✳️ رمانی به نام ذوب آهن در ایران ؛ نه خادم برای مردم مشخص است و نه خائن!
#روزشمار
#17_خرداد_1341
✅ رمانی به نام
#ذوب_آهن !
«روزنامه اطلاعات» در سرمقاله شماره امروز خود به سنت روزهای قبل به مسئله «ذوب آهن » پرداخته و نوشت : 35 سال است کسانی که عمرشان اقتضا دارد گوششان با کلمه ذوب آهن آشناست و کسانی که کمتر از سی و پنج سال عمر دارند از روزی که به دنیا آمده اند این کلمه را شنیده اند. سی و پنج سال یک عمر است و ما یک عمر روی مسئله ذوب آهن مطالعه کرده ایم، حرف زده ایم ، چیز نوشته ایم ، پول داده ایم ، میسیون به خارج فرستاده ایم میسیون خارجی دعوت کرده ایم و از مجموع این کوشش و تلاش و صرف وقت و صرف پول، امروز غیر از یک رمان گرد و خاک گرفته به نام تاریخچه ذوب آهن نداریم ، که آن را چندروز است همکاران ما از زیر خاک بیرون کشیده و مفتوح کرده اند.
این سرنوشت تا به امروز که 25 سال از بنای اولین تاسیسات ذوب آهن و عقد اولین قرارداد با «دماک گروپ» می گذرد قدم به قدم ذوب آهن ایران را دنبال کرده است، از آن روز به بعد همین طور پول ریخته شده و همین طور هر کس تصدی امر را به عهده گرفته طبق فورمول خاصی یک سلسله اقدامات کرده ولی نفر بعد از او گفته است هر کاری تاکنون شده عبث بوده و پایه نداشته و باید از امروز کار شروع بشود. من نمی دانم در سازمان برنامه و وزارت صنایع و معادن ذوب آهن چند خروار پرونده دارد، اما در آرشیو اطلاعات یک پرونده قطور برای ذوب آهن تشکیل شده که یک صبح تا شام ورق زدنش وقت می خواهد. این پرونده آدم را متاثر می سازد ، آدم را از همه چیز مایوس می کند، چند صد میلیون پول این مملکت تلف شده و به جیب خارجی و داخلی رفته در حالی که صنار فایده عاید نشده و تازه بعد از 25 سال هنوز ما طرح روشنی نداریم که ببینیم اصلا ایران ذوب آهن لازم دارد یا ندارد.
✅ نه خادم بر مردم مکشوف است نه خائن!
ذوب آهن از امین آباد به کرج و از کرج به ازنا رفته است . اثاث ذوب آهن که به قیمت گزاف از خارج تهیه شده یا زنگ زده ، یاحراج رسیده ، یا هنگام اشغال قشون خارجی به غارت رفته ، یا بدل به آهن پاره گشته است که برای دور ریختن آن باید مبلغی هم پرداخت. طرح هایی که برای ذوب آهن تهیه شده یکی بعد از دیگری مهر باطله خورده و به بایگانی رفته است. فکر هایی که در زمینه ذوب آهن وجود داشته یکی توسط دیگری تخطئه شده و از سکه افتاده است ، تنها نقطه مثبت این پرونده پولی است که پرداخت شده و تنها چهره مثبت این پرونده چهره کسانی است که پول گرفته اند یا به عنوان مطالعه یا به عنوان خرج سفر یا به عنوان فروشنده و غیره، و تازه بعد از همه این حرف ها کسی نمی داند واقعا در این ماجرا کی تقصیر کار است و کی خورده ، کی نخورده ! و همه می گویند ما خدمت کرده ایم و دیگران اشتباه کرده اند، اما نه خادم بر مردم مکشوف است نه خائن.
طنز
#توفیق درباره ذوب آهن!
مجله طنز «توفیق» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت : این روزها همه جا صحبت از این است که آیا ما باید کارخانه ذوب آهن داشته باشیم یا نداشته باشیم؟ البته بر هر فردی از افراد واضح و مبرهن است که صلاح ما در نداشتن چنین کارخانه ای می باشد چون ما وقتی کارخانه ذوب آهن وارد کنیم قاعدتا خیلی از کالاهای مورد احتیاجمان را خودمان باید بسازیم و آن وقت کشور ما متأسفانه از صورت یک بازار هر دمبیل برای کشورهای بزرگ ، خارج می شود و وقتی هم چنین مسئله ای تحقق پذیرفت ممالک « یک طرف المنافع!» با ما چپ افتاده و دیگر پولی به عنوان وام به ما نخواهند داد و کشوری هم که زیر بار وام خارجی نباشد حسابش با کرام الکاتبین است!
http://yon.ir/0VbS2
@iichs_ir