🔻بازسازی‌های درونی در جبهۀ تبیین-۲ 🖊 مهدی جمشیدی ۴. نکتۀ دیگر این‌که در جریان گفتگوهای مردمی و اجتماعی دریافتم اشکال‌ها و شبهه‌هایی که بخشی از روحانیت در همین چند ماه گذشته دربارۀ حجاب بیان کردند از زبان مردم، تکرار می‌شود، از قبیل اینکه حجاب در زمان ائمه، اجباری نبوده است، یا حجاب، خاص زنان مؤمنان هست، و... . در حقیقت، بخشی از روحانیت به «نیروی مولّد سکولاریسم» تبدیل شده است و در کنار روشنفکری سکولار، در حال ایفای نقش هم‌افزا است. به‌خصوص دربارۀ مسأله‌های دینی، سکولارهای حوزوی می‌توانند با شواهد و دلایل شبه‌دینی، ذهن عوام را نسبت به دین، دچار تحریف کنند. یکی از دلایل متزلزل‌شدن مقولۀ حجاب در جامعه، دست‌کم از نظر فکری و معرفتی، همین بخش از روحانیت هستند. این بخش، مانند خوره به جان دین افتاده و ذره‌ذره، در حال فرسودن ارزش‌های دینی به نفع سکولاریسم هست؛ چنان‌که داغ‌تر و آتشین‌تر از جریان روشنفکری سکولار، روند سکولاریسم را توجیه و نظری می‌کند و از آنجا که جامۀ دین نیز بر تن دارد، کار را بر ما دشوار کرده است. این در حالی است که بخش دیگر روحانیت، اغلب در حاشیه و اهل سکوت هستند. ۵. شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فاعلیت ندارد، در قدرت، مرکزنشین است و در جامعه، شبیه حاشیۀ زائد. نیست و هست. بزرگ‌ترین نزاع بر سر سبک زندگی (حجاب) در این هشت ماه رخ داد، اما دریغ از حرارت و حرکتی از سوی شورا. هزینه‌ها، نصیب نیروی میدانی می‌شود، و شورانشینان عالی‌مقام، آرام و آسوده‌اند. «آرمان» و «روح‌الله» در کف خیابان، جان دادند و در خون غلتیدند، اما دریغ از فریادی که از این «جمع محافظه‌کار» شنیده شود. باید یقۀ غیرت چاک می‌دادند. انقلاب به شورا نیاز دارد ولی «شورای انقلابی» نه «شورای انفعالی». هر چند همۀ اعضا یکسان نیستند، اما فضای غالب، سکوت و بی‌زبانی و هراس و محافظه‌کاری است. شورا، خودش بیمار است؛ سال‌هاست. ذهن‌شان جولان‌گاه «معادلات محافظه‌کارانه» است. حس کرده‌اند دچار «بن‌بست» شدیم. اگر «ماهیانه»، شورای انقلاب فرهنگی به چالش کشیده بشود که چه می‌کند و چه طرحی دارد و ده‌ها سوال دیگر، شاهد این وضع نمی‌بودیم. کسی نمی‌پرسید طرح فرهنگی شورای انقلاب فرهنگی کجاست؟! چرا پاسخگو نیست؟ چرا شفاف‌سازی نمی‌کند؟ می‌گوییم تقدم کار فرهنگی، و می‌گوییم تقدم نهی‌ازمنکر به مسئولان، اما شورای انقلاب فرهنگی را فراموش کرده‌ایم. سرچشمه اینجاست. چرا پذیرفته‌ایم که شورا باید صوری و خنثی باشد؛ هست اما نباید باشد. تحول را از همین نقطه آغاز کنیم.‌؛ پاسخ بخواهیم و هزینه مسئولیت را بالا ببریم. چیزی که ما از جلسات شورا می‌شنویم «تعداد جلسات‌شان» است؛ جلسات بسته، محفلی، ناگفتمانی و ... . ضروری است گزارشی از «کارنامۀ عملکرد فردی اعضای شورا» در هشت ماه گذشته، تهیه و منتشر بشود تا آشکار شود که چه کرده‌اند. به نظرم از «اعضای حقیقی» شروع کنیم؛ یک به یک. معنی «مردم‌سالاری دینی» چیست؟! شعار و تعارف است؟! فقط انتخاباتی است؟! خیر! ما «حق» و «تکلیف» داریم که بر قدرت، نظارت کنیم و پاسخ بخواهیم. جبهۀ فکری انقلاب، بسیج و تجهیز بشود برای حساب‌رسی انقلابی از «شورای خاموشان بی‌خطر». ۶. لازمۀ حلقۀ‌ میانی، جمعی هم‌اندیش و هم‌نظر است. افسوس که آفت اختلاف، در تاروپود ما نفوذ کرده است. عده‌ای چریک تنها و بی‌ادعا، در میدانند و تیر و ترکش دشنام و ترور شخصیت به جان می‌خرند. وقتی به صورت طبیعی، حلقۀ میانی تشکیل نشده و شمشیری از نیام برنیامده، یعنی گرهی وجود دارد. چه کسی باید علاج کند؟! «پدر معنوی» نداریم. مصباح که پَر کشید. رحیم‌پور و کچویان و ... پدری کنند برای جماعت اندک دهه شصتی و هفتادی که پرچم تبیین فکری و تولید اجتماعی را نگاه داشته‌اند. نسل پیشین ما کجایند؟! و صدالبته حوزه. از هر جا قطع امید کنیم از بزرگان حوزه نمی‌توان برید. اینان همه تاریخ ما هستند؛ هویت‌ند. چرا خاموش نشستند؟! مشروطه را از یاد برده‌اند یا انقلاب را؟! صد شکر که عامه مردم، دیانت فطری و هویتی دارند و گوش‌شان به زبان جریان روشنفکری، بدهکار نیست، وگرنه بیش از اینها از دست داده بودیم. تعلقات دینی خود مردم، نجات‌بخش‌شان بوده، نه آنچنان فاعلیت نیروها. کم‌فروشی کرده‌ایم. رشدها و رویش‌ها را باید دید و ستود، اما در نسبت با خلاء‌های بزرگ و نیازهای فوری باید چاره‌اندیشی کرد. یک جبهۀ وسیع، روبروی ماست که با تمامیت تمدنش به جنگ روایتی و نزاع معنایی آمده است. به‌قطع باید چاره‌ای دیگری برای این رویارویی تاریخی و تمدنی اندیشید. کار و کنش ما با حجم تهاجم و تعدی دشمن، تناسب ندارد.‌ https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi