. باز باران با ترانه ✍️ علی‌رضا مکتب‌دار نمی‌دانم روزی که در پایه چهارم دبستان معلم رسید به درس «باز باران با ترانه»، هوا بارانی بود یا آسمان دل من نمناک، اما هر چه بود، این طرب‌ناکی و تازگی ماند در وجودم تا جایی که هنوز هم خود را همان کودک شادابی که زیر شُرشُر نیزه‌های باران شادمانی می‌کند مجسم می‌کنم. این شعر با این تصویر، همواره برایم تری و تازگی دارد. گاه همان چند بیت اولش را با خودم زمزمه می‌کنم و برخورد قطره‌های باران را روی گونه‌هایم و بوی بهار را در مشامم احساس می‌کنم. شعر مثل عطر است که گاه بیتی از آن، حجمی از گذشته عمر آدم را مقابل چشمانش می‌آورد. «با دو پای کودکانه می‌دویدم همچو آهو می‌پریدم از سر جو دور می‌گشتم ز خانه» @HOWZAVIAN