💠 زندگی را از هر خَسی خواستگاری نکنید یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زَر ناسره بفروخته بود من در قاب پنجره شما نشسته‌ام، درها را به هم برمزنید. اشک‌های شما را دانه‌دانه از زمین برمی‌چینم، بر هم می‌گذارم و قصری از بلور می‌سازم؛ آنگاه شما را به ضیافتی که در قصرهای بلورتان، برپاست، می‌خوانم. آیا می‌آیید؟ یا هنوز، مرا باور نکرده‌اید؟ من شمایان را بیش از پدرانتان، و پیش از مادرانتان باور کرده‌ام. کاش شما نیز مرا به اندازه عروسک خواهرانتان باور کرده بودید. @HOWZAVIAN