گفته بودم که تورا یک روز پیدا می‌کنم باز می‌آیی و رویت را تماشا می‌کنم می‌شود نازم کنی؟ یک ذره نازم را بکش بعد در آغوش تو آرام لالا می‌کنم من‌ اگر خلخال پایم نیست آن را برده‌اند تو برایم هدیه خلخالی بخر پا می‌کنم این همه این‌ها مرا هرروز دعوا می‌کنند تو که هستی، شمر را امروز دعوا می‌کنم دست‌های زبرشان آنقدر خورده بر رخم پلک‌هایم را به زحمت پیش تو وا می‌کنم زجر گفته گریه کردی قید جانت را بزن بیخیال زجر، من کار خودم را می‌کنم! آن‌قدر با مشت می‌کوبم به لب‌های خودم تا خودم را آخرِ سر مثل بابا می‌کنم گریه‌ام را ریختم بر صورتت پاکش کنم صورتت را باز مثل قبل زیبا می‌کنم از یزید و دوستانش بگذر و حرفی نزن درد می‌گیرد سرم تا یاد آنها می‌کنم به عموجانم بگو حرف کنیزی شایعه‌ست هرچه مردم پشت من گفتند، حاشا می‌کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e