در بسته بود اما، در را کریم وا کرد از بس گدا بر این در، هرشب خدا خدا کرد با یاکریم و یارب، حاجت گرفت سائل از بس نشست اینجا، از بسکه پا به پا کرد مولا به عبد رو داد، تا بنده رو نگیرد بنده فقط جفا و، مولا فقط وفا کرد دست مرا گرفت و، با خود به خانه‌اش بُرد او این غریبه را هم، با خویش آشنا کرد رو راست باشم اصلاً، خیلی به ما بها داد بی قیمتیم و ما را، با اشک پُر بها کرد از او مدام دعوت، از ما نشد اجابت بی اعتنا شدیم و، او باز اعتنا کرد با او وفا نکردیم، او را صدا نکردیم با این وجود ما را، راهی به کربلا کرد ما را به هیأت آورد، بین رعیت آورد ارباب دید ما را، در را دوباره وا کرد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e