📌کار خطرناک بعداز شهادت سید مظلوم شهید آیت الله رئیسی یک خط رسانه‌ای قدرتمندی در فضای مجازی شکل گرفت وخطیب رسانه‌ای آقای سید محمدمهدی رابه عنوان گزینه‌ی ریاست جمهوری معرفی می‌کرد. این اولین بار نبود، این خط رسانه‌ای بعداز وفات فیلسوف انقلاب اسلامی آیت الله مصباح یزدی هم تلاش داشت تا جناب میرباقری را به عنوان تنها گزینه‌ی جایگزین آیت الله مصباح درجبهه‌ی انقلاب اسلامی معرفی کند. پیشتر هم این خط رسانه‌ای یک بار از شبکه‌ی المانتیور در اول ژوئن 2018 (11 خرداد 1396) در ایام تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، راهبری و هدایت شد و در فضای رسانه‌ای داخلی به آن دامن زده شد و اخیر نیز توسط سایت اصلاح طلب انتخاب دوباره مطرح شد و درصدد القای میرباقری به عنوان مهمترین متفکر انقلاب بود. این‌بار نیز جریانی که مشخص نیست از کجا هدایت و راهبری می‌شود دوباره به میدان آمد و فردی را که هیچ سابقه‌ی اجرایی و مدیریتی حتی کوچک در نظام اسلامی نداشته و هیچ ارتباطی با زندگی مردم را ندارد بلکه اندیشه او در تقابل با پیشرفت و رفاه جامعه است را به عنوان گزینه رئیس جمهور معرفی می‌کند و ضریب رسانه‌ای گسترده‌ای هم به آن می‌دهد و ذهن‌های جبهه انقلاب را به این سو جهت می‌دهند. در حالی که خوب می‌دانند که وی شرط اصلی ریاست جمهوری که رجل سیاسی و مدیریت و تجربه است را ندارد، بنابراین دور از ذهن نیست که اهداف دیگری پشت این خط رسانه‌ای است که از هر موقعیت و فقدانی استفاده می‌کند تا جناب میرباقری را از حاشیه به متن بیاورد و برای او وجاهت فکری و انقلابی به وجود آورند. جالب توجه این است که چند روز بعد از هر موج رسانه‌ای از سوی اعضای وابسته به جریان دفتر فرهنگستان تکذیبیه‌ای صادر می‌شود و ایشان رابه عنوان کسی که مشغول فکر و تولید علم برای انقلاب اسلامی است معرفی می‌کند. اینبار خود آقای میرباقری به میدان آمد و بیانیه صادر کرد وبه «رسالت علمی و تبیینی خود» در جبهه انقلاب اشاره کرد. به نظر می‌رسد که این جریان رسانه‌ای بعد از این هم ساکت نخواهند ماند و موج‌های دیگری رابه وجود می‌آورد ازاینرو لازم است به درستی و دقت جریان دفتر فرهنگستان قم و افکار جناب آقای میرباقری مورد بازخوانی و بازشناسی قرار گیرد و فرصت‌ها و تهدیدهای آن برای مکتب انقلاب اسلامی تبیین شود. جریان دفتر فرهنگستان که به واسطه‌ی منبرهای میرباقری و برنامه «به سمت خدا» شبکه‌ی سوم سیما تدریج از حاشیه‌ی شهر قم به متن جامعه اسلامی وارد شده است و ده‌ها عضو وابسته به این جریان به مراکز علمی وابسته به مجموعه‌های نظامی و نهادهای انقلابی و مجامع فرهنگی وارد شده‌اند و برپایه‌ی راهبرد تقیه و تفاهم توانسته‌اند روایتی نوین و روبنایی از دغدغه‌ها و رؤیاهای خود ارائه بدهند که این تلقی دراذهان شکل بگیرد که فقط آنها هستند که حرف نوئی برای آینده دارند ودیگران از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند. جریان دفتر فرهنگستان و آقای میرباقری درحال گسترش و نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و محاسباتی نظام جمهوری اسلامی است در حالی که کمتر کسی از بنیان‌های فکری و تجدیدنظر طلبی های آنها نسبت به علوم اسلامی و انقلاب اسلامی مطلع است و صرفا به برخی از حرف‌های منبری، روبنایی وشعاری آنها استناد داده می‌شود. همه‌ی مبانی و بنیان‌های فکری جریان فرهنگستان از منطق و فلسفه، کلام و اخلاق تا فقه و اصول، کاملا در تضاد با بنیان‌های فکری انقلاب اسلامی و متفکران اصیل انقلاب اسلامی است وبا با رد منطق و فلسفه در سودای تاسیس یک منطق و فلسفه دیگری است که عموم بنیان‌های آن برگرفته از جریانهای فکری چپ دنیای غرب است و در زمینه اخلاق و علوم انسانی به نفی مطلق حسن و قبح ذاتی ارزشها و افعال انسانی و ناتوانی عقل در کشف حقایق می‌پردازند. بر همین اساس عقل و یافته‌های آن را برساخته‌ی تعلقات نفسانی و تقویمات اجتماعی می‌دانند و بر تقدم اراده بر معرفت نظر می‌دهند و بدین جهت به تغییر منطق حجیت اجتهاد و به تاسیس اصول و اجتهاد دیگری نظر دوخته‌اند. با توجه به این تجدیدنظر طلبی ها و تلاش گسترده برای تغییر مبانی و بنیان‌های فکری و اجتهادی انقلاب اسلامی می‌توان این جریان رایک جریان محوری و اساسی در جبهه‌ی انقلاب اسلامی دانست و راهبری فکر واندیشه انقلاب را به امثال آقای میرباقری سپرد؟ بدون تردید فضای جامعه اسلامی باید به گونه‌ای باشد که هر جریان و فرقه‌ی فکری و سیاسی بتواند فعالیت علمی و عملی صادقانه داشته باشد و حرف واقعی خودرا در کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی بزند تا محققان و صاحب نظران به نقد و بررسی ایده‌ها و پیشنهادات آنها بپردازند اما مسئله در اینجا، مسئله هدایت و راهبری مکتب حکمی و فقاهتی انقلاب اسلامی است مکتبی که ریشه درحکمت وفقاهت اسلامی دارد و توسط حکما و فقهای بزرگی چون امام خمینی، امام خامنه‌ای و شهیدمطهریها و شهیدبهشتی‌ها نظام معرفتی یافته است.