یه مدیر منابع انسانی خیلی موفق در یک حادثه کشته میشه و وارد جایی میشه که مامور بهشت و جهنم منتظرش بوده. ماموره یه نگاه به مدیره میکنه و میگه ما تا به امروز از همه صنوف، مهمون داشتیم اما تو اولین مدیر منابع انسانی هستی و نمی دونیم چیکارت کنیم؟! مدیره میگه خب الان یعنی چی؟ نمیذاری بیام داخل؟ ماموره میگه چرا بیا داخل ولی بذار یه مشورت با هیأت مدیره بکنم ببینم کجا جات بدیم. میره مشورت میکنه و میاد. به مدیره میگه چون تو از مقامات بودی، تصمیم گرفتیم خودت انتخاب کنی بری بهشت یا جهنم. مدیره میگه خب قاعدتا دوست دارم برم بهشت دیگه! ماموره میگه داداش عجله نکن! یه تور یه روزه داریم، هم بهشت رو میبینی هم جهنم رو. بعدش تصمیم بگیر. اینا میرن جهنم و در باز میشه و یه میز بیلیارد میبینن که دوستای سابق مدیر وایسادن دارن بازی میکنن و یه بوی غذای خوبی هم میاد و شیطان هم میاد به استقبال مدیره و خیلی گرم میرن تو اتاق تا شرایط جهنم رو بهش بگه. کارشون اینجا که تموم میشه، میرن بهشت. در باز میشه و وارد یه مکان سرسبز میشه با آبوهوای خوب. انگار رو ابرها بود اما خودش هم نمیدونست چرا دلش با جهنمه. تور که تموم میشه مامور ازش میپرسه خب، انتخابت کجا بود؟ میگه با احترام به همهی بهشتی های عزیز، دوست دارم برم جهنم. روال اداری رو شروع میکنن و فردا، نامبرده وارد جهنم میشه. در آسانسور باز میشه وارد یه محیط کثیف، گرم، بدبو میشه. حتی رفقاش رو میبینه که همه مریض و داغون شدن. شیطان میاد و بغلش میکنه و ازش استقبال میکنه. مدیر که شوکه بوده، میپرسه دیروز شرایط خیلی متفاوتتر بود، امروز چرا همچینه؟ شیطان میگه : "دیروز داشتیم جذبت میکردیم، امروز دیگه کارمند مایی." 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 ➖➖➖ ◀️ کانال تعالی منابع انسانی، مرجع راه‌کارهای تخصصی ♾ @hrm_academy