تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش هفدهم) 👈فصل چهارم👈
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش هجدهم)
👈فصل چهارم👈 موضوع علوم انسانی👈 ویژگیهای علوم انسانی👈 مطابقت با واقع در علوم انسانی 👈 واقعیت در علوم انسانی
🔹بحث از واقعیت در علوم انسانی از بحث های پر تکرار در کلمات آیت الله خامنه ای است.
نکته ی کلی درباره ی واقعیت در علوم انسانی از منظر ایشان به این صورت قابل بیان است:
« علوم انسانی علومی دو وجهی است، ... و بیش از سایر علوم با فکر و اندیشه سر و کار دارد. [علوم انسانی] از یک سو وظیفه ی توصیف موضوعات انسانی و کشف قوانین حاکم بر روابط و کنش انسانی را دارد و از سوی دیگر به تغییر و کنترل می پردازد. البته موضوعات علوم انسانی از حیثیت معناداری برخوردارند و تفاوتهایی با علوم طبیعی دارند، اما این به این معنا نیست که نتوان از منطق اکتشاف و از حقیقت و صدق در آن سخن گفت؛ بلکه علوم انسانی و اجتماعی نیز منصف به صدق و کذب و حق و باطل می شود، چون با واقعیت سر و کار دارد» (۲۶۳)
بر این اساس ایشان معتقدند علوم انسانی در همه ی شاخه هایش بر حقایق هستی و فطرت اصیل انسانی استوار است.
در این بیان حقایق هستی اعم از حقایق مادی و غیر مادی است.
آیت الله خامنه ای در فهم عالم انسانی بر در نظر گرفتن حقایق غیرمادی و الهی حیات انسانی تاکید و آن امور را در شکل دهی حیات انسانی موثر می دانند.
«به اعتقاد ایشان پدیده های اجتماعی دارای علت هستند و این علت ها نیز قابل شناسایی هستند. این علتها بصورت یک سلسله قوانین و سنت هایی در عالم وجود دارند که در طول تاریخ یکسان هستند. ... این قوانین را هر چند اهل ماده با چشمهای کم سو نمی توانند درک کنند، اما وجود دارد، همانگونه که اگر زمینه برای قانون طبیعی فراهم شود آن قانون کار خودش را خواهد کرد، قوانین اجتماعی نیز چنین است...» (۲۶۵-۲۶۶)
🔹جمع بندی:
در مجموع اگرچه ایشان ارزش ها و اعتباریات انسانی را -بنابر تعریف حکمت اسلامی- داخل در موضوعات علوم انسانی می دانند، اما واقعیات فرامادی را بخش عمده ی تشکیل دهنده ی حقایق انسانی می دانند که می توان آنها را شناخت و درباره اش به یقین رسید.
تبیین دیدگاه ایشان نسبت به دو مفهوم ارزش و اعتباریات انسانی را به یادداشت بعد موکول می کنیم.
#علم
#موضوع_علوم_انسانی
#ایت_الله_خامنه_ای
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌درباره ی کتاب «درامدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای» (بخش هجدهم) 👈فصل چهارم👈
📌نظام اداری
🔹امروز ششمین بار است که برای تهیه ی دارویی خاص به داروخانه ی هلال احمر در مرکز شهر می آیم و هنوز موفق به دریافت دارو نشده ام، دارو هست و مشکلی نیست از این جهت اما قصه ی تایید نسخ خاص داستان دنباله داری است که بعد دهه ها هنوز هم روی دوش مردم فشار می آورد.
اصل کار جهت جلوگیری از قاچاق و هدر رفت ارز و تجویزهای بی رویه کار درستی است، اما طی فرایند اداری آن که بر دوش بیمار یا همراهان اوست گاهی طولانی و دشوار است.
الان در داروخانه هلال احمر که یکی از مراکز عمده ی این داروهای خاص است، سالنی عریض با کارمندان متعدد برای این کار قرار داده شده، اما علی رغم آنکه داروخانه شبانه روزی است، اما ساعات کاری بخش تایید نسخ محدود است و از همین جهت گاهی بیمار برای دریافت دارو مجبور به رفت و برگشت های متعدد بین داروخانه و قسمت تایید نسخ و احیانا اداره ی بیمه است.
گاهی این روند آنقدر طولانی می شود که روز به پایان می رسد و بیمار و همراهش باید به خانه برگردند و دوباره فردا.....
و این روند برای دریافت دارو، هر ماه تکرار می شود.
گاهی یک بازنگری ساده کار را حل می کند.
@taamollat
📌ما دهه شصتی ها
(بمناسبت سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی)
🔹اگر چه نگاه عمومی ترجیح می دهد که ما بچه های دهه ی شصت را نسل سوخته و هدر رفته حساب کند، اما من بعنوان یک دهه شصتی به این ویژگی خودم می نازم و بخاطر آن خیلی خوشحالم.
این خوش حالی من بیشتر از آنجهت است که دوران کودکی و نوجوانی ما با دورانی از تاریخ مواجه شد که بر شخصیت ما تاثیر عمیقی گذاشت، در حالیکه عموم نسل های پس از ما از درک این موقعیت ها بکلی محروم ماندند.
ما بچه های دهه ی شصت کم یا زیاد جنگ را درک کردیم و با روایت فتح و صدای محزون آوینی آن بُعد شیرین و معنوی جنگ به جانمان نشست، ما آخرین نسلی بودیم که توانستیم دوران اصلاحات و چالش های آن را درک کنیم.
ما بچه های دهه ی شصت آخرین نسلی بودیم که دنیای اجتماعی قدیم را درک کردیم و سپس وارد دنیای جدید دهه ی هفتاد شدیم.
بزرگترها یادشان هست که دهه ی شصت آخرین دهه ی زندگی سنتی در ایران بود، حال و هوای عمومی مردم همان حال و هوای قدیم بود، از تلویزیون رنگی و کنترل تلویزیون و موبایل و آیفون تصویری و.... خبری نبود، اما با پایان جنگ و رحلت امام و سپس روی کار آمدن دولت سازندگی آنهم با شعار توسعه آرام آرام ورق برگشت و با ورود تجهیزات و امکانات جدید زندگی، رفته روح حاکم بر جامعه هم تغییر کرد.
هشدارهای آقا درباره تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی و عدالت اجتماعی عمدتا مربوط به همین دوران است، معلوم بود که اتفاقاتی دارد رخ می دهد.
سالهای اول دهه ی هفتاد که کشور تازه از جنگ درآمده بود و هر از چندی اسرا بر می گشتند و هر ماه و هر مناسبتی هزار هزار شهید می آوردند و در نمازهای جمعه تشییع می کردند، هیئت های مذهبی انقلابی هم که مملو بود از جانبازان و بازماندگان از شهادت و.... حال و هوای خاصی در شهر ایجاد می کرد.
از آن دوران خاطره و مطلب خیلی هست که به وقتش نوشته خواهد شد، اما بسیار خوشحالم که هر دو ساحت فضای اجتماعی ایران در آن دوران را درک کردم.
اما آوینی و تاثیرش بر نسل ما؛
دوستان بسیاری دارم از متولدین سالهای پایانی دهه ی شصت به بعد که وقتی با آنها درباره ی جنگ و دفاع مقدس صحبت می کنیم، گویی در دو عالم متفاوت زیست می کنیم.
در حالیکه آنها به جنگ و آن دوران به مانند یک پدیده ی سیاسی و اجتماعی نگاه می کنند و عموما دل نگران نتایج سیاسی و اجتماعی آن هستند، اما دوستان بسیاری هم دارم از بچه های دهه شصت که نگاه عرفانی و اشراقی شان به جنگ بر نگاه های دیگر غلبه دارد.
مطمئنا سفر راهیان نور برای این دو دسته متفاوت است.
به گمانم آوینی با متن های روایت فتح اش نقش عمده را در تثبیت این نگاه در ذهن نسل ما برجای گذاشته است.
او در ابتدای مستند مربوط به شب عملیات والفجر۸ اینطور می گوید:
«غروب نزدیک میشود و توگویی تقدیر تاریخی زمین حاشیه اروندرود جاری میگردد و مگر بهراستی جز این است؟ تاریخ، مشیت باری تعالی است که از طریق انسانها به انجام میرسد و تاریخ فردای کرهزمین بهوسیله این جوانان تحقق مییابد؛ همین بچههایی که اکنون در حاشیه اروندرود گرد آمدهاند و با اشتیاق منتظر شب هستند تا به قلب دشمن بتازند.»
این کلمات ترجمان همان نگاه امام به قیام و مبارزه و جهاد بود که از بیان و بنان آوینی صادر می شد و جان ما را تکان می داد.
در آن دوران با آوینی بود که لایه های دیگری از جنگ و دفاع مقدس برایمان آشکار شد.
سالهای پایانی دهه ی شصت و سالهای ابتدایی دهه ی هفتاد را - از آنجهت که شاهد تغییرات گسترده بود- باید از نقاط عطف تاریخ انقلاب قلمداد کرد.
و در این میان و در جریان هنر انقلاب و روایت از دفاع مقدس آوینی خود یک نقطه ی عطف بود که ساعت ها می توان درباره اش گفت و گو کرد.
برای ما دهه ی شصتی ها صیاد شیرازی هم همینقدر اثرگذار بود. صیاد را نمی شناختیم اصلا، اما شهادت او توسط منافقین، که مقارن آغاز جوانی ما بود، بسیاری از مبهمات تاریخ انقلاب را روشن کرد.
درباره ی دهه ی شصت و هفتاد و شخصیت های اثرگذار و فضای آن دوران و تاثیرات این دو دهه بر فضای کلی جامعه ی ایران، ساعتها و صفحات مطلب هست، که امیدوارم به نگارش آن موفق شوم.
#جامعه_ی_ایران
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌نظام اداری 🔹امروز ششمین بار است که برای تهیه ی دارویی خاص به داروخانه ی هلال احمر در مرکز شهر می
مردم نگاری
چند سالی هست که به دلیل یک ابتلای جسمی، پایم به بیمارستان ها و مراکز درمانی بیشتر باز شده و و هر بار که به بیمارستان و داروخانه و آزمایشگاه می روم رفتارها و وضعیت را زیر نظر می گیرم تا بتوانم روح حاکم بر جامعه را کشف کنم.
فضای عمومی بیمارستانها و مراکز درمانی از جهت مدیریت درمان و دارو و تجهیزات و امکانات پزشکی و بیمه قطعا رشد قابل توجهی داشته، کسی که به یک مرکز درمانی مراجعه کند پس از پذیرش خیلی سریع در فرایند درمان قرار می گیرد و بطور طبیعی این فرایند در مراکز خصوصی از مراکز دولتی و دانشگاهی خیلی مطلوب تر است.
با اینحال ذهنیت های گذشته نسبت به مراکز درمانی دولتی و همچنین فضای نارضایتی عمومی که در حوزه ی اقتصاد و .... وجود دارد اثرش را در اینجا هم نشان می دهد و گاهی این محیط ها دچار تشنج هایی می شوند که در جای دیگری ریشه دارد.
مثلا بارها شاهد بوده ام که مثلا رفتار نامناسب و غیر عمدی یکی از کادر درمان و یا نبود یک داروی خاص و یا حتی ازدحام جمعیت در صف نوبتدهی دهان بعضی را نسبت به اموری کاملا غیر مرتبط باز و فضا را کاملا متشنج می کند. معمولا کار خیلی سریع هم به نتیجه می رسد و به روال می افتد اما آنچه در این میان به جا می ماند تلخ کامی مردم است.
این رفتارها را باید رصد و تحلیل کرد تا به اندرون ذهن کنشگران رسید.
هدایت شده از امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 سه مرحله رویارویی با پدیدههای اجتماعی
۱. مشاهده مشکل اجتماعی
انسان کنجکاو صاحب #حواس صحیح زمانه که به درستی به وقایع روزمره و اتفاقات پیرامونی مینگرد با برخی از اشکالات، ناهنجاریها و ناهماهنگی های فکری و رفتاری در جامعه میشود که وجود آنها را ناهماهنگ با وضع مطلوب میپندارد.
۲. درک مسأله اجتماعی
انسان هوشمند صاحب فراست و عقل، هنگامی که با مشکلی مواجه میشود به سرعت لب گلایه و نقد نمیگشاید و این و آن را متهم نمیکند و نسخه درمان نمیدهد، بلکه همچون طبیب حاذق به فحص و تحقیق در مشکل میپردازد و با تحلیل جوانب و حیثیات مختلف آن، به کشف ریشهی اصلی بحران و علت حقیقی ناهنجاری میپردازد و برای حل آن، طرح علمی و راهکار #عقلانی فراهم میکند.
۳. احساس درد اجتماعی
انسان عاقل در طول زندگی خود با مسائل مختلفی روبرو میشود اما از میان همهی مسائل، با یک و چند مسئله محدود مرتبط ارتباط وجودی و #قلبی برقرار میکند و نسبت به وجود آن احساس نگرانی و ناراحتی دارد و شب و روز به آن فکر میکند تا راهی به رهایی از آن بیابد و برای حل آن خود را به آب و آتش میزند و اقدام مؤثر شبانه روزی انجام میدهد تا جامعه را ارتقا دهد.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2465
📌شریعت و ساختارهای اجتماعی
🔹دیروز و امروز بمناسبت بحث ارث در کتاب شرح لمعه و نقدهای اجتهادی (روشنفکرانه) ی برخی طلاب، بحث به تاثیر شریعت بر ساختارهای اجتماعی کشیده شده و اینکه احکام شرعی -حتی عبادات- صرفا احکام شرعی نیستند، بلکه جزء جزء و کلیت آنها مولد نوع خاصی از ساختار اجتماعی و سبک زندگی است که قطعا آنها هم مد نظر شارع بوده است، در نتیجه اینطور نیست که بتوانیم با ملاک های عرفی در احکام شرعی دست ببریم.
از جمله در همین باب ارث آن قدری که به ذهن می رسد و متوجه می شویم، سهم الارث ها نه تنها بر اساس قرابت صرف، که با لحاظ مسئولیت اجتماعی تشریع شده، ومثلا سهم الارث مادر در بعضی صور با حجب مواجه وکم می شود، در حالیکه سهم پدر اینگونه نیست و....
همین نگاه در باب عبادات نیز جاری است، مجموع عبادات و معاملات اگر در کنار هم چیده شود شکل دهنده یک ساختار و سبک زندگی است که نهایتش به عبادت و بندگی خدا ختم می شود.
نگاه اینگونه به شریعت ابعاد جدیدی را آشکار می کند.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌 سه مرحله رویارویی با پدیدههای اجتماعی ۱. مشاهده مشکل اجتماعی انسان کنجکاو صاحب #حواس صحیح زمان
📌سریال پایتخت و توصیف زندگی روزمره ی ایرانیان
🔹مشاهده و توصیف، قدم اول تحلیل اجتماعی است که اگر بدرستی صورت نگیرد و واقعیت اجتماعی بدرستی بازنمایی نشود، تحلیل هم سر از ناکجا آباد در می آورد.
یک جامعه شناس خوب در قدم اول باید یک مشاهده گر خوب و یک توصیف گر دقیق باشد.
مردم نگاری و روزنوشت های ساده کم کم ذهن انسان را نسبت به واقعیت اجتماعی نیز دقیق می کند و همین مقدمه ی نگاه کلان جامعه شناسانده است.
یک وجه جالب سریال پایتخت در این شبها توصیف دقیق و دیدنی او از روابط انسانی در محیط خانواده و اجتماع است.
هیچکدام از صحنه ها و دیالوگها و بگو مگوها برای مخاطب غریبه نیست و هر گوشه ی آن با بخشی از زندگی هر یک از مردم مشترک است، به عبارت دیگر در سکانس های سریال، هر کس صحنه یا شخصیت آشنایی دارد که به او بسیار نزدیک است.
این توصیف دقیق و نزدیک به زندگی روزمره، قاعدتاً نتیجه یک مشاهده گری دقیق از زندگی روزمره ی ما ایرانیان و شخصیت هایی است که در اطراف مان بی شمارند.
این سری پایتخت بیشتر از سری های قبل چسبید، آن هم از این جهت که نمودار کاملتری بود از زندگی و روحیات مستقر در جامعه ی ما.
@taamollat
تأملات اجتماعی
📌سریال پایتخت و توصیف زندگی روزمره ی ایرانیان 🔹مشاهده و توصیف، قدم اول تحلیل اجتماعی است که اگر بدر
📌بعد التحریر (درباره ی نگاه جامعه شناسانه)
🔹نگاه عرفی و روزمره، در مواجهه با پدیده های اطرافش یا اصلا متوجه آنها نمی شود و یا به سادگی از کنار آنها عبور می کند و وقتی اصل پدیده مورد توجه قرار نگیرد، تغییرات آن در طول زمان نیز مورد توجهش قرار نخواهد گرفت.
در نگاه کلان و جامعه شناسانه نه تنها پدیده های غیر معمول (مانند تصادف و درگیری خیابانی) مورد توجه قرار می گیرد، بلکه فرآیندهای عادی زندگی و تغییرات آنها مورد توجه قرار می گیرد و در برابر هر یک از اینها یک علامت سوال قرار می گیرد.
مثلا چرا خانه های این محل از دو سه طبقه تجاوز نمی کند اما....
کند و کاو درباره ی همین پدیده های خرد (از رفتارها گرفته، تا آداب و رسوم و سبک معماری و ادبیات گفتاری و....) فرآیندهای کلی حاکم بر زندگی اجتماعی را در آن جامعه آشکار می کند و مثلا نشان می دهد که عقل یا سنت هر کدام در شکل دهی وضعیت اجتماعی چقدر موثرند.
آنگاه می توان آن جامعه را نقد کرد.
در مقابل ذهن عرفی محصور در پدیده های جزیی مانده و از دست یابی به فرآیندهای کلی در جامعه غافل می ماند.
توجه به پدیده های خرد و کلان و خصوصا تمرکز بر تغییرات و سپس یادداشت های روزانه و خاطره نگاری و پدیده نگاری های جزیی و تحلیل آنها، در تقویت نگاه جامعه شناسانه بسیار موثر است.
@taamollat
هدایت شده از در مسیر اجتهاد
#نکات_اخلاقی
💠 جامعه سحرخیز!
🔹 قدری شبها زودتر بخوابيد، سبکتر غذا بخوريد، #سحر را دريابيد، به تعبير بعضی از بزرگان «مرا اگر سر برود سحر نمیرود» اين سحر را دريابيد، با خداوند متعال راز و نياز كنيد.
🔸 اگر كسی شب برخاست حدّاقل #چهل مؤمن را دعا كرد، روز به فكر حلّ #چهارصد مشكل است، مشكل چهارصد نفر را حل میكند. خب اگر جامعه، جامعه سحرخيز بود، شبهنگام به ياد ديگران بود، روز راه ديگران را نمیبندد، چنين جامعهای جامعه فاضله خواهد بود، مدينه فاضله خواهد بود.
📚 برگرفته از درس اخلاق آیتالله العظمی #جوادی آملی (۹۰/١٢/١١)
👈 نکات #اخلاقی بیشتر را اینجا ببینید
🔰 سطوح عالی مدرسه شهیدین قم