کمیت قافیه لنگ و زبان شاعر لال چرا که وصف امام است در قصیده محال صدای پای مسیحا حیات می‌بخشد به عشق او فوران کرده ذوقِ رو به زوال چه خوب جهل ندارد محلی از اعراب چه خوب از اینکه می‌آید جواب هر چه سؤال به حکمت کلمات امام خورده گره "کلام" و "فلسفه" و "منطق" و "اصول" و "رجال" ولو ولیِ خدا را به احتجاج کشی "ابوحنیفه" که باشی، نمی‌رسی به کمال ز "قال باقر علیه السلام" فهمیدم دمش به حوزه‌ی علمیه می‌دهد پر و بال رواست گر بنویسد جناب "شیخ صدوق" برای رحمت بی منتش دوباره "خصال" خلاصه‌ی غزل من به قول "شیخ اجل" بس است عشق گرانمایه‌ی محمد و آل دم حرم متحول شود دل سنگم چه شد مدینه‌ی من، ای محول الاحوال!؟ به دوش خود بکشم حسرت بقیعش را چه می‌شود که خدا روزی‌ام کند امسال ببار چشم که تنها به داد ما برسد میان قبر همین چند قطره اشک زلال به حشر لطمه زنانش چه آبرومندند فروختند ز داغش جمال را به جلال به آیه آیه‌ی قرآن قسم نمی‌آید به طفل بی سپر پنج ساله "قدّ هلال" غروب عصر دهم با دو چشم خود می‌دید تمام روضه‌ی مکشوفه را... برای مثال: کنار اهل حرم دید دست پُر برگشت حرامزاده‌ی ذی الجوشن از ته گودال ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e