🔴 نویسندگان ایران و باخت فرهنگی 🔸من سال‌هاست با نویسندگان این ملت محشورم و با خیلی‌ها نشسته‌ام وساعت‌ها و روزها حرف زده‌ام. شاید اگر بخواهم مهم‌ترین ویژگی نویسندگان ایران را در یک جمله به زبان بیاورم، وجه "منتقد بودن" آنان است. آنان دائم در حال نقد فرهنگ و مردم و حکومتند، و برای همه‌کس و همه‌چیز ایده دارند؛ از صدر تا ذیل! کوتاه بیا هم نیستند. بر کرسی حق و حقیقت نشسته‌اند و عالم و آدم را جاهل و معطل می‌دانند و بی‌وقفه می‌نوازندشان با کلامی بُرّنده. 🔹بله؛ آنان حق دارند. و چه کسی است در میان ما که کارش بی‌عیب و ایراد و کاستی باشد. ولی این تمام ماجرا نیست. ما در این مملکت و در این چهل سال عمر خود لااقل دیده‌ایم که مثلا وضعیت جاده‌ها از کجا به کجا رسیده. دیده‌ایم که وضعیت امنیت‌مان چقدر متحول شده. دیده‌ایم که خدمات اجتماعی چه تحول بزرگی از سر گذرانده‌اند. و دیده‌ایم که بهداشت و درمان و آموزش و ارتباطات و... چقدر هول آور رشد کرده‌اند. حال سوال اینجاست؛ آیا نویسندگان ایران در طول این صد سال _و نه فقط چهل سال_ کار خودشان را درست و بقاعده انجام داده‌اند؟ آیا آنان وظیفه‌ی حفاظت از فکر و بنیان‌های فرهنگی ملت و کشورشان را به جاآورده‌اند؟ و آیا تلاشی برای جبران اشتباهات مهلک خود در واگذاری زمین بازی به بیگانگان کرده‌اند؟ 🔸واقعیت این است که اگر سری به بازار کتاب، بخصوص در دو حوزه‌ی ادبیات و فلسفه بزنید، خواهید دید که ما در آنجا به چه روز فلاکت‌باری افتاده‌ایم. کار کاملا از دست رفته و جز چند بارقه‌ی خرد اثری از آتش شعله‌ور ادب فارسی باقی نمانده. بله، این وضعیت حاصل کار نویسندگان ایران است که آنقدر سرگرم نقد و انکار فعالین سیاست و اقتصاد و اجتماع بوده‌اند که از زمین بازی خود غافل افتادند و شد آن‌چه نباید می‌شد. و جالب این‌که مرغ فرهیختگان ما همچنان یک‌پا دارد و عیب و ایراد بی‌چون‌وچرا از دیگری است، و آنان منزه‌ترین زاده‌های آدمی هستند بی‌هیچ قصوری در رخ نمودن وضعیت امروز فرهنگ کشور. 🔹نخیر؛ بازی را اتفاقا ما باخته‌ایم! و کار از دست ما رها شده است، و نه غیر ما. اگرچه می‌دانم که بهانه‌های قدرتمندی همچون سانسور و نبود آزادی بیان و محدودیت‌ها تا هنوز زنده‌اند... اما کجاست اهل عملی که در این میان، و علیرغم هر مشکلی که ناحقش می‌داند، به مسئولیت خود فکر کند؟ ✍علی اصغر عزتی پاک https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6