💠 وحدت بر مدار حرکت ✍️ علی مهدیان 🔹بعضی از رفقا اشکال میکنند که چرا بیشتر نقدهایت به انقلابیون است؟ چرا وحدت شکنی میکنی؟ چه اینقدر تند و تیز نظرت را درباره «سوپرانقلابی های جناحی شده»، «انقلابی های رفیق باز»، «عدالتخواه های خوارجی» و غیره و غیره میگویی؟ 🔹 کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» مخاطبش متدینین و مومنین است و هدفش یک کلمه است: امتداد ایمان و عقیده مردم مومن تا صحنه عمل برای چه؟ برای «انقلاب» . اما «دیگری» این کتاب کیست؟ یعنی کتاب با کدام جریان درگیر است؟ با یک جریان دیگر از مومنین. با یک تقریر دیگر از دین و عقاید دینی. آنها را رسوا میکند. میکوبد. له میکند و در جبهه مقابل قرار میدهد. چرا؟ چرا آنها؟ ملاک سیدعلی جوان انقلابی در مرزبندی اش چه بود؟ چرا با چپ گرا ها مثلا به اندازه این تقریر سمی خوش خط و خال درگیر نمیشود؟ حتی جایی از کتاب ریشه مشکل ضد خدا ها را نیز به همین تقریر متحجر و این اسلام آمریکایی بر میگرداند. چرا؟ ملاک او چیست؟ 🔹شنیده اید میگویند مرحوم بهشتی خیلی اهل مدارا بود و مثلا شریعتی را تحمل میکرد ولی مرحوم مصباح یزدی نه، تحمل نمیکرد. چنانکه‌ در ماجرای مشایی هم همین سبک رفتار را از استاد مصباح عزیز دیدیم. من در ضرورت تبیین و روشنگری مرحوم مصباح و مرحوم مطهری الان نکته ای نمیگویم. اما دو نکته در نقد فهم رفقا از سبک مرحوم بهشتی دارم: اول این که نقد امام، در ماجرای شریعتی به منتقدین این نبود که اشتباه میگویند بلکه نقدش در مقام عمل و بحث «اصل و فرع» بود. چنانکه نقد رهبری هم به منتقدین مشایی و احمدی نژاد در دهه هشتاد، همین مساله «اصل و فرع» کردن بود. نکته دوم اینکه بهشتی اهل مدارا، چرا با جریان بنی صدر که سر کار بود مدارا نکرد؟ به این فکر کرده اید؟ 🔹ملاک در مقوله «به چشم آوردن وحدت» یا «صراحت در مرزبندی» چیست؟ همین «اصل و فرع»؟ خوب ملاک در اصل و فرع چیست؟ 🔹میدانستید مساله مرحوم بازرگان در کتاب «انقلاب ایران در دو حرکت»، «وحدت» انقلابیها بود که بعد انقلاب به هم خورد؟ میدانستید بعد از فتنه هشتاد و هشت سخن جریان رسوا شده خاتمی و فتنه سبز مقوله «وحدت» بود؟ میدانستید در جنگ صفین، سخن جبهه ای که قرآن سرنیزه کرد، «وحدت» بچه حزب اللهی ها حول اصول و محکمات دین و کتاب خدا یعنی وحدت بچه حزب اللهی ها حول اصول انقلاب نبوی بود؟ ✔️ متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN