#طنر 😊 در فرو دست انگار سنگ-پشتی میخورد آب
✍ س. رستمی
روزی دو مرغابی با سنگ پشتی در کنار آبگیری روزگار به سر می بردند. از قضا آب آبگیر رو به کاستی نهاد. مرغابیها به سنگ پشت گفتند: ما را مصاحبت با آب لازم است که مرغابی هستیم نه مرخاکی. باربندیل را جمع کن به شمال شویم. که شمال مرغ عزای و عروسی است.
سنگ پشت گفت: ای همدلان اگرچه غم فراق سنگین است و دل من غمگین. اما همراهی با شما مرا نشاید به همین یک چکه آب ته برکه، قسم جای همرهی قبلی درد میکند و آن خاطرات شمال محال باشد کز یادم برود.
مرغابیها گفتند: ای رفیق شفیق، ما را دوری تو صعب است. پاشو خودتو لوس نکن چیزیت نشد حالا! علت سقوط بای دیفالت، خطای انسانی بود، بأی نحو کان.
سنگ پشت گفت: مر آگه نیستید کرونا اپیدمی گشته و از کشته پشته ساخته. من نیز به کمپین در خانه بمانیم پیوسته، میخواهم فرت و فرت لایو دو طرفه داشته باشم و از خود حرفهای قلمبه سلمبه درکنم که شاخان گفتهاند: چون به قرنطینه اندر گشتی بر لایو مداومت کن، بسی حال میدهد.
مرغابیها گفتند: ای که یک وجب روغن بنفشه در حلقت باید، اینچنین چاخان گفتن نشاید. لایو دو طرفه را کسی باید که بک گراند کتابخانه دارد. فی الحال در این پیت حلبی که به جای مسکن فقید بر خود بستی چطور کتابخانه داری؟
سنگ پشت گفت: فضول را بردند جهنم پرسید صدی چند میسوزاند؟ ای عزیزان! و ای جیگران همیشگی! ای عشقا! نمیشه من نیام؟! دیر زمانی است از برای پند و اندرز اخلاقی این جماعت کتلت میگردم. گواه من همین پیت حلبی که به پشت بستهام. اکنون نام پروفایلم را پیت پشت نهادهام.
مرغابیها گفتند: اینبار املت شو! سوسول! و هار هار خندهها کردند.
سنگ پشت را این سخن خوش نیامد و به درون خانه خزید گفت: بلاک اند ریپورت تا روز قیامت.
مرغابیها با خود گفتند: وی را از آغاز آپشن اخلاق نصب نبود. ورنه دندان بر جگر نهادن، به ز جواب دادن و شتک گشتن.
حکما گفتهاند ریپلای بر کامنت ابلهان نشاید، مر آنکه به خرقه بلاهت درآید.
پس غوکی در آن حوالی میجهید، زبان وی به چوبی بستند و چوب بر منقار گرفته و به سوی شمال تیکاف نمودند. چون پلاک بومی نبودند به جاده خاکی در آمدند، شکار گشته و مردمان با آنها جوج زعفرانی ساختند با گوجه کباب.
اما پیتپشت نیک رآی ببخشید سنگ پشت نیک رآی، شیر فلکه آب آبگیر را باز نموده و برای خویشتن خویش، دریاچه ساخت و در آن شالاپ شلوپها کرد و فرمود: خوشا قرنطینه و حال و حولش!
@namaakkdon
#کرونا
#اینستاگرام
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian