مدال‌های برنز و قلاده‌های طلا ✍️عباس بابائی «امشب نهم دی ماه ۹۷ از بیت حضرت رهبری با بنده تماس گرفتند و پیام ایشان را به اطلاع بنده رساندند؛ حضرت آقا فرمودند: «دیشب مجدداً فیلم را از شبکه افق دیدم! آفرین آفرین آفرین دست شما درد نکند از قول من به بازیگران سلام برسانید.» این توئیت ابوالقاسم طالبی، کارگردان یکی از سیاسی‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای بعد از انقلاب است؛ «قلاده‌های طلا». فتنه‌ی ۸۸ سنگین‌ترین حادثه‌ای بود که غبار غلیظش خیلی از بزرگان حوزه و دانشگاه و هنر و ورزش و سیاست را به وادی تردید و حیرت کشاند تا جایی‌که عده‌ای از ایشان تاب نیاوردند و از قطار مبارک انقلاب پیاده شدند! هیمنه‌ی سنگین جهانی آن فتنه را فقط و فقط روشنگری‌های رهبر حکیم و به میدان آمدن مردم نجیب دفع کرد و الا چه بسیار بزرگانی از طیف‌های متعدد فکری و سیاسی که حامیان فتنه شدند یا خانه‌ی پُرَش ساکتان فتنه! متأسفانه تیرگی آن فتنه بعد از این همه سال هنوز ادامه دارد؛ چراکه باتوجه به فضای ناجوانمردانه‌ای که فتنه‌گران در همه‌ی ساحت‌ها از جمله ساحت هنر و رسانه ایجاد کرده بودند، روایت‌های درخوری انجام نشد؛ روایت‌هایی که بتواند به زوایای متعدد آن بپردازد. اما دردناک‌تر از عدم‌روایت‌ها، عدم‌حمایت‌های فراگیرِ جبهه‌ی انقلاب از معدود روایت‌های ارزشمند آن حادثه بود. دوسال بعد از فتنه، ابوالقاسم طالبی با تعدادی از بازیگرانی که تقریباً می‌دانستند حواشی این فیلم ممکن است سال‌ها رهای‌شان نکند، یکی از بهترین روایت‌ها از آن فتنه را رقم زدند که بارها تحسین رهبری انقلاب را به دنبال داشت؛ اما مع‌الاسف باید گفت عوامل فیلم جز مواردی بسیار معدود، هیچ تکریمی نشدند! دورشان را نگرفتیم! حمایت‌شان نکردیم! در تحریم‌های صنفی به دادشان نرسیدیم! هرچند طالبی در خط انقلاب ماند و گفت: «اگر بندبند استخوانهایم را جدا سازند و اگر سرم را بالای دار ببرند؛ اگر زنده‌زنده در آتش بسوزانندم، هرگز امان‌نامه‌ی لیبرالیسم را امضا نمی کنم و دست از اندیشه‌های نورانی امام‌خمینی و جانشین خلفش حضرت سید علی روحی فداه بر نمی‌دارم.» تکریم‌های بهنگام و چندباره‌ی رهبریِ فرزانه، طالبیِ‌عزیز و حواریونش را محکم وسط میدان نگه‌داشت تا از دل آن «یتیم‌خانه‌ی ایران» متولد شد، اما این خط واجب و مبارک زمانی به سرانجام می‌رسد که به عنوان وظیفه‌ای مکتبی و درخور برای حوزه و هیأت و مسجد و بسیج و جبهه‌ی انقلاب قلمداد شود و الا با «مدال‌های برنزینِ»کم‌رمق نمی‌توان به مبارزه‌ی «قلاده‌های طلا»ی چشم‌پرکن رفت و باید بسان اغتشاشات سال گذشته شاهد برگ‌ریزان دردناک اهالی هنر در خزان سرد غرب باشیم. هیچگاه برق چشمان «ابوالقاسم انقلابی» را آن‌هنگام که در مدرسه‌ی علمیه‌‌ای در مشهد مورد تقدیرِ طلاب قرار گرفت، از یاد نمی‌برم. راستی مدت‌هاست از آقای «حامد زمانی» خواننده‌ی حزب‌اللهیِ این چندسال خبری نیست! @HOWZAVIAN