ای کاش ببینیم همه ماه نهان را همراه طلوع تو شروع رمضان را   با تلخی اشک غمت افطار نمودیم از مأذنه هر بار شنیدیم اذان را   چندی‌ست که چشمان زمین بی تو ندیده‌ست از باد صبا آن نَفَس مُشک فشان را   قلبی که ز خاک کف پاهای تو دور است صد سال نخواهیم برایش ضربان را هرگاه که با تو به مناجات نشستیم یک بار هم احساس نکردیم زمان را   گیریم که از دیدن تو چشم بپوشیم آقای دل ما! چه کنیم این دلمان را؟  :: امسال رسیدیم که از سفره‌ی زینب بر دست گدایان بدهی لقمه‌ی نان را   خون‌گریه‌ی روز و شبت از غصه‌ی زینب باعث شده در کام بگیریم زبان را   برگرد که از کوفه نه، از کرب و بلا نه از شام بپرسی سبب قد کمان را ✍ ‏📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e