راهبردها و خط مشی‌های عمومی در اموری مثل وضع قانون و مقررات، نهادسازی اجتماعی، هدایت، مدیریت و کنترل روابط انسانی ظرفیتی بسیار ارزشمند برای «تحول و تولید علوم انسانی» است که نباید دست کم گرفته شود. هر چند نیازمند بازخوانی، بازسازی و گسترش روشی و محتوایی است. 🔹 ۹. فقه الاجتماع در ادامه سنت فقاهتی اسلام و با بهره‌گیری از منظومه‌های فقه تجویزی و همچنین رسائل فقه راهبردی شکل گرفته است تا بتواند به تحلیل «کلان رویه‌های اجتماعی» و «مسائل عام جامعه» از آن جهت که اجتماعی است و نه از آن جهت که صرفا سیاسی، اقتصادی، تربیتی است بپردازد و از این رهگذر به احکام تجویزی و قواعد راهبردی اسلام برای خط مشی گذاری‌های عمومی دست پیدا کند و همسو با سایر دانش‌ها و رویکردهای علوم انسانی به هدایت، مدیریت و تدبیر امور اجتماعی بپردازد. 🔸 ۱۰. با توجه به تحولات دنیای امروز و تمایل به مباحث راهبردی و خط‌مشی گذاری در عرصه‌های کلان اجتماعی، به نظر می‌رسد که دانش فقه الاجتماع ضروری‌ترین نیاز معرفتی جامعه و نظام اسلامی است. چرا که این رشته‌ی تخصصی با رویکرد راهبردی و خط‌مشی گذاری درصدد کشف احکام شارع مقدس در «کلان رویه‌های اجتماعی» براساس قوانین و سنّت‌های الهی حاکم بر حیات اجتماعی انسانی است. در واقع این «کلان رویه‌های اجتماعی» است که به روابط اجتماعی انسان اعم از روابط تربیتی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدیریتی و جزایی نظام کلان و سازمان شبکه‌ای می‌دهد. 📲به نقل از مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد عليه السلام @mfaam_razavi ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121