🥀سعدیا دیگر بنی‌ آدم برادر نیستند 🖊افشین علا سعدیا دیگر بنی‌ آدم برادر نیستند جملگی اعضای یک اندام و پیکر نیستند عضوهای بی‌ شماری را به درد آورده چرخ عضوهای دیگر امّا یار و یاور نیستند کودک چشم‌ آبیِ غرب و سیه‌ چشمِ عرب در نگاه غربیان با هم برابر نیستند شاید اطفالی که اکنون در فلسطین زنده‌ اند تا رسد شعرم به این مصراع، دیگر نیستند از نگاه غربیان انگار در مشرق‌ زمین مادرانِ داغِ کودک‌ دیده، مادر نیستند نزد آنانی که می‌ گریند در سوگِ سگان صحنه‌ های قتل‌ انسان، گریه‌ آور نیستند کاش بی‌بی‌سی سؤال از باربی‌ سازان کند؛ این عروسک‌ ها که می‌ سوزند، دختر نیستند؟ ای نتانیاهو! اگر مردی تو با مردان بجنگ گرچه اسرائیلیان از دَم، مذکّر نیستند بی‌ مروّت! کودکند اینها نه مردان حماس خانه‌ اند اینها که شد ویرانه، سنگر نیستند کودکان هر چند بسیارند در ویرانه‌ ها ساقه‌ های تُردِ ریحانند، لشکر نیستند خادمانِ کعبه سرگرمند در کاباره‌ ها؟ یا که اهل جنگ، جز با رقص خنجر نیستند؟ بار دیگر خو گرفت این قوم با دختر کُشی؟ یا که غیرت داده از کف، یا دلاور نیستند؟ پشته‌ ها از کشته‌ ها پیداست، دنیا کور نیست؟ آسمان از ناله‌ پر شد، گوش‌ ها کر نیستند؟ تا به کِی کودک‌ کُشی در غزّه؟ آیا غربیان در هراس از انتقام اهل خاور نیستند؟