من از اون دخترام که؛ دلبری بلد نیست، دور دور کردن باهرکسی رو بلد نیست، تفریحاتش تو سولار خوابیدن و برنز شدن نیست، آخر هفته‌ها هم مهمونی نمی‌ره..! تو اتاقش می‌مونه؛ یه کتاب باز می‌کنه و هم‌زمان با لذت بردن از صدای بارون؛ قهوه به دست کتابشو می‌خونه، بعدش هم می‌خوابه… من اینم؛ همین‌قدر ساده وکمی هم شیطون!(: اما سادگی مدت‌هاست که برای آدم‌ها جذابیت نداره…