🟢 در رثای اُستادعلی تقوی دهکلانی خوانده بودیم: مُعرِّف باید، اَجلی و اَعرف از مُعرَّف باشد؛ ولی آنقدر استاد جوادمحدثی، در آسمان ادبیات جهانِ اسلام خورشید است که ذکرِ جَلی افرادی مثل من در وصفش؛ زیره به کرمان بُردن است. کلام استاد؛ بس که ایجاز دارد؛ مخاطب در هر مقتضای حالی؛ شیفته تشبیهات بی‌نقصِ او می‌شود. ارسال مثل‌ها در جهاد تبیین را، نویسندگان باید با پیمودنِ گام به گام همراه قدمِ استاد؛ در تجربه نمایند. استعاره‌های بی‌نقص کلام استاد؛ ضمیرِ هر اهل مطالعه را، تصریح به بیداری می‌کند. کنایه‌های نابِ سخنِ استاد، بلیغ‌تر از تصریحاتِ دیگر نوشته‌هاست. بس که استاد شیرین سخن می‌گوید، در کتابهایش، نه اطناب ممل، تصوُّر می‌‌شود و نه ایجاز مُخل تصدیق... صنعت ادبی در کلام استاد، چینشی بی‌نقص دارند و جملگی را، در تفهیمِ احسن القَصَص، رقم می‌زنند. از فرهنگ عاشورا، چیزی جا نمانده در کلام استاد؛ بس که زیبا نوشته فرهنگ غدیر را اگر عاشقی، هوای کوی سیدالکریم نماید؛ قطعا باید نگین ری استادمحدثی را تورُّق نماید. بس که شیوه‌ها و روش‌ها را به شیوایی بیان می‌نماید؛ هیچ محققی در آغاز پژوهش، بی‌نیاز از مسلک استاد نیست. چه کنم قصه استاد زیاد است بس که کمالاتش بسیاره... پس به بهانه کلامی که قَلَّ و دلَّ از حریم مُقدَّس شرح حال محدثی فاصله می‌گیرم. @HOWZAVIAN