🔸شیخ حلبی و توهین به فلاسفه؛ 🔹شیخ محمود حلبی شاگرد اصلی و وارث علمی و معنوی آیةالله میرزا مهدی اصفهانی است که تقریرات سالها تدریس میرزا را تدوین کرده و به امضای استاد رسانده است. شیخ اسماعیل غروی فرزند میرزا می گوید: مهم ترین شاگردان میرزا، محمود حلبی بود. سه کتاب داشت: حجیه القرآن، معارف الهیه و بحثی پیرامون نظام تشریع. تمام نوشته های ایشان را مرحوم والدم میرزا مهدی اصفهانی دیده بود. گاهی فقط یک کلمه از کتاب را خط زده و تصحیح کرده است. خود شیخ محمود حلبی می گفت: «نوشته هایم را برای تصحیح شب جمعه به میرزا می دادم و صبح شنبه آنها را به من تحویل می داد.» 🔸این تقریرات البته به مذاق برخی دیگر از شاگردان میرزا خوش نیامده و ترجیح داده اند آن را مسکوت بگذارند و چهره دلخواه خود را از میرزا ارائه دهند. 🔹هرچند آنچه امثال استاد حکیمی از میرزا و مکتب تفکیک ارائه کرده اند چهره ای روتوش شده و نسبتا معقول است، اما با وجود آثار مکتوب میرزا و شاگردش حلبی نمی توان عقائد عقل ستیزانه آنها و بیان توهین آمیزشان نسبت به حکما و عرفا را پنهان یا توجیه کرد، و باید مکتب تفکیک تعریف شده به وسیله استاد حکیمی را تأسیس خود ایشان دانست، نه میرزای اصفهانی و وارث فکری و معنوی او شیخ محمود حلبی. 🔸شیخ حلبی در حدود 50 سال قبل در مسجد سید اصفهان مباحثی در قالب سخنرانی ارائه کرده که 9 جلسه آن از نوار پیاده شده و تحت عنوان «مجالس توحید فطری» به وسیله محمد رضا باقی اصفهانی تدوین و در سال 1381 منتشر شده است. 🔹حلبی در این مباحث ضمن تاکید فراوان بر لزوم تعطیل کردن عقل و فرو رفتن در عالم خلأ و لافکری تعابیر موهن و بی ادبانه ای نسبت به حکما و عرفا بیان داشته که نمونه هایی از آن را در ذیل می آوریم. آنچه نقل می شود مؤید صحت مطالبی است که از بیان توهین آمیز میرزای اصفهانی نسبت به حکما و عرفا نقل شده است. 🔸حلبی در منبر مسجد سید اصفهان می گوید: 🔹«ببینید که فلاسفه بشری چه کرده اند؟! این مورچه هایی که واقعا مورچه اند! مثل مورچه وزوز می کنند. حضرت می فرمایند اگر به مورچه بگویی که خدای تو چیست و کیست؟ او خیال می کند که خدا یک مورچه بزرگی است که شاخ های بزرگتر دارد... مورچه خیلی قوی است، دزد عجیبی نیز هست، مورچه ها دزدهایی هستند که دست به دست هم داده اند و متحد هستند... حکمای نافهم ما هم همینطور هستند. 🔸آقایان طلاب! آخرین مبجثی که در فلسفه شرق رسمی شده است... فلسفه ملا صدرای شیرازی است... او به خیال خودش فلسفه را تمام کرده است. آخرین بحث و فکر فلسفه این است که وجود حقیقت مشککه ای است که دارای مراتب است... عینا گفتار فلسفه مانند گفتار همان مورچه ها است. 🔹این خدا نیست، آنها اشتباه کرده اند.. خدا خارج از بحث فلاسفه است. خدا خارج از عقل و فکر و فهم فلاسفه و عرفا است.. حالا بیچاره های دیگر را نگاه کن. بچه های علقه مضغه که هنوز از شکم مادر طبیعت بیرون نیامده و هنوز از ماده خارج نشده اند می خواهند درباره خدا بحث کنند. بچه برو دماغت را پاک کن. برو مسیو، برو ای بزرگ استاد کرسی کمبریج، برو دهنت را پاک کن، تو هنوز علقه مضغه هستی.. خدا بحث بردار و فحص بردار نیست. (مجالس توحید فطری ص 53 -49). 🔸تمام فلاسفه اشتباه کردند.. این حرفهای فلاسفه تماما یاوه است. دیده عقل نمی تواند خدا را ببیند. ای کور، تو که کور هستی... فیلسوف چه حقی دارد که بگوید علم خدا آیا به صور است؟ آیا حضوری است؟... تو چه می فهمی؟ بچه برو نخود کشمش بخور، بچه تو را چه به این کارها؟ به ابوعلی سینا و بزرگتر از او می گویم... تو چه می فهمی که خدا چیست؟ تو باید فکر را رها کنی. (همان ص 88 - 86). 🆔 @bazmeghodsian 🆔 @hojjatiye