#نثرانه
🔆
گاهی دلم تنگ میشود...
✍️
فاطمه میری
گاهی دلم تنگ میشود. دلم تنگ میشود برای جایی که تا به حال ندیدمش. اما دلتنگ میشوم گویی هزار سال در آن زیستهام و درآن رشد کردهام.
دلم برای بخارا تنگ میشود. گاهی دلم سراغ سمرقند را میگیرد، انگار این قند پارسی ندیده هم در دهان حلاوت ایجاد میکند.
دلم برای مرو تنگ میشود. وقتی که کاروان امام رضا(علیهالسلام) به آنجا میرسد. انگار صدای هلهلهی مردم کوچه بازار مرو در گوشم میپیچد. دلم برای هرات تنگ میشود. دلم برای مسجد جامع آن بیشتر میتپد، مسجدی که گوهرشاد دستور ساخت میدهد. دلم برای ولایت نیمروز تنگ میشود بیآنکه دیده باشم.
دلم برای عروس خیلج فارس تنگ میشود. دلم میخواهد در خیابانهای منامه راه بروم وشعر حماسی بخوانم. دلم میخواهد شب در گوشهای از روضهی هیاتهای منامه بنشینم و با روضهی فارسی آرام شوم.
دلم برای هُرم گرمای خیلج فارس تنگ میشود، وقتی که ماهی گیران کنار جزیره آریانا و زرکوه خسته از کار، تنی به آب میزنند.
دلم برای تیسفون تنگ میشود وقتی کنار رود دجله درخیالم، آثار باقی مانده از اعصار گوناگون را حس میکنم.
دلم برای بیت المقدس تنگ میشود. دلم میخواهد نماز را در قبه الصخره بخوانم.
به زیارت ابراهیم خلیل بروم. به نخل محلِ تولد عیسی مسیح سری بزنم.
دستم را به دیوار بُراق بگیرم در وادی مقدس سینا در دل، کنار موسی نبیالله حرکت کنم.
✔️ دلم برای همه اینها که ندیدهام تنگ میشود؛ اما عجیب دلم هوای کوچه بنی هاشم را کرده. دلم برای مدینه تنگ میشود. دلم میخواهد گوشهای از این کوچه خانهای داشته باشم و صدای اذان حرم رسولالله را بشونم. وضو بگیرم و چادر سر کنم و هنوز پشت کفش ور نچیده، خودم را به حرم برسانم. دستانم را قفل ضریح کنم و پای دلم را زنجیر منبر. دلم میخواهد در کوچه بنیهاشم روضه بخوانم، دلم میخواهد در کوچه بمیرم. دلم میخواهد از غربت فاطمه(س) و علی(ع) هزار بار بمیرم.
گاهی دلم تنگ میشود. دلم تنگ میشود برای جایی که تا به حال ندیدمش. اما دلتنگ میشوم گویی هزار سال در آن زیستهام...
راستی فاطمیه نزدیک است...
#فاطمیه
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN