📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب ♦️ بخش سوم 🔹 جبهه فرهنگی در دهه ۹۰ نوعی گسست از جبهه فکری انقلاب اسلامی را شاهد است. بنیاد فکری جبهه فرهنگی در دهه ۹۰ انقلاب را در نشست چهار‌ جانبه‌ی مرحوم نادر طالب و جناب میرباقری و مهدی نصیری با الکساندر دوگین متفکر روس می‌توان نشان داد. نشانی از یک تفکر که مورد استقبال جبهه موسوم فرهنگی است. در ابن نشست آقای میرباقری ضمن موافقت کامل با سخنان دوگین ادامه داد که "الآن، ولایت باطل در ایدئولوژی مدرنیته ظهور پیدا کرده است. عمق اصلی این تمدن، اراده اولیای آن است که در قالب ایدئولوژی‌ها، فلسفه‌ها، علوم، تکنیک‌ها، تکنولوژی، محصولات و ساختارهای اجتماعی تبلور پیدا می‌کند. این مجموعه، ظلمانی است چون تجسم اراده اولیای طاغوت است. به عبارت دیگر، اولیای طاغوت، ارکان جامعه طاغوتی هستند و اولیای حق، ارکان جامعه حقانی." دوگین هم در ادامه می‌گوید: "ما تقریباً دو دیدگاه منطبق بر هم یا یک دیدگاه مشترک داریم، با این تفاوت که ما [روس‌ها] در مرکز این دیدگاه، روسیه مقدس مسیحی را گذاشته‌ایم. ما یک دشمن مشترک داریم، نه فقط در ابعاد سیاسی یا ایدئولوژیک، بلکه متافیزیکی. ما غرب را نه یک رقیب در دنیا، بلکه خودِ دجال می‌دانیم. این یک عقیده آخرالزمانی و از علامت‌های آخرالزمان است. این عقاید در نوشته‌ها و اسناد دینی ما موجود است: تقابل مسیحیت ارتدوکس واقعی در مقابل لیبرالیسم غرب که آن را «نبرد نهایی» می‌دانیم." https://www.rajanews.com/news/236678/ 🔸 نکته مهم در این بیان، تعریف کلی‌گرایانه از غرب است که همه‌ی مظاهر علمی و تمدنی را در بر می‌گیرد. از این رو مفهوم استعمار و استکبار و امریکا توسعه‌ی معنایی می‌یابد و مبارزه و مقابله‌ی با آن به مقابله با همه‌ی مظاهر تمدنی و علمی توسعه می‌یابد. و اساس کل تمدن را سیاست و حاکمان آن تمدن بر می‌شمارد و سایر مقولات تمدنی همچون عقل، علم، فناوری برساخته‌ی قدرت و حاکمان است. این سخن عینا همان مبنای پست‌مدرنیسم است که جناب میرباقری در همان جلسه از عدم ترجمه آثار پست‌مدرنیست‌ها در ایران اظهار ناراحتی می‌کند و ترجمه و آشنایی با روش‌های امثال دوگین برای کاربردی سازی در سیاست و اقتصاد را یک ضرورت بر می‌شمارد. 🔹بر این اساس بخشی از بدنه‌ی جبهه فرهنگی، انقلابی‌گری را در سیاست‌نگری و تقابل با علم و تکنولوژی‌ جستجو می‌کند و آن را یک فریب بزرگ می‌داند. این قرائت از انقلاب، طبیعتا یک دوگانه‌یی را در جامعه به وجود آورده و موجبات گسست اجتماعی را فراهم ساخته است به نحوی که به نسل جوان و تحصیل‌کرده چنین القا می‌شود که اساس تمدن سیاست و حکومت است و ذات علم و تجدد، فناوری و پیشرفت نفسانی و شیطانی است و انقلاب با همه‌ی وجوه آن مخالف است و بنای تاسیس علوم و فناوری‌های متفاوتی در همه‌ی عرصه‌های طبیعی و انسانی را دارد. این القائات نتیجه‌ای جز گسست بسیاری از نسل جوان و تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی از جبهه انقلاب اسلامی ندارد و این انقلاب متعالی را به حرکتی ارتجاعی و واپس‌گرا و ضد عقل و علم فرو می‌کاهد. از این رو، هر طرح متعالی در زمینه علوم انسانی اسلامی و حکمرانی را در زمینه‌های ستیز و تقابل با تمدن و تجدد تفسیر می‌کند. 🔸 غرب ستیزی مفرط و تحریف استعمار واستکبار تنها مولفه جبهه فرهنگی نیست بلکه نوعی گسست از میراث علمی و فلسفی تمدن اسلامی و بنیان‌های فکری متفکران انقلاب اسلامی را نتیجه داده است به این معنا که این احساس عمومی ایجاد شده است که از علوم اسلامی همچون فلسفه وکلام و فقه واصول کاری برنمی‌آید وآبی گرم نمی‌شود، لذا باید بنیانی دیگر برای علم دست وپا کرد. طبیعتا این بنیان رادر بیرون ازتاریخ وفرهنگ اسلامی ومیراث متفکران انقلاب اسلامی می‌بایست جستجو کرد. در این صورت، مکاتب انتقادی غرب و اندیشه‌های پست‌مدرن مرجعی برای تحلیل و کنشگری علمی و فرهنگی تلقی شده است. از این‌رو، موجی از ترجمه‌ی آثار نومارکسیسم و پست‌مدرنیسم در مجلات و منشورات جبهه فرهنگی به راه افتاده است. ترجمه‌هایی که به گرایش قلبی و تحصیل در رشته‌های مرتبط در داخل و خارج انجامیده است و جمعی از کنشگران انقلابی این جبهه را به مخالف و مبارز تبدیل کرده است وامروز همسو به مخالفان ومعاندان، عقلانیت وبنیان‌های فکری ودست‌آوردهای شگفت انگیز انقلاب اسلامی راانکار می‌کنند و نظام وجامعه رادر بن‌بست عصرت عسرت وعصراضطرار وعصرحیرت جلوه می‌دهند. چراکه دست‌یابی به آرمان‌های چپ‌گرایانه و غرب‌ستیزانه‌ی خود را در جامعه و نظام ناممکن می‌دانند. از این‌رو، ستیز با نظام و حمایت تلویحی ویا صریح ازجنبش‌های ساختارشکنانه ودین‌ستیزانه را دربخشی ازمدعیان جبهه فرهنگی دیروز می‌توان مشاهده کرد. 🔹 افرادی‌که برای ضدیت باامپریالیسم ولیبرالیسم سلطه‌گر به جبهه موسوم به فرهنگی پیوسته بودند بتدریج در نقشه غرب قرارگرفتند. 🔴 ادامه دارد https://eitaa.com/hekmat121