☑️ صلح امام حسن(ع) با معاویه در کلام رهبری معاویه بـاهوش شـیطنت آمیز، اهریمن وار، دست بسوي احکـام دین دراز کرده بود و آن را دسـتخوش تحریف و تباهی قرار داده بود و کاروان زنـدگی مردم را بسوي جاهلیت و لااُبالی گري و دین ناباوري منحرف ساخته بود و به تعقیب منظور اصلی خود یعنی جلب سود مادّي وحفظ امتیازات طبقاتی پرداخته بود. در حالی که توده ي مردم از این همه، بی خبر بودند. این وضـع مـوجب سرکشـی وطغیـان معـاویه شـد و تصـمیم او را بر اجراي توطئه هـاي بانـد اموي راسـخ سـاخت وحسن بن علی و برادرش حسـین را دسـیسه ي شـیطنت آمیز معاویه در برابر خطري مهیب قرار داد که اسـلام را بنام اسـلام تهدید می کرد وخاموش سـاختن نـورحقیقـت را- بنـام حقیقـت -کمر می بست. آن دو امـام بزرگـوار براي دفـع این خطر دو راه بیش نداشـتند: مقـاومت یا مسالمت آنها دیدند که مقاومت در نوبت حسن بن علی به نابودي جبهه ي مدافع دین و راهنما بخدا و راه راست، منتهی می گردد. چه، اگر در آن روزحسن بن علی، خود و بنی هاشم و یاوران ایشان را به خطر می افکند و آنان را با قُواي نیرومند و مجهز معاویه روبرو می سـاخت و همچون برادرش حسـین(ع) در روز عـاشورا بر فـداکاري وجانبـازي همّت می گماشت، بی شک جنگ، با نابودي تمـامی افراد این جبهه پایان می یافت و بانـد اموي بدینوسـیله به پیروزي درخشانی که بـدون این، در دسترسـش نبوده و فکرش را هم نمی کرد - نائل می گشت. چه پس از نابودي این جبهه، میدان براي معاویه خالی و بی رقیب می ماند و امکان همه گونه ترکتازي وجولان می یافت و در نتیجه، امام حسن(ع) به همان سرانجامی که سخت از آن پرهیز داشت دچار می گشت و فداکاري و جانبازي او نیز در آراء عمومی بجز اعتراض و ایراد اثري بجاي نمی گذاشت. این بود که امام حسن(ع) احساس کرد باید معاویه را در گردن کشـی و گسـتاخیش آزاد بگذارد و او را بوسیله قدرتی که بدستش افتاده در معرض آزمـایش عموم بگـذارد. بـا اینحـال در قرار داد صـلح از او تعهـد گرفت که در روش خود و یاران و هوادارانش ازکتاب خدا و سـنّت تخطّی نکند، شـیعیان را درشمار امویان بگناهی نگیرد، شیعیان از همه ي مزایا وحقوقی که دیگران از آن بهره مندند، برخوردار باشـند و شـرط دیگري که امـام حسن(ع) خود می دانست معـاویه به هیچیـک از آنهـا وفـا نخواهـدکرد وخلاف آن را بجای خواهد آورد. این زمینه اي بود که امام حسن(ع) براي برداشـتن نقاب ازچهره ي زشت امویان و زدودن لعاب رنگینی که معاویه بر روي خود کشـیده بود، فراهم سـاخت وکـاري کرد که معـاویه و دیگر قهرمانـان (بانـداموي) بـا همـان واقعیّت جاهلی و با همان دلهاي بیگانه از روح اسـلام وسینه هاي پرکینه ئی که لطفها و محبتهاي اسلام سرموئی ازکین هاي بدر وحنین را از آن نزد دوره بود، به مردم معرّفی شوند. 🔗 روزنوشت‌های یک طلبه @HOWZAVIAN