◽️
ایدهی استاد پارسانیا در تحول اجتماعی
🔹 ایدههای
مصلحان اجتماعی بر اساس دیدگاهی که درباره
انسان، نسبت انسان با هستی و تحول انسان دارند تنوّعات و گونههای متفاوتی مییابد. یک مصلح اجتماعی میبایست یک تحول اجتماعی را طراحی و سررشتهداری کند و سررشتهداری یک
تحول اجتماعی بنا بر این که
چه چیز جوهره و بنیاد تحول اجتماعی است، مقتضی سبد اقدام راهبردی مختص به خود میباشد.
🔹 در این بین جریان متفکران انقلاب اسلامی و متاثر از
حکمت متعالیه موسوم به
نوصدرایی با تلقی خاصی که از انسان، رابطه انسان با هستی و تحول انسانی دارند،
هویت معرفتی و عقیدتی انسان را جوهره تغییر و تحولات انسان و جامعه قلمداد میکنند. در این رویکرد
آگاهی و معرفت مستقر در فرهنگ عمومی سازنده عقبه تئوریک گرایشها، ارزشها، آرمانها و رفتارهای کنشگران و نظامات اجتماعی است. از این رو هر گونه تغییر و تحوّل بنیادین در این لایه از حیات انسان نوع خاصی از اصلاح اجتماعی را پدید میآورد.
🔹 این جریان با محور قراردادن
هویت معرفتی و عقیدتی انسان و زیرساختهای فرهنگی جامعه انسانی به دنبال طعام متناسب برای معماری و مهندسی دانشی و ارزشی را برای انسان و هنجاری و ساختاری را برای جامعه بوده و از این رهگذر، تجربههای زیسته و الگوهای متنوعی در عرصه اصلاح اجتماعی خلق گشته است.
🔹 بر همین اساس به نظر میرسد بازخوانی و بازتعریف
عقل بر اساس تراث اسلامی (کتاب و سنت) و بر منهج حکمت متعالیه و همچنین بازسازی
دانش اجتماعی مسلمین (گونههای متنوع علوم اجتماعی اسلامی و فلسفه علوم اجتماعی در تمدن اسلامی) بر اساس همان تعریف از عقل، کانون و مرکز ایده اصلاحی استاد فرزانه حمید پارسانیا می باشد.
🔹 به نظر ایشان
دانش اجتماعی مسلمین دانشی
مستقر در فرهنگ و تمدن اسلامی با عقبه نظری فلسفی و الاهیاتی است که نوعی دیگر از جامعهشناسی با سطحی بالاتر در نسبت با
حقیقت و معانی متعالی برآمده از آن است که محصول عقلانیت و فرهنگ اسلامی است.
🔸 ایشان در توضیحات خویش دارند که
جامعهشناسی مدرن در ذیل فلسفه اومانیستی و غلبه گفتمانی علم تجربی (ساینس) در مقطع نخستین خود با ادعا و دغدغهی «
به جای شریعت نشستن» شکل گرفت. جامعهشناسی مدرن با قرار گرفتن در ذیل عقل روشنگری و تعریفات خاص آن از مفاهیم پایه که حیات و زیست انسانی را شکل میدهند عملا در جهت معماری زیست جهان مدرن شکل گرفت. عقل، علم، دین، جامعه، انسان، زندگی، سعادت، آزادی و ... مفاهیمی هستند که بنیاد حیات انسانی را شکل میدهند.
🔸 جامعهشناسی مدرن در مقام سوژه (فاعل شناسای خودبنیاد) با تعریف خاصی از این مفاهیم که عملا
نفی متافیزیک را رقم می زد
دین را نیز از مرکزیت جامعه کنار زده و خود به جای دین بر مسند معمار حیات انسان مدرن نشانده و همه امور دینی و انسانی را از دایره علم خارج و ابژه شناسایی خود قرار داده است.
🔹 دانش اجتماعی مسلمین ایدهای است در جهت
بازگشت به عقلانیت مستقر در فرهنگ اسلامی و هماوردی است با جامعه شناسی مدرن که نرمافزار نظم دهنده و کنترلکنندهی حیات انسان مدرن است.
🔸 جامعهشناسی مدرن با تعریفی که از مفاهیم بنیادین حیات انسانی میکند عملا دیگر دانشها را مستعمره خویش ساخته است. به تعبیر دیگر جامعهشناسی مدرن با
استخفاف مفاهیم پایه حیات انسانی دیگر علوم را در جهت نفی متافیزیک برده و عبد خویش ساخته است.
🔹 به همین دلیل
دانش اجتماعی مسلمین دانشی است برای اینکه در ذیل فلسفه اسلامی، معنای دیگری از علم اجتماعی و همچنین معنای دیگری از عقلانیت عملی و اجتماعی را مطرح سازد. دانش اجتماعی مسلمین فرار از فضای غالبی است که دیگر کلمات را معنایی متفاوت کرده است و به آنها هویت مدرن بخشیده است.
🔹 پس
دانش اجتماعی مسلمین با بازتعریف مفاهیم پایه حیات اجتماعی انسان مبتنی بر عقلانیت وحیانی، و هویت توحیدی بخشیدن بدین مفاهیم به دنبال آن است که دین الهی را مهندس و پیشوای معمار دنیای انسان و جهان اجتماعی قرار دهد.
🔹 استاد پارسانیا
انقلاب اسلامی را آغازی بر بازگشت به
عقلانیت وحیانی و حکمت تمدنساز میداند که راهی برای خروج از
غربت و بیگانگی انسان معاصر است.
🔹
حوزه علمیه قم و مراکز علمی و پژوهشی ذیل آن (مانند دانشگاه باقرالعلوم و موسسه امام خمینی و ...) را پشتیبان نظری و فلسفي دانش اجتماعی مسلمین میداند و دانشگاهها و به خصوص
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران را به عنوان
خط مقدم مواجهه علمی و منطقی دانش اجتماعی مسلمین و جامعهشناسی مدرن و محیطی برای گفتگو و حرکتهای اصلاحی میداند. لذا فعالیتهای خود را در این دو عرصه به کار گرفته است تا نسلی از آیندهسازان انقلاب اسلامی را تربیت کند.
✍ مرحوم سید مصطفی مدرس مصلی و
سید مهدی موسوی
@iisociology