از این که انقلاب شده خوشحالم. از این که بعد از انقلاب به دنیا آمده‌ام خوشحالم. از این که در هوای جمهوری اسلامی نفس کشیده‌ام خوشحالم؛ چون احساس می‌کنم این انقلاب من را شکوفا کرده. عمیقا احساس می‌کنم دغدغه‌های بزرگ و جهانی‌ام را، فکرها و ایده‌هایم را، نویسنده بودنم را، جامعه‌شناسی خواندنم را، انگیزه و شوقم برای مبارزه و تلاش را، نشاط جوانی‌ام را و امیدم به آینده را مدیون انقلابم. نمی‌گویم مشکل نیست؛ هست. اتفاقا در همین کشور گاه انقدر مشکلات زیاد می‌شود که دوست دارم بنشینم گریه کنم. خیلی وقت‌ها دلم واقعا برای خودم و مردم می‌سوزد. گاهی از پیدا کردن راه حل برای مشکلات خودم و جامعه عاجز می‌شوم. گاهی از آینده می‌ترسم و حتی رگه‌هایی از ناامیدی در افکارم پیدا می‌شود؛ اما باز هم یک شوقی برای ادامه دادن در دلم جوانه می‌زند که آن شوق را مدیون انقلابم. به این فکر می‌کنم که اگر پدران و مادرانم توانستند در شرایطی سخت‌تر از این، تغییر ایجاد کنند، پس من هم می‌توانم. تازه همین دغدغه حل مسئله را هم مدیون انقلابم! به هر حال من خوشحالم که انقلاب شد. برای همین امروز از شادی گریه کردم و از خدا خواستم تا زنده هستم، هرسال بیست و دوم بهمن را جشن بگیرم... https://eitaa.com/istadegi