هفتهٔ جاری را در استراحت دادیم به همدیگر تا مقرری‌های احیانا عقب‌افتاده‌مان را برسانیم. البته من موافق نبودم اما خب اتوبوس جادوییِ ، راننده ندارد. در واقع ۳۴ راننده دارد. لذا در میانهٔ جاده تصمیم گرفتیم بزنیم بغل و به عیش و عشرت بپردازیم و از شنبه مجددا شروع کنیم. نه از آن شنبه‌های چاخانکی! از آن واقعی‌هاش... که سه‌کتابی‌های واقعی‌ترین ندیده‌هایی هستند که من تا به حال دیده‌ایم! از همین رو، این هفته نداریم و از هفتهٔ آینده ادامه خواهیم داد! (به قول خانوم سیمین)، بعدالتحریر: (به قول آقای جلال)، چقدر وراجی کردم! @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف