(غزلی دوازده بیتی سروده ۱۱ شاعر) ابر است، حائل است، تماشا نمی‌شوی خورشید من! ولی تو که حاشا نمی‌شوی سرمازده‌ست باغ جهان، ای بهار جان! صبحِ سپیدِ این شب یلدا نمی‌شوی ما فکر هر که‌ایم به غیر از تو، ای غریب! حق داری آشنای دل ما نمی‌شوی صحرانشین عالم امکان! بگو چرا مهمان خانه‌های دل ما نمی‌شوی؟ قربانی‌ام کنند به پیش قدوم تو کاش آن زمان که وارد کاشانه می‌شوی! الغوث‌های ما به تو دارند التجا پس مُستغاث می‌شوی‌ام یا نمی‌شوی؟ تاریکی فراق به امروز هم رسید ای روزگار شب‌زده! فردا نمی‌شوی؟ یک روز می‌رسد که بگویند او رسید ای روز جمعه! صدر خبرها نمی‌شوی؟ بی‌خود میان زشتی خود دست و پا مزن دنیای بی امام! تو زیبا نمی‌شوی یوسف! بدان که با همه‌ی دل‌ربایی‌ات هرگز شبیه یوسف زهرا نمی‌شوی هرگز وجود "غایب حاضر" شنیده‌ای؟ گفتم به شیخ، هم‌نظر ما نمی‌شوی؟ حُسن ختام شعرِ خدا! هر چه می‌کنم در وصف شاعرانه‌ی من جا نمی‌شوی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e