✳️ چرا سولیوان و هایزر در حمایت از شاه متفاوت می‌اندیشیدند؟ ابهام در سیاست خارجی ایالات متحده چرا سولیوان و هایزر در حمایت از شاه متفاوت می‌اندیشیدند؟ ✅فرستادن ژنرال به ایران در واقع آخرین حمایت آمریکا از بود. تا سال ۱۳۵۶ محمدرضا تمامی راههای خشونت آمیز و مسالمت آمیز را به اجرا درآورده بود. نه اقدامات سرکوبگرایانه و نه سیاستهای دولت «آشتی ملی» و نه دولت نظامی ارتشبد هیچ کدام نتواستند مانع سقوط رژیم پهلوی گردند. شاید حتی بتوان گفت در این دوره بین سیاستمداران ایالات متحده (رئیس جمهور، وزارت خارجه، شورای امنیت ملی و وزارت دفاع) در ارتباط با چگونگی حمایت از رژیم پهلوی اختلافاتی وجود داشت. ✅ زمانی که ماموریت هایزر درباره ایران به او اعلام شد، او به صورت کاملا محرمانه و مخفیانه در ۱۴ دی ۱۳۵۷ وارد فرودگاه تهران گردید و مورد استقبال ژنرال فیلیپ گاست، رئیس هیئت نظامی آمریکا در ایران قرار گرفت. هایزر ماموریت یافته بود که موجبات انسجام نیروهای مسلح و انتقال وفاداری و اطاعت آنها را از شاه به دولت شاپور فراهم سازد. در واقع هدف وی جلوگیری از هرگونه اقدام غیرمنتظره در ارتش پس از خروج شاه از کشور علیه بختیار بود. ✅ هایزر پس از ورود به تهران در سفارت آمریکا مستقر شد. او روزها اوقات خود را در مرکز ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران یا دفتر مستشاران نظامی آمریکا به رفت و آمدهای بین کاخ سلطنتی و سفارت آمریکا می‌گذراند. هایزر و یادداشتها و مطالعات روزانه خود را با یکدیگر مبادله می‌کردند. سپس سولیوان با مقامات وزارت خارجه و هایزر با رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا٬ دیوید جونز٬ و هارولد براون وزیر دفاع گفت‌وگوی تلفنی انجام می‌دادند و از این طریق دستورها و راهکارهای لازم را جهت استمرار مأموریت خود دریافت می‌داشتند. آن دو پس از تماس با واشنگتن یادداشتها و پیامهای ارسالی از کاخ سفید را جهت هماهنگی اقدامات بعدی خود با یکدیگر مبادله می‌کردند. اما دستورهای دریافت شده چنان با یکدیگر داشت که اعجاب آنان را برمی‌انگیخت و به اعتراف سولیوان، چنان بود که گویی با دو شهر مختلف یا مقامات دو کشور متفاوت صحبت کرده‌اند. ✅یکی از اختلافات اصلی بین سیاستمداران کاخ سفید، ماندن یا رفتن شاه از کشور بود. برخی از اعضای وزارت خارجه آمریکا و به ویژه سولیوان معتقد بودند که شاه دیگر از حمایت افکار عمومی برخوردار نیست. بنابراین به دنبال خروج وی از کشور بودند.عده‌ای دیگر چون معتقد بودند که سقوط شاه به طور بالقوه اثرات فاجعه آمیز بین‌المللی خواهد داشت و موقعیت دوستان آمریکا را در حوزه خلیج فارس تضعیف خواهد کرد.همین تضارب آرا در میان مردان دستگاه سیاست خارجی آمریکا در ایران نیز ادامه داشت. در هرحال این نگاه در بین گروه‌های حاکم بر کاخ سفید تا کنفرانس گوادلوپ تداوم یافت و سرانجام اعضای این کنفرانس به این نتیجه رسیدند که حاکمیت شاه به سر رسیده است. ✅ در خاطراتش می‌ نویسد: «دولت آمریکا مصلحت شخصی شاه و مصالح کلی ایران را در این می‌بیند که هر چه زودتر ایران را ترک گوید.» سولیوان طی دیدار با شاه ماجرا را در میان نهاد و شاه گفت: «خیلی خوب، اما کجا باید بروم؟»روز بعد در ٢٢ دی ١٣٥٧، سولیوان با کسب اجازه از شاه، ژنرال هایزر را نیز به دیدار شاه برد. به اعتراف سولیوان در این ملاقات، شاه بود که به گفت‌وگو درباره سفرش تمایل داشت و از بحث درباره مسائل دیگر طفره می‌رفت. ✅ در جمع بندی می‌توان چنین نتیجه گرفت که دستورالعملها و راهکارهای پیشنهادی دستگاه‌های مختلف آمریکایی دخیل در امور ایران برای هایزر و سولیوان متفاوت و گوناگون بود و این امر تلاشهای آنان را در هاله‌ای از ابهام فرو می‌برد و به نارسایی و ناسازگاری آن بیشتر دامن می‌زد. در پیامهای تلفنی نیز این روند به شکل روزافزونی گسترش می‌یافت. هایزر قربانی منازعه میان ونس و برژینسکی بود که از وی انتظار داشتند هر دو طرف را راضی نگه دارد؛ یعنی در آن واحد هم کودتا را تدارک ببیند و هم از آن اجتناب ورزد و فرماندهان ارتش ایران را هم به آن تشویق کند و هم از آن بازدارد. http://yon.ir/XVyfE @iichs_ir