بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ اصلاً بدون عشق مگر می شود... دمی؟ عشقی که برده است دل از اهل عالمی بی شک کنار او، همه جا بین روضه ای بی شک بدون او، همه جا در جهنمی @hosenih در رگ رگم حرارت این عشق جاری است ای عشق!خود بگو که چه ای؟ بس که مبهمی! یک دم نشستی و دلم از قید ها بُرید اصلاً گمان کنم تو جنونی دمادمی ای نام نامی تو گواراترین غزل! بی شک تویی که وِرد لبِ اسم اعظمی عیسی اگر که مُرده کند زنده، فضل توست اکسیر نابِ هر دم عیسی بن مریمی زهراست مادر تو و حیدر پدر، حسین! با این حساب "اشرف اولاد آدمی" من ظلمتم، من آتشم و گرم تاب و تب اما تو آفتاب شبانگاه مُظلمی گوش کسی به حرف دلم ، دل نمی دهد تنها تویی که با دل دیوانه مَحرَمی جز گریه بر تو، آب نکردم طلب حسین! چشمم نخواست غیرِ همین اشک همدمی @hosenih هرگز ثواب آن به صد عابد نمی دهم بر گونه ام اگر بنشانند شبنمی بی شک اسیر کُنج نگاه تو می شود بر ارمنی رسد ز یَم تو اگر نَمی ما را ز گردش دو نگاهت عبور ده! منت گذار بر سر ما نوکران کمی ما توبه کرده ایم ز هرچه به سوی تو از هرچه ماتأخّر و هر ماتقدّمی در حلقه ای به دور تو، مابین عاشقان در روضه ام، نباشم اگر هم مُحرّمی بادا مصیبت تو نصیب دلم که هیچ در پیش ماتم تو نماند دگر غمی در کربلا مگر چه خبر بود یا حسین!؟ در سینه اش نهفته چه اندوه اعظمی؟ زیر گلویت آه! چه گلبوسه ها نکاشت! گلزار بوسه های نبیّ مُکرَّمی! گفتم گلو! گریه طفلت بلند بود... ای کاش می رسید به لبهاش مرهَمی یک سو خجل نشسته به خون بود پیکری یک سو هم آبرو و دوتادست و پرچمی بگذار تا "ز شرح اشارات بگذریم" آن جامه بُرد و آن دگری بُرد خاتمی آن اهل نارهای به مکر اهل دین، تو را دَرهَم نموده اند به دینار و دِرهمی @hosenih افتاده بود مصحف سی پاره بر زمین چه سوره های بی سر و آیات محکمی! بگذار بگذریم که زینب چه دیده بود یا مادری که آمد با قامت خَمی... ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e