بسم‌الله الرحمن الرحیم✨ 🌱یادداشت/ من مروارید نیستم! ✍🏻 فاطمه شکیبا وقتی دبستان بودم، مدتی پشت جلد دفترها، روی بنرها و پوسترها، دیوارنوشته‌ها و هرجایی که مسئولین به ذهنشان رسیده بود، پر بود از جملات و اشعاری با مضامینی مثل: «با حجاب مانند مرواریدی در صدف باش» و «شیرینی با روکش از مگس‌ها در امان می‌ماند» و «جواهرات زیبا در دستمال حریر و گاوصندوق‌اند»، «جنس ارزان مشتری زیاد دارد» و... قرار بود ما دخترهای دبستانیِ در آستانه سن تکلیف، این‌ها را ببینیم و باحجاب شویم و کلی هم ذوق کنیم که ما را به مروارید و جواهر و شیرینی تشبیه کرده‌اند بس که خوشگلیم. این استدلال‌ها انقدر کلام معلمان و منبری‌ها و پدر و مادرمان را پر کرده بود که ما واقعا فکر می‌کردیم مروارید و شیرینی هستیم، زیبا، قیمتی، آسیب‌پذیر و بی‌اراده، و محتاج پنهان شدن از چشم‌ها برای در امان ماندن. کمی که بزرگ‌تر شدم، فهمیدم چقدر این استدلال‌ها بی‌پایه و ضعیف‌اند و چقدر توهین‌آمیز! ما غرب را سرزنش می‌کنیم که زن را در حد یک عروسک زیبا پایین آورده و جذابیت‌های بدنی زن را دستمایه تبلیغات و بازیچه هوسرانی مردان کرده، غرب را سرزنش می‌کنیم بخاطر کالاانگاری زن و توهین به انسانیت و کرامتش؛ اما حواسمان نیست که خودمان هم به دام این کالاانگاری افتاده‌ایم، با این تفاوت که از دید ما، زن یک کالای قیمتی ست و از دید غرب، یک کالای زیبا. چه فرقی می‌کند؟ کالا کالاست. زیبا باشد یا قیمتی، کمیاب باشد یا در دسترس، دست‌نخورده باشد یا دست دوم، آخرش ارزش ذاتی ندارد. برای خدمت و رفع نیاز ساخته شده؛ نه برای فکر کردن و کنش‌گری و تعالی انسانی. حواس کسی هست که این نگاه مروارید و شیرینی و...، ادامه همان نگاه غرب است و امتداد همان تفکر، در پوشش سنتی؟ در کتابی خواندم که جایگاه زنان را در تمدن اسپارت و آتن(دو تمدن با فرهنگ یونانی) مقایسه کرده و نوشته بود که در آتن، تعداد زنان نسبت به مردان کم‌تر بود، درباره پوشش و عفت زنان سختگیری بسیاری می‌شد؛ اما در اسپارت، تعداد زنان بیشتر از مردان بود، پوشش زنان بسیار آزاد بود و سختگیری زیادی درباره عفت و روابط خارج از ازدواج وجود نداشت. در واقع، زن کالایی بود از دارایی‌های مرد که کمیابی آن، بر قیمتش می‌افزود و برعکس. شهید مطهری هم در یکی از کتاب‌هایشان اشاره کرده بودند که در جهان سنتی، زن در تملک مرد بود و به عنوان یک کالای گران‌قیمت، مثل طلا محافظت می‌شد، بر سر تصاحبش جنگ درمی‌گرفت، معامله می‌شد، و مردان ثروتمند می‌توانستند هر تعداد که می‌خواهند از این کالا داشته باشند. در این نگاه سنتی، حجاب برای احترام به شان انسانی زن نیست، بلکه برای حفظ اموال مرد است(برای همین هم در گذشته کنیزان حجاب نداشتند؛ چون کالای ارزان بودند). بعدها در جهان مدرن، مرد تصمیم گرفت این دارایی اختصاصی را -زن را- تبدیل به دارایی اشتراکی کند و از آن برای رسیدن به منافع اقتصادی هم سود بجوید. پس مرد، حجاب زن را برداشت و زن تبدیل شد به عروسکی زیبا و جذاب، کالایی در دسترس همه. نگاه اسلام اما، درباره زن، نه نگاه سنتی ست نه نگاه مدرن. اسلام از اساس با کالاانگاری انسان -چه زن چه مرد- مخالف است. ما حجاب اسلامی را با حجاب سنتی اشتباه گرفته‌ایم و سال‌ها با همان استدلال‌هایی که در ابتدا گفتم، حجاب سنتی را تبلیغ کرده‌ایم نه حجاب اسلامی را. ما سال‌هاست که با این رویکرد، سخن غرب را تکرار کرده‌ایم و حالا از تهاجم فرهنگی و بی‌حجابی دختران نوجوان می‌نالیم! شاید باید به دخترانی که از روسری گریزانند حق بدهیم. من هم اگر مطالعه نکرده بودم و فقط همان استدلال‌های معلم‌مان را درباره حجاب شنیده بودم، حتما الان کشف حجاب می‌کردم و فریاد می‌زدم که من انسانم، جواهر نیستم که لازم باشد صاحبم مرا بپوشاند! بیایید طرحی نو دراندازیم و کلیشه‌هایی که سال‌ها در تبلیغ حجاب تکرار کرده‌ایم را دور بریزیم. بیایید راه درستش وارد شویم. بیایید از کرامت الهی زن حرف بزنیم، از مقام والای انسانی‌اش، از انتخاب مستقل و عقلانی‌اش. بیایید همان نگاهی را به زن داشته باشیم که امام (رحمه‌الله علیه) داشتند: زن انسان است؛ آن هم یک انسان بزرگ. زن مربی جامعه است، از دامن زن انسان‌ها پیدا می‌شوند. مرحله اولِ مرد و زن صحیح، از دامن زن است... سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است... زن مبدأ همه خیرات است. شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد. تاریخ دیده است که چه زن‌هایی در دنیا بوده است، و زن چیست. تاریخ دور است؛ ما خود دیدیم که چه زن‌هایی تربیت کرده است اسلام، چه زن‌هایی در این عصر اخیر قیام کردند... ما نهضت خودمان را مرهون زن‌ها می‌دانیم. مردها به تَبَع زن‌ها در خیابان‌ها می‌ریختند... زن یک همچو موجودی است که می‌تواند یک قدرت شیطانی را بشکند...(صحیفه امام، جلد ۷ - صفحه ۳۳۹) http://eitaa.com/istadegi