ای لُعبَت فَرّخ رخِ فرخنده شمایل دل‌ها به تو مشتاق و روان‌ها به تو مایل افتاده‌ی تیر نگهت عارف و عامی دلداده‌ی چشم سیهت عالم و جاهل بر پای دل از سلسله‌ی موی تو زنجیر بر گردن جان از سر زلف تو سلاسل از جور غم هجر تو دست همه بر سر در خاکِ سر کوی تو پای همه در گِل در حلّ یکی عقده زموی تو بماندیم با اینکه نمودیم بسی حلّ مشاکل بگشا لب جان بخش که ما سنگ‌دلان را در نقطه‌ی موهوم شده مسئله مشکل مجموعه‌ی خوبی شده زآن گه که وجودت پُر گشته زمهر شه فرخنده خصایل مرآت جمال ازلی شبه پیمبر مصباح هدا، نور خدا، شمس قبایل مقتول نخستین زسلیل شه لولاک کآمد غم او ناسخ غم‌های اوایل فرزانه ذبیحی که به میدان محبت پیش از همه یاران شده در جستن قاتل محبوب خلیلی که نموده به ره حق یک مرتبه هفتاد و دو قربانی قابل از خویش تهی گشته و سرشار زمعشوق گردیده زجانْ دور و به جانان شده واصل بودی علیِ اکبرِ شاهِ شهدا را نور بصر و راحتِ جان و ثمر دل زآن رو شه دین گفت پس از وی که: نباشم ای راحت جان! بی تو به جان راغب و مایل در بحر جهان آل علی کشتی توحید مستمسک این فُلک بَرَد رَخت به ساحل ز انوار علی بن حسین بن علی شد از عرصه‌ی دل، ظلمت هر وسوسه زائل ✍مرحوم (محیط قمی) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e