دگر ای دوست مرا در حرمت مَحرم کن رفتم از دست، نگاهی به دل من‌هم کن من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار التفاتی کن و این فاصله‌ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه‌ی ما فکر چشمان پُر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه‌کن سابق نیست پای بر دیده نِه و چشم مرا زمزم کن می‌رسد بوی تو اما خبری نیست زتو یوسفا چاره‌ی این شام پُر از ماتم کن کاش می‌شد که شبی خواب تو را می‌دیدم دوستم داری اگر، قلب مرا محکم کن دست و پا می‌زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و ناله‌ی پُر دردم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه‌ی گرم مرا تکیه‌گهِ پرچم کن * * همچنان ام بنین، سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e