اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
در گلوی تشنهاش وقتی عطش جان میگرفت رود از شرمندگی راه بیابان میگرفت او خودش باب الحوائج بود مانند عمو لب اگر آنروز تَر میکرد، باران میگرفت حیدر ششماهه بین گاهوار انگار داشت با تلظی کردن خود اذن میدان میگرفت باورم این است اگر او از میان خیمهگاه زودتر بیرون میآمد جنگ پایان میگرفت ✍
#مسعود_یوسف_پور
📝
#اشعار_آیینی_حسینیه
| عضو شوید👇 ↳
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e