📌شهید مطهری و امتداد اجتماعی حکمت و فلسفه اسلامی 🖊دکتر علی لاریجانی ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ بحش اول: 🔹شهید مطهری از چند جهت به مسائل اجتماعی ورود داشتند، چون ایشان هم فقیه بودند، هم مصلح و مبارز بودند و هم حکیم بودند لذا از وجوه مختلف تاثیرگذاری اجتماعی داشتند. شاید تصور شود تاثیرگذاری فلسفی ایشان در حوزه مسائل اجتماعی نسبت به تاثیرگذاری ایشان از منظر اصلاح‌گری و فقهی وزن پایین‌تری داشته ولی اگر عمیق نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیرگذاری وجه فلسفی ایشان بیشتر بود. وقتی آثار ایشان را ملاحظه می‌کنید، می‌بینید تقرب ایشان به موضوعات فقهی و اصلاح‌گری رویکرد عقلانی و فلسفی دارد. مثلا در مسئله حجاب، در فضایی که آن روز در حوزه وجود داشت چنین رویکردی وجود نداشت ولی ایشان نظر جدایی را مطرح کردند و این به خاطر رویکرد عقلانی بود که در مسائل دینی داشتند. بنابراین باید گرایش عقلانی و فلسفی ایشان را در مرتبه نخست دانست. 🔸همین‌طور در مبانی توسعه اقتصادی باب نبود علما نظر بدهند ولی موضوعاتی که ایشان مطرح کرده از منظر یک فیلسوف است لذا نوآوری‌هایی داشت. 🔹در حوزه تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع، باید چند بخش را از هم متمایز کرد. یک بخش مستقیما به موضوعات فلسفی مربوط است. مثلا موضوع عدالت، آزادی، حقوق طبیعی و ... از موضوعاتی است که در فلسفه سیاست مطرح است لذا لازم است یک فیلسوف به این موضوعات بپردازد. 🔹شهید مطهری نیز چون فیلسوف بود به این موضوعات می‌پردازد. 🔸یک وجه دیگر تاثیرگذاری فلسفه در حوزه اجتماع غیر مستقیم است و به رفتار سیاسی اجتماعی و شأن فیلسوف برمی‌گردد و اینکه چقدر در مسائل اجتماعی نفوذ دارد. شهید مطهری یکی از رهبران نهضت اسلامی بودند و از این جهت حرف‌هایشان نفوذ بیشتری داشت و در مسائل اجتماعی تاثیر می‌گذاشتند. 🔹وجه سوم علائق شخصی افراد است. ممکن است یک فیلسوف علائق سیاسی داشته باشد و در مسائل اجتماعی تاثیر بگذارد. این ربطی به تفکر فلسفی ندارد بلکه خصوصیت شخصیتی است. بنابراین امتداد کار یک فیلسوف وجوه مختلفی دارد. 🔸اگر به تاریخ فلسفه نگاه کنیم غالب فلاسفه در حوزه مسائل اجتماعی صاحب رای بودند. از ابتدای شکل‌گیری تفکر فلسفی در یونان می‌توان از افلاطون یاد کرد. ما کمتر رساله‌ای از افلاطون داریم که به موضوع عدالت و تربیت نپرداخته باشد. تقریبا همه آثار افلاطون یک نظام تربیتی شهروندی را توجیه کند. بنابراین کسی که مبدع تفکرات فلسفی بوده، امهات آثارش متاثر از موضوعات فلسفه سیاست و امور اجتماعی بوده است. همچنین اگر کانت را در نظر بگیرید، او از ساختار نقد عقل نظری بهره جست تا نقد عقل عملی را سامان دهد. 🔹در دوره حاضر می‌خواهم از علامه طباطبایی یاد کنم که استاد شهید مطهری بودند و شخصیت ایشان در شکل‌گیری تفکر فلسفی در دوران ما بی‌نظیر است. تفسیر المیزان ایشان پر از تفکرات سیاسی و اجتماعی است. یکی از مطالب مهمی که ایشان به آن توجه کردند این است که هیچ آیینی نظیر اسلام بر وجه اجتماعی مبتنی نبوده است. بارها این را در تفسیر المیزان مطرح کردند. در جلد چهارم می‌گویند اسلام تنها دینی است که بنیان خود را بر اجتماع نهاده است. 🔸ایشان سعادت هر فرد را در مکتب اسلام اینگونه تبیین کردند که در زندگی اجتماعی تحقق پیدا می‌کند لذا اسلام روح جامعه را در کالبد احکام دمیده است. سببش این است که اسلام در همه دستورات کلی و جزئی خود، جهات مادی و معنوی را به همدیگر آمیخته و منافع روحانی و جسمانی را از همدیگر جدا فرض نکرده و حیات اجتماعی را در ردیف حیات فردی نگهداشته و در درجه اول اهمیت قرار داده است. ادامه دارد ....