💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_سی_و_هشتم
حس می کردم دستی دور گردنم قرار گرفته و دائم بهش فشار میاره تا نفسم بند بیاد .
" لعنت " ي به پویا فرستادم .
بدترین قسمت
ماجراي ما گفتن همین ارتباط بود .
نفس عمیقی کشیدم .
من – دستمم گرفته . نه یه بار . چند بار . ولی باور کن همیشه فکر می کردم قراره زنش بشم و همین باعث می شد
آشناییمون اینجوري پیش بره .
می خواستم بعد از برگشتن از مسافرت
نامزد ش بهش بله بگم و رسما نامزد شیم .
و بریم دنبال کاراي عروسیمون .
ولی اون سقوط و دیدن تو همه
چی رو به هم ریخت .
گره اي بین ابروهاش افتاده بود .
گره اي که بند دلم رو پاره میکرد .
چشمام رو بستم و سعی کردم با تموم صداقتم بگم که به خاطر
حرفاش زندگیم عوض شد .
من – نمی دونم چی شد ؟
اولش فقط می خواستم اذیتت کنم اما
حرفات زیر و روم کرد .
به دلم نشستین .
هم تو و هم حرفات .
معلق شدم بین چیزي که بودم و چیزي که میشنیدم .
اثر خودت رو گذاشتی .
طوري که وقتی برگشتم دیگه تمرکز نداشتم . دیگه نمی دونستم باید به راه قبلم ادامه بدم یا خدایی که تو می گفتی رو وارد زندگیم کنم .
چشم باز کردم .
کاش اخماش رو باز می کرد .
اون اخما نشون می داد تو ذهنش ، هیچ چیز خوبی جریان نداره
ناچارا ادامه دادم .
من – به قول خودت شاید حکمت خدا بود . چون با اون عدم تمرکزم بی اختیار از پویا فاصله گرفتم .
میخواستم به فکر و راهم
سمت و سو بدم ، بعد تصمیم بگیرم که میتونم با پویا ادامه بدم یا
نه ؛ که نتونست کوچکترین فاصله رو تحمل کنه .
از همون اول شروع کرد بدخلقی .
یه هفته هم نگذشت که یه دختر دیگه رو
هم وارد زندگیش کرد .
می گفت فقط باهاش دوسته چون من تو
مهمونیا همراهیش نمی کنم یکی رو
جایگزینم کرده .
نمی دونم از قصد بود یا ذاتش همین بود که سریع دل بده ؛ هر چی بود من نتونستم با اینکارش کنار بیام .
دعوامون شد . نه یه بار که چند بار .
هر دفعه هم تهدید کرد .
چرخیدم به سمتش .
من – اون ماشینی که اون شب می خواست بزنه بهم پویا بود .
میخواست زهر چشم بگیره به قول خودش .
الانم باز اون بود که زنگ زد .
بازم تهدید کرد .
همه جا داره تعقیبمون می کنه .
می گه نمی ذاره اب خوش ازگلومون پایین بره .
انقدر حرفاش عصبیم کرد که نفهمیدم کی شالم رو باز کردم و
کی موهام ریخت تو صورتم اخمش بیشتر شده بود و داشت به جلوي پاش نگاه میکرد . سکوتش رو دوست نداشتم .
ترجیح میدادم سرم داد بزنه .
بگه من به دردش نمی خورم .
بگه من لیاقتش
رو ندارم اما سکوت نکنه .
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem