💥 💥 8️⃣2️⃣ 🔻🔻🔻🔻 اون روزا که هیچ به ما بروز نمیداد. شاید دو سه سال بعد فهمیدیم. میخواستن از شهرداری اخراج شون کنن.اسمشم قشنگ بود.تعدیل نیرو. همه ی تلاش شون کردن که تعدیلشون نکنن. بخاطر اونایی که مسن تر بودن و تجربه ی کار دیگه ای نداشتن و حالا تو این سن و سال چطور نقطه بذارن آخر این همه تلاش و تجربه اونم خالصانه و سر خط! البته خودشونم کمی ترس از کار بیرون داشتن. جوون بودن. اما خب بیشتر کار حقوق بگیری کرده بودن. برای کار آزاد کم تجربه بودن. هرکسی از هر محیط ناآشنایی ممکنه بترسه. زد و تعدیل شدن و دو ماه بعد گل دخترش دنیا اومد. تو خرید سیسمونی هیچ به روی خودش نمی آورد که یه وقت پول نداریم یا کمتر بخریم و اینا. البته بچه قبلی تازه ۲سال و ۳ماهش بود و خیلی از وسایل سیسمونی و حتی لباساش تمیز و نو بود.همونا از همون وقت گذاشته شده بودن تا دوباره استفاده بشن. یه چند روز بعد تعدیل، از طرف سازمان نظام مهندسی سهم سالیانه هر مهندس ناظر رو بیشتر کردن. این یه چشمه ش. یعنی که خدا روزی رسونه. چند شغل مختلفو پیگیری کرد. هرکدوم که به اخلاق مردم داریش نمی خورد ،ادامه نداد. میگفت پول زیادی توش هست اما برکت نداره. حتی بعد دنیا اومدن دخترش تا یکی دو سال شغل خاصی نداشت. اما هیچ درمونده نشد. به همون قول معروف خدا می رسوند. تا اینکه بالاخره تو امورات مربوط به مهندسی ساخت و نظارت، کارش گرفت و درآمد خوبی پیدا کرد. 🔺🔺🔺🔺 ╭━⊰ ❀ 🇮🇷 ❀ ⊱━╮ @iranjavanbeman_ir ╰━⊰ ❀ 🌱 ❀ ⊱━╯