مثل عشاقی که هر‌ ساعت دم از "او" می‌زنند در حرم آیینه‌ها بانگ هوالهو می‌زنند روی یوسف‌ها کجا و روی سلطان رئوف از قضا این بار با هم دلبران مو می‌زنند بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب رومیان لبخند بر علم ارسطو می‌زنند در صف میزان، کبوترهای مشهد می‌رسند سنگ عفوت را به شاهین ترازو می‌زنند فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه‌ات نقشه‌ی قالیچه‌ها را طرح آهو می‌زنند وه چه تصویری‌ست هر شب آبشاران بهشت روبروی حوض گوهرشاد زانو می‌زنند هر سحر کوه گناهان را که می‌ریزد زمین خادمانت مثل کاه از صحن جارو می‌زنند خسته از درهای بسته دست‌های نا امید عاقبت بر پنجره فولاد تو رو می‌زنند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e