بهار، با تو بهار است، بی‌تو پاییز است بدون روی تو این روز و شب غم‌انگیز است تو حالِ خوب دلی یا محول الاحوال دلِ بدون حضورت ز غصه لبریز است تویی که گوشه‌نگاهت بلا بگرداند وگرنه خاک زمین بی رُخت بلاخیز است اگر کِشی تو ز دستان خالی‌ام دامن برای روز قیامت چه دست آویز است؟ صدا بزن تو مرا وقت مُردنم مولا که گوش عاشقتان وقت مرگ هم تیز است اگر که خیل جهانی شوند قربانی به راه همچو تویی، بی بها و ناچیز است تو در حجاز بخوان از شهید دشت عراق بخوان که لحن تو زان غصه اشک‌آمیز است ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e