ناگفته‌های تلخ 🌹 باید نوشت از جریانی که دفن شد از شوق کودکان، هیجانی که دفن شد دنیا نشست نسل‌کشی را نگاه کرد زیتون نماد صلح جهانی که دفن شد گرگان رها و زوزه‌کشان نقشه ریختند آرامِ گله بود شبانی که دفن شد آخر گناه کودک غرق به خون چه بود؟ تنها سه ماه داشت زمانی که دفن شد مادر به خاک چنگ زد و سینه چاک کرد تازه عروس بود جوانی که دفن شد بابا که رفت نان بخرد آه برنگشت آن که گلوله خورد، همانی که دفن شد کودک از آن به بعد گرسنه به خواب رفت بعد از همان دو تکۀ نانی که دفن شد.. ناگفته‌های تلخ فراوان به سینه داشت لبریز زخم بود، دهانی که دفن شد باران گرفت و غزه دوباره بهار شد بعد از عبور فصل خزانی که دفن شد باید سرود از غم غزه که ما شدیم مدیون خون طبع روانی که دفن شد @shaeranehowzavi