🔴مواجه امیرالمؤمنین با مردم ایران در مسیر جنگ صفین علی را از زبان خودش بخوانیم هنگامی که به شهر انبار رسیدیم دهقانان آنجا از اسب ها پایین آمدند و با دویدن و مراسم خاصی به استقبال ما آمدند و هدایایی را به ما تقدیم کردند از آنها پرسیدم این چهارپایان که با خود آورده‌اید برای چیست و از اینکه پیاده شده‌اید و می‌دوید چه قصدی دارید گفتند این مراسمی که برگزار کردیم سنت ماست(درمقابل شاهان ساسانی) که با اجرای آن به بزرگان و زمامداران‌مان احترام می‌گذاریم. این چهار پایان نیز هدایای ما به شماست البته برای شما مسلمانان غذا هم آماده کرده‌ایم، برای چهارپایان‌تان علوفه بسیار فراهم ساختیم. به آنها گفتم اینکه می‌گویید سنت شماست که به زمامداران‌تان اینگونه احترام بگذارید به خدا سوگند این دویدن شما برای بزرگان‌تان هیچ سودی ندارد فقط شما خودتان را به زحمت می‌اندازید دیگر چنین نکنید اما این چهارپایانی که برای ما هدیه آورده اید اگر دوست دارید ما آنها را از شما قبول کنیم آنها را به حساب مالیات شما می پذیریم اما غذایی که برای ما تهیه کرده‌اید به‌شرط آنکه بهای آنرا بپردازیم، قبول می‌کنیم. گفتند ای امیرالمومنین ما آن را قیمت گذاری میکنیم و سپس بهایش را خواهیم گفت. گفتم اگر بهایش را معلوم نکنید ما به همان آذوقه ای که خود داریم اکتفا می کنیم. گفتند ای امیرالمؤمنین ما آشنایان و دوستانی از اعراب داریم، آیا از اینکه به ایشان هدیه دهیم یا آنان را از این که چیزی از ما بپذیرند منع می‌فرمایید؟ گفتم همه‌ی اعراب دوستان شما هستند اما برای هیچ مسلمانی شایسته نیست که هدایای سنگین شما را بپذیرد اگر هم کسی چیزی از شما به زور غصب کند به ما اطلاع دهید. گفتند ای امیرالمؤمنین ما دوست داریم که هدیه ما را بپذیرید گفتم آفرین بر شما ولی وضع ما بهتر از شماست و به آن نیازی نداریم. 📚کتاب استاد محمدیان @hosein_darabi