سابق از این مگر چه کسی دیده در جهان تابیدن و ظهور دو خورشید، هم‌زمان وقت نظر به صورت چون قرصِ ماهشان در پشت ابرِ شرم شود مخفی آسمان عون و محمد از همه فرماندهان سرند کِی داشت احتیاجِ بیان آنچه شد عیان؟ وقت هنرنماییِ زینب‌سرشت‌ها افتاد باز نام علی بر سر زبان وقتی‌که روی خاک بدن‌هایشان فتاد شد خیمه‌گاهْ سینه‌زن و شد دشت روضه‌خوان ازبس‌که نیزه بر تنشان بی‌امان زدند چون نیزهَزار شد بدن هر دو نوجوان تا که برادرش نشود شرمسار او زینب به خویش گفت که در خیمه‌ات بمان ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e