برای مغزهای کوچک یخ زده... ✍️ هادی حمیدی عصرهای جمعه غربت خاص خودش را دارد و عصرانه‌های آدینه جمکران ،دلتنگی آمیخته با بغض بیشتر... التیامی جز مناجات و نیاز به در گاه بی نیاز، نیافتم، خود را رساندم به حیاط، حیاتبخش مسجد. نوای زیارت آل یس در فضای معنوی عصر جمعه ایام فاطمیه، دیگر وصف ناشدنی است. به یاد روضه حضرت مادر اشکها بی اختیار می بارند... گنبد فیروزه ای چه دلربایی می‌کند وقت غروب... دعا کردم برای فرج حضرت موعود منتظر عج و سلامتی ناخدای کشتی انقلاب،مدافعان حرم و حریم امنیت، همه مجاهدان راه حق به ویژه اهل تحقیق و تبیین. دعا کردم برای گشایش و اصلاح امور مومنین و مسلمین. و بیشتر و بیشتر برای مغزهای کوچک زنگ زده، غربزده، یخ زده و گاهی بنگ زده که از خود اختیاری ندارند!! معتقدم برای آنها هم،ضمن تبیین حقایق و رفع شبهات، باید دعا کرد. چه ترحم برانگیزند آنان‌که؛ چشمهایشان را به روی حقیقت بسته اند و گویی مسخ شده و جز صدای وسواس خناس روزگار ما، بی‌بی‌سی و اینترنشنال و... را نمی‌شنوند و مصداق "صم بکم و عمی فهم لا یرجعون". مباد آنها در کفرشان متّحد و متّفق باشند و ما در حق و حقیقت،پراکنده و بی انگیزه... باید در محضر حضرت فرمانده تجدید عهد و قوا کرد، توشه برداشت. زمزمه می کنم با مولایم: عهد می بندم روزی لازمت بشم عهد می بندم... عهد می بندم که میمونم، پای کار این نظام کاشکی مثل حاج قاسم، من به چشم تو بیام @HOWZAVIAN