🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 هشدار شعیب علیه السّلام «۲» 🔹 تهدید مردم مدین، نیروی شعیب را تضعیف نکرد و بیم آنها، شعیب را از عزم خود بازنداشت، بلکه به آنان گفت: من از دعوت خود دست برنمی دارم، شما هم هر چه نیرو دارید در آزار و اذیت من بکار گیرید. شعیب علیه السّلام به آنان اعلام کرد که در طریق دعوت خویش احساس خستگی نمی کند و برای وصول به هدف خود از نیرویی که در اختیار دارد استفاده می کند، زیرا به نصرت الهی و فتح نهایی اطمینان قلبی دارد و پاداشی شایسته نزد خداوند برای او منظور است، زیرا خدا بر عمل و رفتار مردم آگاه و بصیر است. شعیب علیه السّلام در دعوت به سوی پرستش خدا سعی فراوان کرد تا از میان مردم مدین گوشهای شنوا و قلب های بیداری یافت و عده انگشت شماری به وی گرویدند. قوم چون متوجه این موضوع شدند، وحشت وجودشان را فراگرفت و ترسیدند کار شعیب بالا گیرد و نیرومند گردد و دین او منتشر شود و افرادش افزایش یابند، پس شعیب و پیروان او را به تبعید از مدین تهدید کردند و گفتند: اگر از دین خویش بیزاری نجویید و به آیین قوم بازنگردید، شما را از شهر بیرون می کنیم. ولی شعیب به ایشان گفت: آنان که متابعت مرا نموده اند با تمام وجود به خدای یکتا ایمان آورده اند و برکت ایمان با روح آنها درهم آمیخته است و هرگز به لجن زار مفاسد بازنمی گردند و از عبادت خدای یکتا دست برنمی دارند. آری، روح پیروان شعیب پس از نجات از گناهان زیر بار معصیت نمی رود و پس از بیداری دیده و دل هرگز در پرتگاه ضلالت سقوط نمی کنند. ! منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى ◉●◉✿ا✿◉●•◦ @ImamHadi_alashtar