نام او را بر زبان آور، حلاوت را ببین خاکبوس آستانش باش، عزت را ببین در جهانِ فانیِ ما نیست خیری بی حسین نان‌خورِ شاه شهیدان باش، برکت را ببین گر چه خیلی بی وفایی دید اما باز هم دستگیری می‌کند از ما، مروت را ببین معصیت می‌گیرد و خوبی به جایش می‌دهد در ازای قطره‌ی اشکی، تجارت را ببین راه من سوی تباهی بود، سوی او نبود ناگهان چشمم به پرچم خورد، قسمت را ببین نوکر عاصیِ او گر راهی دوزخ شود زود بانگی می‌رسد: برگرد حضرت را ببین در جهانی که همه از پشت خنجر می‌زنند سِیر در سینه‌زنانش کن رفاقت را ببین اینقدر دریا و دشت و کوه را زیبا مخوان در حریم او قدم بگذار جنت را ببین حُرِّ بی او را تصور کن هلاکت را نگر حُرِّ با او را تصور کن شهادت را ببین روز محشر که بیاید روضه‌خوانِ او خداست اشک‌ریزش مادرش زهراست، هیئت را ببین تحت امرش بود باران و برای جرعه‌ای منت از دشمن کشید اوج مصیبت را ببین روی محتاجان همیشه باز بود آغوش او نیزه‌ها را هم پذیرا شد، سخاوت را ببین ساربان با اینکه دیر آمد به دیدارش ولی دستِ پُر برگشت از مقتل، کرامت را ببین آه بعد از بوسه‌ی شمشیرها بر صورتش دخترش نشناخت بابا را، جراحت را ببین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e