آمده از جایی دور، اما زاده زمین ام. امانت دار آب و گیاه، آورنده آرامش و اعتبار امیدم. من به نام اهل زمین است که زنده ام. زمین با سنگ ها و سایه هایش، من با واژه ها و ترانه هایم، هر دو زیستن در باران را از نخستین لذت بوسه آموخته ایم. زمین در تعلق خاطر من و من در تعلق خاطر تو کامل ام. ما همه اگرچه زاده سرزمین تخیل و ترانه ایم، اما سرانجام به آغوش و بوسه های مگوی باز خواهیم گشت.