✍پاسخ: وقتی «طلحه» و «زبیر» به همراه «عایشه» از مکه به سمت بصره در حال حرکت بودند، لشگر جمل به آبگاه «حوأب» رسید. «حوأب» نام منطقه ای است که تقریبا مابین مکه و بصره قرار دارد. سپس سگ های حوأب بر عایشه پارس کردند. عایشه به محمد بن طلحه گفت : 📋《مَا يُقَالُ لِهَذَا الْمَاءِ الَّذِي نَحْنُ بِهِ؟》 ♦️اسم این آبگاه چیست؟ محمّد گفت : اینجا حوأب است! عایشه در این هنگام گفت : 📋《إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ! رُدُّونِي! رُدُّونِي!》 ♦️مرا برگردانید! مرا برگردانید! محمّد دلیلش را پرسید. عایشه گفت : از رسول خدا(ع) شنیدم که به زنان خود می فرمود : 📋《أَيَّتُكُنَّ يَنْبَحُهَا كِلابُ الْحَوْأَبِ؟》 ♦️سگهای حواب بر کدام یک از شما پارس خواهد کرد؟(۱) و در نقلی دیگر؛ رسول اکرم(ص) می فرمود : 📋《إِنَّ إِحْدَاكُنَّ تَنْبَحُهَا كِلاَبُ اَلْحَوْأَبِ، فِي اَلتَّوَجُّهِ إِلَى قِتَالِ وَصِيِّي، عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)》 ♦️همانا روزی سگهای «حوأب» به یکی از شما زنان پارس می کند، در حالی که شما عازم جنگ با وصی من علی بن ابی طالب(ع) هستید!(۲) در این هنگام عایشه تصمیم به بازگشت گرفت که عبدالله بن زبیر سراسیمه خود را نزد عایشه[که خاله او محسوب می شد] رساند. عبدالله گفت : 📋《كَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ هَذَا الْمَاءَ الْحَوْأَبُ! وَجَاءَ بِخَمْسِينَ مِنْ بَنِي عَامِرٍ فَشَهِدُوا وَحَلَفُوا عَلَى صِدْقِ عَبْدِ الله》 ♦️کسی که گمان کرده اینجا حواب است دروغ می گوید و سپس عبدالله پنجاه نفر از اعراب بنی عامر را آورد و آنان به دروغ سوگند یاد کردند که اینجا حوأب نیست! و بر صدق دروغ آلود عبدالله قسم دروغ خوردند.(۳) و به نقل شیخ صدوق؛ 📋《فَكَانَتْ أَوَّلَ شَهَادَةٍ شُهِدَ بِهَا فِي اَلْإِسْلاَمِ بِالزُّورِ》 ♦️این سخن نخستین گواهی است که در اسلام به دروغ گفته شد.(۴) 📚منابع: ۱)۳)أنساب الأشراف بلاذری، ج۲، ص۲۲۴ ۲)۴)من لا يحضره الفقيه شیخ صدوق، ج۳، ص۷۴   @TarikhEslam